احکام قرآن صریح و قاطع است, چرا شما توجیه میدهید, و خودهارا را فریب داده و لاجواب میسازید؟ آیات صریح قرآن میفرماید, مخالفت با رسول خدا ص, مخالفت با خود خدا وند ج است : بسم الله الرحمن الرحیم* مرسلات, ٥٠ ( و اگر آنها به این قرآن ایمان نمی آورند ) پس به کدام سخن بعد از آن ایمان می آورند؟! سوره احزاب آیه 36 : و سزاوار نباشد برای هیچ مرد موءمن و زن موءمنه ای که اختیار کند حکم دیگری هرگاه حکم کند خدا و رسول خدا کاری را برای او بلکه باید مطیع و فرمانبردار باشد و چون و چرا نکند. سوره آل عمران آیه 32 : قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْکافِرينَ32 بگو به مردم اطاعت کنید خدا و رسول خدا را, (قل اطیعوا الله و الرسول ):(بگو از خدا و رسول اطاعت کنید)پیروی از خدا و رسول همان پیمودن صراط مستقیم است که صراط خداست،(فان تولوافان الله لا یحب الکافرین ):(پس اگر روی گرداندید،پس همانا خداوند کافران رادوست نمی دارد)این جمله دلالت بر کفر شخص روی گردان از خدا و رسول می نماید. سوره نساء آیه 80 : هرکس اطاعت کند از رسولخدا قطعا اطاعت کرده است از خدا. سوره نساء آیه 69 : و کسانی که اطاعت کنند از امر خدا و رسول خدا ایشان محشور می شوند با کسانی که نعمت داد خدا بر ایشان از پیغمبران و راستگویان و شهیدان و صدیقین. این حدیث در 7 جای کتاب صحیح بخاری و 3 جای صحیح مسلم آمده است مخالفت با رسول الله ص عین مخالفت با الله ج است {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ}:- 5669- صحیح بخاری ج7 ص120 المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9. « هنگامى که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آستانه رحلت از دنیا، قرار گرفت و اطراف حضرت گروهی از جمله عمر بن خطاب در خانه آن حضرت حاضر شده بودند ، فرمود: قلم و کاغذى بیاورید تا چیزی براى شما بنویسم که به برکت آن، هرگز گمراه نشوید. عمر گفت: بیمارى بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) غلبه کرده (و العیاذ باللّه هذیان مى گوید) و ما قرآن را داریم و براى ما کافى است. در میان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضى مى گفتند: بیاورید تا حضرت بنویسد و هرگز گمراه نشوید. و بعضى سخن عمر را مى گفتند، هنگامى که سر و صدا و غوغا در حضور آن حضرت و اختلاف زیاد شد، فرمودند : برخیزید و از نزد من بروید. عبیدالله گفت : ابن عباس بعد از این قضیه بارها می گفت: مصیبت و تمام مصیبت این است که نگذاشتند پیامبر چیزی را که می خواست برای آنها بنویسد تا اختلاف نکنند و گمراه نشوند...." *************؛ سرنوشت سنت, جلوگیری از نقل حدیث یکی از وقایع مهمّی که در دوره خلافت ابوبکر اتّفاق افتاد و از سوی عمر نیز با جدّیت تمام پیگیری شد، مسئله جلوگیری از نقل احادیث و سخنان رسول خدا(ص) بود. منابع آوردهاند که وی با این استدلال که استفاده از روایات یا نقل آنها ممکن است باعث کم و زیاد شدن حرفی از آنها و کنار گذاشتن کتاب خدا شود، هرگونه نوشتن یا گفتن حدیث را ممنوع کرد. همچنین دستور داد تا مردم، مجموعههای روایی خود را نزد خلیفه جمع کنند و سپس آنها را آتش زد. عمر حتّی کسانی مانند عبدالله بن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را تهدید کرد و از نقل فراوان حدیث برحذر داشت و اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد. از ابوهریره و کعب الاحبار نیز خواست تا نقل حدیث را ترک کنند، در غیر این صورت به سرزمین دوس[۴۰] و میمونها تبعید خواهند شد.[۴۱] این در حالی بود که وی برخی از منقولات کعبالاحبار از تورات را نیکو میشمرد و آنها را میپذیرفت[۴۲] و نیز برای اولین بار در اسلام به کسانی چون: عبید بن عمیر و تمیم داری اجازه داد تا در مسجد رسول خدا(ص) حاضر شوند و قصّههای تورات و انجیل را برای مردم تعریف کنند.[۴۳] منابع: ٤٠, دوس نام قبیلهای است. ابوهریره نیز منسوب به این قبیله بوده است. (ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۰). ٤١, الطبقاتالکبری، ج۳، ص۲۸۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ا بن عساکر، ج۵۰، ص۱۷۲؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۳؛ کتاب الام، شافعی، ج۷، ص۳۵۸. ٤٢, البدایه والنّهایه، ا بن کثیر، ج۱، ص۱۹؛ حلیه الاولیاء، اصبهانی، ج۲، صص۴۴۰، ۴۴۸ و ۴۵۱. ٤٣, مسند احمد، ج۱، ص۱۷ و ج۳، ص۴۴۹؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۱.
ماشاالله هزار ماشاالله امارت اسلامی افغانستان عزیزم خداوند حفظ کنه 💞💞🏳🏳🏳💞🏳🏳💞🏳🏳💞🏳🏳💞🏳🏳💞🏳🏳💞💞💞💞💞💞💞💞🌹🌹🌹🌹
استغفرالله
احکام قرآن صریح و قاطع است,
چرا شما توجیه میدهید, و خودهارا را فریب داده و لاجواب میسازید؟
آیات صریح قرآن میفرماید, مخالفت با رسول خدا ص, مخالفت با خود خدا وند ج است :
بسم الله الرحمن الرحیم*
مرسلات, ٥٠ ( و اگر آنها به این قرآن ایمان نمی آورند ) پس به کدام سخن بعد از آن ایمان می آورند؟!
سوره احزاب آیه 36 : و سزاوار نباشد برای هیچ مرد موءمن و زن موءمنه ای که اختیار کند حکم دیگری هرگاه حکم کند خدا و رسول خدا کاری را برای او بلکه باید مطیع و فرمانبردار باشد و چون و چرا نکند.
سوره آل عمران آیه 32 : قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْکافِرينَ32
بگو به مردم اطاعت کنید خدا و رسول خدا را,
(قل اطیعوا الله و الرسول ):(بگو از خدا و رسول اطاعت کنید)پیروی از خدا و رسول همان پیمودن صراط مستقیم است که صراط خداست،(فان تولوافان الله لا یحب الکافرین ):(پس اگر روی گرداندید،پس همانا خداوند کافران رادوست نمی دارد)این جمله دلالت بر کفر شخص روی گردان از خدا و رسول می نماید.
سوره نساء آیه 80 : هرکس اطاعت کند از رسولخدا قطعا اطاعت کرده است از خدا.
سوره نساء آیه 69 : و کسانی که اطاعت کنند از امر خدا و رسول خدا ایشان محشور می شوند با کسانی که نعمت داد خدا بر ایشان از پیغمبران و راستگویان و شهیدان و صدیقین.
این حدیث در 7 جای کتاب صحیح بخاری و 3 جای صحیح مسلم آمده است
مخالفت با رسول الله ص عین مخالفت با الله ج است {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ}:-
5669- صحیح بخاری ج7 ص120 المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9.
« هنگامى که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آستانه رحلت از دنیا، قرار گرفت و اطراف حضرت گروهی از جمله عمر بن خطاب در خانه آن حضرت حاضر شده بودند ، فرمود: قلم و کاغذى بیاورید تا چیزی براى شما بنویسم که به برکت آن، هرگز گمراه نشوید. عمر گفت: بیمارى بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) غلبه کرده (و العیاذ باللّه هذیان مى گوید) و ما قرآن را داریم و براى ما کافى است. در میان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضى مى گفتند: بیاورید تا حضرت بنویسد و هرگز گمراه نشوید. و بعضى سخن عمر را مى گفتند، هنگامى که سر و صدا و غوغا در حضور آن حضرت و اختلاف زیاد شد، فرمودند : برخیزید و از نزد من بروید. عبیدالله گفت : ابن عباس بعد از این قضیه بارها می گفت: مصیبت و تمام مصیبت این است که نگذاشتند پیامبر چیزی را که می خواست برای آنها بنویسد تا اختلاف نکنند و گمراه نشوند...."
*************؛
سرنوشت سنت,
جلوگیری از نقل حدیث
یکی از وقایع مهمّی که در دوره خلافت ابوبکر اتّفاق افتاد و از سوی عمر نیز با جدّیت تمام پیگیری شد، مسئله جلوگیری از نقل احادیث و سخنان رسول خدا(ص) بود. منابع آوردهاند که وی با این استدلال که استفاده از روایات یا نقل آنها ممکن است باعث کم و زیاد شدن حرفی از آنها و کنار گذاشتن کتاب خدا شود، هرگونه نوشتن یا گفتن حدیث را ممنوع کرد. همچنین دستور داد تا مردم، مجموعههای روایی خود را نزد خلیفه جمع کنند و سپس آنها را آتش زد. عمر حتّی کسانی مانند عبدالله بن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را تهدید کرد و از نقل فراوان حدیث برحذر داشت و اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد. از ابوهریره و کعب الاحبار نیز خواست تا نقل حدیث را ترک کنند، در غیر این صورت به سرزمین دوس[۴۰] و میمونها تبعید خواهند شد.[۴۱] این در حالی بود که وی برخی از منقولات کعبالاحبار از تورات را نیکو میشمرد و آنها را میپذیرفت[۴۲] و نیز برای اولین بار در اسلام به کسانی چون: عبید بن عمیر و تمیم داری اجازه داد تا در مسجد رسول خدا(ص) حاضر شوند و قصّههای تورات و انجیل را برای مردم تعریف کنند.[۴۳]
منابع:
٤٠, دوس نام قبیلهای است. ابوهریره نیز منسوب به این قبیله بوده است. (ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۰).
٤١, الطبقاتالکبری، ج۳، ص۲۸۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ا بن عساکر، ج۵۰، ص۱۷۲؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۳؛ کتاب الام، شافعی، ج۷، ص۳۵۸.
٤٢, البدایه والنّهایه، ا بن کثیر، ج۱، ص۱۹؛ حلیه الاولیاء، اصبهانی، ج۲، صص۴۴۰، ۴۴۸ و ۴۵۱.
٤٣, مسند احمد، ج۱، ص۱۷ و ج۳، ص۴۴۹؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۱.
Not top mulana