خودخواه شدن بهترین کاری بود که تو زندگیم انجام دادم!

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 11 ก.ย. 2024
  • سلام سلامممم😍❤️
    بچه ها من براتون تو‌این ویدیو راجب تجربه ی خودم صحبت کردم که چجوری از ادمی که همش به دیگران و خواسته های اون ها اهمیت میداد تا به خودش ،به ادمی تبدیل شدم که همه این هارو کنار گذاشت و انرژی شو صرف بهتر شدن خودش کرد!
    و راجب موانع های این راه حرف زدم و سعی کردم بهتون راهکار ارائه بدم پس حتما تا اخر تماشا کنید🙏🏻❤️
    #خودشناسی #خودباوری #عزت_نفس
    شاید در دنیا هیچ صفتی به اندازه خودخواهی مورد سوء تفاهم قرار نگرفته باشد. بله، خودخواهی چیز بسیار خوبی است، این ماییم که بلد نیستیم چطور خودخواهی کنیم. اگر خودخواهی بلد بودیم بجای اینکه در کار دیگری سرک بکشیم همه تلاش مان را روی رشد و آسایش خودمان متمرکز می کردیم. اگر خودخواهی بلد بودیم بجای اینکه برای انجام هر کاری منتظر تشکر و پاداش باشیم آن کار را برای دل خود و وجدان خودمان انجام می دادیم و اهمیتی به درک کردن یا نکردن دیگران نمی دادیم. اگر خودخواه بودیم بجای اینکه با کینه توزی به دیگران، به خود آسیب بزنیم به سلامت و شادی خود فکر می کردیم. اگر خودخواه بودیم بجای اینکه همه اش به حرف این و آن فکر کنیم با عقل و منطق خودمان تصمیم می گرفتیم.
    اگر خودخواه بودیم برای اینکه این و آن خوششان بیاید هزار جور بلا بر سر قیافه و بدن و سلامتی خود نمی آوردیم. اگر خودخواه بودیم به طرف مقابل مان به قدر ارزشش احترام نمی گذاشتیم، به اندازه ارزش خودمان احترام می گذاشتیم. اگر خودخواه بودیم بجای سعی در پایین کشیدن دیگری، تلاش می کردیم خودمان را بالا بکشیم. اگر خودخواه بودیم بجای خشمگین شدن و اثبات خود، از هر انتقادی بعنوان وسیله‌ای برای پیشرفت خودمان استفاده می کردیم. اگر خودخواه بودیم با هر کس مثل خودش رفتار نمی کردیم، بلکه طبق فهم و اخلاقیات خودمان رفتار می کردیم. خودخواهی چیز بدی نیست. ماییم که بلد نیستیم چگونه خودخواهی کنیم.
    ۱. تعریف «خودخواهی»
    کلمه «خودخواهی» در اصل به معنای دوست داشتن خویش است. در این واژه، خواستن خود یعنی مهر ورزیدن به خود، خود را عزیز داشتن و در پی سود و صلاح خویش بودن. اما «خودخواه بودن» به تدریج، معانی منفی اعم از «بی توجهی به خواست دیگران»، «تحمیل عقیده به سایرین» و رفتارهای غلطی از این دست را به خود گرفته است. در این گفتار قصد داریم ببینیم ماهیت واقعی خودخواهی چیست و مفهوم دوست داشتن خود چه صورت و معنایی می تواند داشته باشد.
    اغلب، تصور رایج این است که رفتارها و تصمیم های ما، از جهت علت و انگیزه به دو دسته تقصیم می شوند: کارهایی که آنها را برای رضایت یا مصلحت خود انجام می دهیم و کارهایی که به جهت خشنودی و مصلحت دیگری به آنها دست می زنیم. به عبارت دیگر فرض بر این است که ما دو گونه رفتار می کنیم:‌ رفتاری که محرک آن صلاح و آسایش خودمان است و رفتاری که انگیزه آن خشنود کردن دیگری یا سود رساندن به دیگری است. اول باید دید آیا این تصور رایج، صحیح است یا غلط.
    به گمانم با قدری تامل روشن می شود که انسان نمی تواند کاری را انجام دهد که هیچگونه سود و بهره ای برای خود او نداشته باشد. منظور از این گفته این نیست که انسان عاقل در هر کاری محاسبه می کند و منافع خود را هم در نظر می گیرد یا امثال آن؛ مقصود این است که اساسا انسان قادر نیست رفتاری بکند که حداقل به زعم خود او هیچ فایده و بهره ای برای او در بر نداشته باشد. در این مورد توضیح خواهم داد اما قبل از آن، باید دو نکته را در نظر داشت. یکی اینکه در این بحث، عبارات «رفتار کردن» یا «انجام دادن» به هر دو معنای اجرا و خودداری از اجرای یک عمل (یا اصطلاحا فعل و ترک فعل) است.
    دیگر اینکه واژگانی مثل «فایده» یا «سود» و مترادف های آن در اینجا به معنای گسترده و جامع خود مورد نظر هستند و همه انواع نتایج مطلوبی را که از نظرِ کننده ممکن است از عملی حاصل شود در بر می گیرد، اعم از سود مادی، معنوی و غیره. این فایده، ممکن است یا از وقوع چیزی حاصل شود مثل خوردن شیرینی برای کسب لذت، و یا از جلوگیری از یک چیز، مثل اجتناب از زمین خوردن برای دفع رنج های ناشی از آن.
    به این معنا، انجام دادن کاری که هیچگونه سودی بر آن متصور نیست برای انسان غیر ممکن است. این اصل، البته ارتباطی با صفاتی مانند بزرگواری، از خود گذشتگی و نوعدوستی ندارد چرا که این امر، موضوعی اختیاری نیست، بلکه جبری و غیر قابل تغییر است (البته روشن است که منظور ما در این بحث، رفتارهای ارادی آدم است و حرکات یا رفتارهایی که در حالت خواب یا مستی و یا بطور غیر ارادی از آدمی سر می زند از بحث ما خارج است). به این معنا، خودخواهی و سود خود را خواستن برای ما اجتناب ناپذیر است و از آن گریزی نیست. اما چه دلیلی بر این مدعا وجود دارد؟‌
    ۳. خودخواهی و دلایل شهودی
    اولین دلیل، نشانه های شهودی است، یعنی نمونه ها و مصادیق بی شماری که انسان با دقت در رفتارهای خود و دیگران مشاهده می کند. شما جستجو کنید و ببینید آیا تا به حال رفتاری کرده اید که هیچگونه منفعتی (مادی، عاطفی یا معنوی) برای تان نداشته باشد؟ اگر به انگیزه های خود در انتخاب ها و رفتارهای تان مراجعه نمایید خواهید دید هر حرکتی که شما می کنید بالمآل، یا برای کسب خشنودی است و یا دفع رنج و زیان. حتی کوچکترین کارها، از پلک زدن که هدف آن راحتی چشم است و سر تکان دادن که انگیزه آن ابلاغ پیام «بله» یا «خیر» به دیگری است و غیره، تا تصمیمات بزرگی مثل انتخاب همسر یا مهاجرت و یا ورود به دانشگاه، همه و همه یا متضمن سود و آسایشی است که فرد در آنها دیده است یا مستلزم رنجی است که در امتناع از آنها تشخیص داده است.
    حتی در جایی که کسی تعمدا و آگاهانه به خود ضربه می زند، تصور رسیدن به نوعی «سود» به معنایی که تشریح شد وجود دارد. مثلا در رفتاری مثل خودکشی که به ظاهر هیچ «سودی» برای فرد مرتکب در بر ندارد و همه، زیان و نابودی است، به معنای دقیق، از نظر آن شخص سود و صلاحی نهفته است.

ความคิดเห็น • 196