بندهی عشق | داستانی از دفتر دوم مثنوی معنوی
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 13 ม.ค. 2025
- خبر بد اینکه هیچ راه میانبری وجود ندارد!
و خبر خوب اینکه اگر پا در راه بگذاری و صادق باشی، زمین و زمان به یاری تو خواهند آمد!
این پیامِ صریح عارفان است که گرچه کسانی هستند که با عنایت، از روزی بیرنج نصیب بردهاند و از گنجِ شایگانِ بیتلاش بهره دارند؛ اما تو باید رو به راه باشی و کار کنی تا عنایات آشکار و پنهان را نصیب خود کنی!
مال او یابد که کسبی میکند
نادری باشد که بر گنجی زند
ممکن است ندانی یا بدانی! ولی این را بدان که در هر صورت تو به پای خود راه نمیروی و با دید خود راه را نمیبینی!
هرکه تنها نادرا این ره برید
هم به عون همت پیران رسید
بگفتم: روز بیگاه است و بس ره دور گفتا: رو
به من بِنگَر! به ره مَنگَر! که من، ره را نوردیدم!
اگر پا به راه بودی و صادقانه طلب کردی، هر چه در سر راه تو قرار گرفت، خیر توست!
چرا که صدق صراط مستقیم است و در صراط مستقیم ای دل، کسی گمراه نیست!
تو همواره در حمایت هستی! هرچه پیش آید خوش آید! چرا که در دستان او هستی
در کمال امنیت و نهایت آرامش
چه بدانی! چه ندانی! زیر نظر پیر راهدان هستی تو!
دست پیر از غایبان کوتاه نیست
دست او جز قبضه الله نیست
ابیاتی از دفتر دوم مثنوی معنوی
روایتگر: محسن محمد
تصویر: مهسیما هاشمی
❤❤❤
درود بر شما
❤
🌷🌷
سپاس فراوان. راهتان پر نور باد
سلام و سپاس از شما بانوی ارجمند🌷🌷
❤❤❤❤❤ عزیزان این نکته رو عرض کنم. راجع به سخت بودن این راه برای اونایی که میگن نمیشه.......
عرفا فرمودند اگر تو بخوای بکنی، سخته که هیچی، غیر ممکنه که بتونه کسی گامی برداره.
مگر خدا برات بکنه، اینجا ست که اصلا میفهمیم که خدایی هم هست 😂❤
راهش هم از همه چیز ساده تره، اینقدر باید در خلوت درنهايت صداقت که تنها شرطه این داستانه، با خدا هم صحبت بش تا در به روت باز بشه. هیچ راه دیگه هم وجود نداره.
اما صداقت، این چیزیه که پیامبر از خدا خواست تا بهش نشون بده که چیه، این جوری مثله بقیه پیامبران صبر کرد تا گفت. بخوان. چی رو؟. کتاب ذات که در همه ما هست زن و مرد سیاه و سفید. و شهرام بهرام نداره. برای راست گفتن باید اولین قانون اسلام رو شناخت، یعنی توحید یعنی Big bang از اونجا شروع میشه و.......
در پس پرده حرف بسیار است
تا که را دیده دل بیدار است
سلام ممنون از توضیحتون
حضرت مولانا فرمود که:
قوّت از حق خواهم و توفیق و لاف
تا به سوزن برکنم این کوه قاف
مسیر صعب و دشوار است اما با توفیق الهی و یاری خداوند و با توشهی صدق راستی کار آسان خواهد و شد و موانع از پیش پا برداشته میشوند
گر هزاران دام باشد هر قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم!
در پناه حق🌷
با سپاس ودرود فراوان.استاد بزرگوار سوالی ک همیشه ذهن من رو مشغول کرده اینه ک آیا واقعا عقل درین مسیر ب کار نمیاید؟من فکرمیکنم مراد عرفا باید عقل اجتماع و فرهنگ بوده باشه نه عقل شخصی.در خود قران ایه ای با مضمون نسمع او نعقل ...لقوم یتفکرون...اولوالالباب و...داریم ک عقل رو خیلی هم عزیز شمردند.چ گمراهی ها و کژروی ها ک سر تعطیل کردن عقل بر سر طالبان حقیقت نیامده است؟؟؟واقعا عقل رو راهی ب سوی معرفت نیست؟؟؟؟به نظر اتفاقا تا جای ممکن باید با عقل پیش رفت و در معدود جاهایی ک عقل قد نمیدهد توکل کرد.لیس للانسان الا ما سعی.دوست عزیزمون مهرداد هم ک از سختی راه میگن درست میگن ولی باید توجه داشت ک یک کوه رو شما قرار نیست یکباره جابجا کنید.ان جاهدوا فینا لنهدینا سبلنا.مسیله بعدی خوف و رجاست.امید و ترس.وقتی شروع به خودشناسی میکنی قرار نیست همون اول ب یکباره با همه خوب بشی و همه چیو تحمل کنی.کم کم.ب اندازه ظرفیتت.مثلا میخای انفاق کنی ببین به عنوان نمونه این مقدار پولی رو که میخوای بدی اگه بدون برگشت کامل از دستت بره ظرفیتشو داری ک نادیده بگیری یا اگه طرف مقابلت برگشت در قبال خوبیت بهت بدی هم کرد توانشو داری تو درون خودت هضم کنیش؟علم روانشناسی تاریخ فلسفه و نجوم برای روزگار ما خیلی راهگشاست.هرچه علم و اگاهیت بالاتر توان کنار اومدنت با مسایل هم بالاتر.پایدار باشید و ارجمند
سلام دوست عزیز
سپاس از نکته سنجی و دقت شما
محور اصلی شناخت عرفانی خودشناسی است اگر ما عرفان را خودشناسی بنامیم به خطا نرفتهایم
این که ما که هستیم نسبتمان با عالم چیست؟
ابزارهای شناختی ما چه هستند؟ و هر کدام از این ابزارها در مسیر خودشناسی کجای کار قرار دارند؟
در این میان عقل و عشق هر کدام بخشی از بار را به عهده دارند
و البته این نکتهی مهم که
کدامیک خادم و کدامیک مخدوم هستند؟
سپاس از بازخوردتان برای توضیحات بیشتر احتمالا فایلهای جلسات مثنویخوانی مفید باشد
سپاس از شما🌷🌷