روایت واقعی : مادرم با ذوق گفت مبارکه پدر شدی اما من همسرمو یکسال بود ندیده بودم
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 16 ก.ย. 2024
- سرنوشت مرتضی که میگوید همسر من عشق من بود و این یک روایت داستان واقعی سرنوشت پادکست است
من راوی این داستانم
در داستانگو داستان واقعی ارسالی میگویم
داستان عاشقانه شاعرانه عارفانه
داستان اجتماعی عبرت انگیز تجربه
#داستانگو #پادکست #داستان_صوتی
ممنون ازراوی خوش آوا🙏🙏♥️♥️واقعن ناراحت شدم بابت تنهایی ومجردی شما جناب.ولی اشتباه بزرگ شمااین بوده که بعدازجدایی و اینکه امیرهم ازآب وگل درآمده بود مدرسه میرفته وشماازنظرشغلی ودرآمدمالی به درصد بالایی رسیده بودی یعنی ازهرلحاظ اوکی بودیدبایدازدواج میکردیدوامیرروهم میاوردیدپیش خودتان و زندگی میکردیدبه همین دلیل میگم امیرازآب وگل درآمده بوده یعنی خیلی سختی ومزاحمتی برای شماوخانمی که ازدواج میکردیدباهاش نداشت.ولی خوب بقول گفتنی گذشته ها گذشته دیگه برنمیگرده بفکرآینده باش....😂😂ولی واقعن تنهایی مخصوص حق تعالی است نه آفریده اش.تاحالا جوان بودیدومیتوانستید از پس خودتان بربیاید.
آدمی هرچقدرپابه سن میگذاره نیازش به همدم مونس ...بیشترمیشه.والهی که عمرباعزززت و طولانی داشته باشید🤲🤲
وخیلی عذرخواهی میکنم جناب مهندس نظری دادم واقعن من در این حد نیستم بخام برای بزرگترازخودم نظری ارائه بدم ولی واقعن ناراحت شدم که چراباکوتاه فکری والدینمان سرنوشت چندنفربدوناخوش میشودوبعدآن هم خودتان درحق خودتان خوب .....
ببخشید طولانی شد🙏🙏
الهی که عاقبت همیه ما انسانها بخیروخوشی باشه دوستان عزیز 🤲🤲❤❤
الهی شماهمعمر با عزت داشته باشید و روزگارتون خوش باشه
عالی بود راوی جان
ممنون خسته نباشید ❤❤❤
من عاشق. تلاش و درس خوندن هستم. و فرهنگ. پیشرفته ات.
درود و سپاس فراوان از شما🙏
چقد زخم 💔😔
افرین به شما
اقا مصطفی خوشبخت باشی❤❤❤❤
بالاخره اسمش فخری بود یا فرخنده. چرا اسم دوگانه میگید.
مقصر خودتی برادر من هم زندگی خودت و اون بچه رو خراب کردی حالا هم از خودت میگزری از بچه نگزر مواظبت اون باش محبت کن بهش تا احساس گناه کمتری کنی
خیلی سخته،خیلی سخت که آدم درگیر رسوم کهنه باشه.اما حالا هم میتونی ازدواج کنی چون نیاز به یک همدم خوب داری کسی رو انتخاب کنی که مناسب سنت باشه ودرکت کنه امیدوارم از این به بعد به آرامش برسی.آمین
ممنون از پیامتون
چقدردلم برای فرخنده سوخت واقعا بیچاره گناهی جز بیسوادی نداشته
خانواده ها اجحاف میکنن
❤❤❤❤
چقدر غم انگیز 😢
سلام
بنظرمن خیلی خوب می تونستین با فرخنده خانم باهم کنار بیاین ولی متاسفانه تلاشی در این زمینه نکردین ورفتارهای شما با همسرتون هم قابل سرزنش هست
درسته خودشونم تلاشی نکردند
واقعا حق داشتی،منم بودم همچین کاری میکردم،زنی که بدرد نمیخوره و درکت نمیکنه،برای زندگی مناسب نیست،خوب کاری کردی،الهی موفق باشی
موفق باشی هستی جان
دختر باید با کلاس باشه ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
ممنون
افرین به شما طلا قش دادی ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
خودتو فراموش کردی پاتو از گیلمت بیشتر دراز کردی
موضوع اینه که شمااصلن دوسش نداشتید ومن بهتون حق میدم الانم میتونید ازدواج کنید
دقیقا موضوع سواد یا این چیزا نبود مساله عشقی بود که نبود
درودوسپاس❤❤❤
با درود، آخ که اگه این آب قند نبود مردم چکار میخواستن بکنن.!!!😁
مردمو نمیدونم ولی من چجوری داستانمو میگفتم 😂
perfect❤
Thank you ❤❤❤
بابات و با دختر عمویت گند زدن به زندگیت
من هم نمی توانستم با دختر کله شرقی مثل فرخنده ازدواج کنم همان اول نه می گفتی و از خانه می زدی بیرون . هم کار می کردی و هم تحصیل . منتها گذشته ولی ارتباط با فرزند عالی است و هم با نوه دستکم به این احساس اجازه بروز بدهید ، هم به خود اجازه بدهید و زن بگیرید .
چه فرقی میکنه وقت تفهام باید داشته باشن❤❤❤❤
به دختر عموت می گفتی دوستش نداری
ا که طلاق گرفتی همون اول کار طلاق میگرفتی تا بچه نبود .خیلی راهها بود اما تن دادی
بعله درسته
اخیش چقدرناراحتت شدم
احسنت که طلاقش دادی
لااقل پیش پسرت برو❤❤❤
ایشالله خوشبخت بشی هنوزدورنشده
عاشق شووزندگی کن
جالبه تو ولایت اینا تلویزیون بوده ولی نمیدونستن کنکور چیه ؟ عجب
قصه قدیمی
هیچکس حق نداره به جای خودت شریک زندگی برات انتخاب کنه . اونم با اینهمه اختلاف فرهنگ . آرزو و سرنوشت یه جوون موفق و هدفدار رو تباه کنن
اقا مصطفی چند سالته
الان ۵۰ رو رد کردن ❤️
متاسفم برای خانوادت که به جای شماتصمیم گرفتندیعنی گوش میکردم اشکم درآمده بود.وقتی بایک نادان ونفهم مجبوری زندگی کنی...فقط اشتباهی که کردیداین بودکه تحت هیچ شرایطی نبایدباهاش همخواب میشدی کسی فهم وسوادنداره نمیتونه شمادرک کنه همینطوری که شمانمیتونی اون خانم رادرک کنی ولی دیکه شده وبراتون بهترینهاراارزومیکنم🎉🎉🎉
واقعا رسم غلطیه حق با مصطفی بود
فرخنده آخرش کار دستش میده
ن باو سالها گزشته دیگ
این بچه مقصر نیست ...بش محبت کن...
شما یک ادم خود خواه هستید ، درسته ازدواجتون قومی بوده ولی وقتی ديديد خانواده همسرتون تو زندگیتون دخالت میکنه میتونستید که دست همسر و فرزندتون رو بگیرید برید یه سمت زندگی خودتون رو بسازید دور از خاندان و خانواده عموتون ، شما خودتونم برای زندگیتون تلاش نکردید شما هنوزهم همه اشتباهات جوانی خودتون رو هم گردن نگرفتید همچنان دارید میگید فرخنده خانوم مقصر بود ، شما شد یکبار با دل اون خانوم راه بیاد ؟! مطمئن باشید اگه شما یک قدم برمیداشتید و با دل همسرتون راه میومدید اون خانوم هم برای شما چندین قدم برمیداشت
درسته
❤❤❤❤❤مرسی خوشگله
رسم غلطی هست متاسفانه ولی خود شما هم نسبت به خودتون اهمال کردید میتونستید ازدواج مجدد کنید مسلما الان این حس و حالو نداشتید چون من خودمم مثل شما بخودم ظلم کردم و الان پشیمونم امیدوارم بعد ازاین حس و حال شادی بیاد سراغتون
دنبال خوشبختی خودت بودی دو تا دیگه هم بدبخت کردی شما بیمار بودید که به هیچی حس نداشتید
انشالا شادی سراع توعم بیاد مریمجان