درود بر شما مثل همیشه عالی و آموزنده بود. پرسش از دقایق ۲۴ و ۲۶ درس دارم. در دقیقه ۲۴ این عنوان مطرح شد که چطور میتوانیم باورهای خودمان را تغییر دهیم؟که در ادامه دیدگاه کتاب مقدس و اینکه ما ، هم مسئول چیزی که به آن باور داریم و نداریم، هستیم بیان شد. چطور میشود مسئول باوری باشیم که برای ما محوریت و مرکزیت ندارد؟مثلاً باور و ایدئولوژی خداناباوری و فرگشت داروین دوتا از باورهایی هستند که ما ایمان دارها به آنها باور نداریم، چطور میشود که نسبت به این دو ایدئولوژی مسئول باشیم؟ مورد دیگری که برایم زیاد واضح نبود در دقیقه ۲۶ بود و آن هم این است که: در زندگی به تجربه به ما ثابت میشود که کنترل مستقیم بر آن چیزی که باورش داریم را، نداریم . یعنی شاید آن چیز خوب باشد ، اما به نظر میرسد در اختیار من نیست که من به شکل مستقیم آن را باور کنم یا نکنم. متوجه منظور دقیق این جمله نمیشوم که: «شاید باوری خوب باشد اما در اختیار من نیست که به آن باور نداشته باشم یا داشته باشم»، می سه توضیح بدید یعنی چی؟ و در ادامه این مطلب بیان شد که: برای خارج شدن از این پارادوکس راهی داریم و آن راه هم این است که: اگرچه ما کنترل مستقیم برای انتخاب باور خودمان نداریم ولی کنترل غیر مستقیم داریم. منظور از واژههای کنترل مستقیم و غیر مستقیم چی است؟ سپاسگزار از اینکه وقت میذارید و پاسخ میدید.
اونجایی که درباره خلوص نیت یک باور صحبت میکنید، میگید که محتوی مهمتره چون خلوص نیت وقتی نمیدونی اصلا به چی اعتقاد داری از درجه اهمیت کمتری برخورداره، خودتون تو مثالش گفتین که کسانی هستند که با خلوص نیت به وجود خدا اعتقاد دارن، خب این الان چیستی باورشون مشخص بود که، وجود خدا رو قبول دارن، من متوجه نکته تون اونجا نشدم؟
سلام. محتوی باور با "به چه چیزی باور داریم" تفاوت داره. مثال: به چه باور داریم؟ جواب خدا .. این میشه گزاره ای که بدان باور دارید...این محتوی باور نیست..حالا در مورد خدا چه باوری دارید، میشه محتوی باور شما. مثلا باور دارید خدا تثلیث است یا خدا تثلیث نیست. این میشه محتوی باور شما و این محتوی باور هست که تعیین کننده است. پس تفاوت قائل بشیم در باب گزاره ای که بدان باور داریم و محتوی آن گزاره.
ممنونم حنیف جان، خیییلی استفاده کردم و یاد گرفتم ، حقیقتا باعث فخر ما هستی عزیز خدا.
حفاظت و فیض و برکت خداوند را بر تو و خانواده عزیزت میطلبم.🙏✝️💜
خیلی عالی بود کاکو ❤خدا برکتت بده
درود بر شما مثل همیشه عالی و آموزنده بود.
پرسش از دقایق ۲۴ و ۲۶ درس دارم.
در دقیقه ۲۴ این عنوان مطرح شد که چطور میتوانیم باورهای خودمان را تغییر دهیم؟که در ادامه دیدگاه کتاب مقدس و اینکه ما ، هم مسئول چیزی که به آن باور داریم و نداریم، هستیم بیان شد.
چطور میشود مسئول باوری باشیم که برای ما محوریت و مرکزیت ندارد؟مثلاً باور و ایدئولوژی خداناباوری و فرگشت داروین دوتا از باورهایی هستند که ما ایمان دارها به آنها باور نداریم، چطور میشود که نسبت به این دو ایدئولوژی مسئول باشیم؟
مورد دیگری که برایم زیاد واضح نبود در دقیقه ۲۶ بود و آن هم این است که: در زندگی به تجربه به ما ثابت میشود که کنترل مستقیم بر آن چیزی که باورش داریم را، نداریم . یعنی شاید آن چیز خوب باشد ، اما به نظر میرسد در اختیار من نیست که من به شکل مستقیم آن را باور کنم یا نکنم. متوجه منظور دقیق این جمله نمیشوم که: «شاید باوری خوب باشد اما در اختیار من نیست که به آن باور نداشته باشم یا داشته باشم»، می سه توضیح بدید یعنی چی؟
و در ادامه این مطلب بیان شد که: برای خارج شدن از این پارادوکس راهی داریم و آن راه هم این است که: اگرچه ما کنترل مستقیم برای انتخاب باور خودمان نداریم ولی کنترل غیر مستقیم داریم. منظور از واژههای کنترل مستقیم و غیر مستقیم چی است؟
سپاسگزار از اینکه وقت میذارید و پاسخ میدید.
اونجایی که درباره خلوص نیت یک باور صحبت میکنید، میگید که محتوی مهمتره چون خلوص نیت وقتی نمیدونی اصلا به چی اعتقاد داری از درجه اهمیت کمتری برخورداره، خودتون تو مثالش گفتین که کسانی هستند که با خلوص نیت به وجود خدا اعتقاد دارن، خب این الان چیستی باورشون مشخص بود که، وجود خدا رو قبول دارن، من متوجه نکته تون اونجا نشدم؟
سلام. محتوی باور با "به چه چیزی باور داریم" تفاوت داره. مثال: به چه باور داریم؟ جواب خدا .. این میشه گزاره ای که بدان باور دارید...این محتوی باور نیست..حالا در مورد خدا چه باوری دارید، میشه محتوی باور شما. مثلا باور دارید خدا تثلیث است یا خدا تثلیث نیست. این میشه محتوی باور شما و این محتوی باور هست که تعیین کننده است. پس تفاوت قائل بشیم در باب گزاره ای که بدان باور داریم و محتوی آن گزاره.