آشپزی در روستا، طرز تهیه شوربای لاچره در خانه های قدیمی با مردمان قدیمی th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html
1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
1این چیزها را به شما گفتم تا لغزش نخورید. 2شما را از کنیسه ها بیرون خواهند کرد و در حقیقت زمانی می آید که هرکه شما را بکشد گمان می کند که با این کار به خدا خدمت می نماید. 3این کارها را با شما خواهند کرد، زیرا نه پدر را می شناسند و نه مرا. 4این چیزها را به شما گفتم تا وقتی زمان وقوع آن ها برسد گفتار مرا به خاطر آورید. کار روح القدس این چیزها را در اول به شما نگفتم زیرا خودم با شما بودم 5اما اکنون پیش کسی که مرا فرستاد می روم و هیچ یک از شما نمی پرسید: کجا می روی؟ 6ولی چون این چیزها را به شما گفتم دل های شما پُر از غم شد. 7با وجود این، این حقیقت را به شما می گویم که رفتن من برای شما بهتر است زیرا اگر من نروم پشتیبان تان پیش شما نمی آید اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد 8و وقتی او می آید دنیا را در مورد گناه و عدالت و قضاوت متقاعد می سازد. 9گناه را نشان خواهد داد چون به من ایمان نیاوردند، 10عدالت را آشکار خواهد ساخت چون من پیش پدر می روم و دیگر مرا نخواهند دید 11و واقعیت قضاوت به آن ها ثابت می شود چون حکمران این دنیا ملامت شده است. 12چیزهای بسیاری هست که باید به شما بگویم ولی شما فعلاً طاقت شنیدن آن ها را ندارید. 13در هر حال، وقتی او که روح راستی است بیاید شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد، زیرا از خود سخن نخواهد گفت بلکه فقط دربارۀ آنچه بشنود سخن می گوید و شما را از امور آینده باخبر می سازد. 14او مرا جلال خواهد داد، زیرا حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود. 15هرچه پدر دارد از آن من است و به همین دلیل بود که گفتم: حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود. غم و خوشی 16بعد از مدتی، دیگر مرا نمی بینید ولی باز بعد از چند روز مرا خواهید دید.» 17پس بعضی از شاگردان به یکدیگر گفتند: «چرا او می گوید: بعد از مدتی دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدتی مرا خواهید دید، چون به نزد پدر می روم؟ مقصد او از این سخن چیست؟» 18سپس آن ها گفتند: «این مدتی که او دربارۀ آن سخن می گوید چیست؟ ما نمی دانیم دربارۀ چه چیز صحبت می کند.» 19عیسی فهمید که آن ها می خواهند در این باره از او چیزی بپرسند، پس به آن ها گفت: «من به شما گفتم که بعد از مدتی، دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدتی مرا خواهید دید. آیا بحث شما دربارۀ این است؟ 20به یقین بدانید که شما اشک خواهید ریخت و ماتم خواهید گرفت ولی جهان خوشی خواهد کرد. شما غمگین خواهید شد ولی غم شما به خوشی مبدل خواهد گشت. 21یک زن در وقت ولادت درد می کشد و از درد ناراحت است اما همین که طفل به دنیا می آید درد و ناراحتی خود را فراموش می کند به خاطر اینکه یک انسان به دنیا آمده است. 22شما هم همینطور اکنون غمگین و ناراحت هستید ولی شما را باز خواهم دید و در آن وقت شادمان خواهید شد و هیچ کس نمی تواند این خوشی را از شما بگیرد. 23در آن روز دیگر از من چیزی نخواهید پرسید. به یقین بدانید که هرچه به نام من از پدر بخواهید به شما خواهد داد. 24تا کنون چیزی به نام من نخواسته اید، بخواهید تا به دست آورید و خوشی شما کامل گردد. پیروزی بر جهان 25تا به حال با مَثَل و کنایه با شما سخن گفته ام ولی زمانی خواهد آمد که دیگر با مَثَل و کنایه با شما صحبت نخواهم کرد، بلکه واضح و بی پرده دربارۀ پدر با شما سخن خواهم گفت. 26وقتی آن روز برسد خواهش خود را به نام من از خدا خواهید کرد و من نمی گویم که برای شما از پدر تقاضا خواهم نمود، 27زیرا پدر خودش شما را دوست دارد چون شما مرا دوست داشته اید و قبول کرده اید که من از جانب خدا آمده ام. 28من از نزد پدر آمدم و به دنیا وارد شدم و اکنون دنیا را ترک می کنم و به سوی پدر می روم.» 29شاگردان با او گفتند: «حالا به طور واضح و بدون اشاره و کنایه سخن می گویی. 30ما اکنون مطمئن هستیم که تو همه چیز را می دانی و لازم نیست کسی چیزی از تو بپرسد و به این دلیل است که ما ایمان داریم تو از نزد خدا آمده ای.» 31عیسی جواب داد: «آیا حالا ایمان دارید؟ 32ببینید، ساعتی می آید ـ و در واقع هم اکنون شروع شده است ـ که همۀ شما پراگنده می شوید و به خانه های خود می روید و مرا تنها می گذارید. با وجود این، من تنها نیستم زیرا پدر با من است. 33این چیزها را به شما گفتم تا در من سلامتی داشته باشید. در دنیا رنج و زحمت خواهید داشت. ولی شجاع باشید، من بر دنیا پیروز شده ام.»
1Now before the Feast of the Passover, when Jesus knew that His hour had come that He should depart from this world to the Father, having loved His own who were in the world, He loved them to the end. 2And supper being ended, the devil having already put it into the heart of Judas Iscariot, Simon’s son, to betray Him, 3Jesus, knowing that the Father had given all things into His hands, and that He had come from God and was going to God, 4rose from supper and laid aside His garments, took a towel and girded Himself. 5After that, He poured water into a basin and began to wash the disciples’ feet, and to wipe them with the towel with which He was girded. 6Then He came to Simon Peter. And Peter said to Him, “Lord, are You washing my feet?” 7Jesus answered and said to him, “What I am doing you do not understand now, but you will know after this.” 8Peter said to Him, “You shall never wash my feet!” Jesus answered him, “If I do not wash you, you have no part with Me.” 9Simon Peter said to Him, “Lord, not my feet only, but also my hands and my head!” 10Jesus said to him, “He who is bathed needs only to wash his feet, but is completely clean; and you are clean, but not all of you.” 11For He knew who would betray Him; therefore He said, “You are not all clean.” 12So when He had washed their feet, taken His garments, and sat down again, He said to them, “Do you know what I have done to you? 13You call Me Teacher and Lord, and you say well, for so I am. 14If I then, your Lord and Teacher, have washed your feet, you also ought to wash one another’s feet. 15For I have given you an example, that you should do as I have done to you. 16Most assuredly, I say to you, a servant is not greater than his master; nor is he who is sent greater than he who sent him. 17If you know these things, blessed are you if you do them. Jesus Identifies His Betrayer 18“I do not speak concerning all of you. I know whom I have chosen; but that the Scripture may be fulfilled, ‘He who eats bread with Me has lifted up his heel against Me.’ 19Now I tell you before it comes, that when it does come to pass, you may believe that I am He. 20Most assuredly, I say to you, he who receives whomever I send receives Me; and he who receives Me receives Him who sent Me.” 21When Jesus had said these things, He was troubled in spirit, and testified and said, “Most assuredly, I say to you, one of you will betray Me.” 22Then the disciples looked at one another, perplexed about whom He spoke. 23Now there was leaning on Jesus’ bosom one of His disciples, whom Jesus loved. 24Simon Peter therefore motioned to him to ask who it was of whom He spoke. 25Then, leaning back on Jesus’ breast, he said to Him, “Lord, who is it?” 26Jesus answered, “It is he to whom I shall give a piece of bread when I have dipped it.” And having dipped the bread, He gave it to Judas Iscariot, the son of Simon. 27Now after the piece of bread, Satan entered him. Then Jesus said to him, “What you do, do quickly.” 28But no one at the table knew for what reason He said this to him. 29For some thought, because Judas had the money box, that Jesus had said to him, “Buy those things we need for the feast,” or that he should give something to the poor. 30Having received the piece of bread, he then went out immediately. And it was night. The New Commandment 31So, when he had gone out, Jesus said, “Now the Son of Man is glorified, and God is glorified in Him. 32If God is glorified in Him, God will also glorify Him in Himself, and glorify Him immediately. 33Little children, I shall be with you a little while longer. You will seek Me; and as I said to the Jews, ‘Where I am going, you cannot come,’ so now I say to you. 34A new commandment I give to you, that you love one another; as I have loved you, that you also love one another. 35By this all will know that you are My disciples, if you have love for one another.” Jesus Predicts Peter’s Denial 36Simon Peter said to Him, “Lord, where are You going?” Jesus answered him, “Where I am going you cannot follow Me now, but you shall follow Me afterward.” 37Peter said to Him, “Lord, why can I not follow You now? I will lay down my life for Your sake.” 38Jesus answered him, “Will you lay down your life for My sake? Most assuredly, I say to you, the rooster shall not crow till you have denied Me three times.
آشپزی در روستا، طرز تهیه شوربای لاچره در خانه های قدیمی با مردمان قدیمی
th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html
th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html
th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html
th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html
th-cam.com/video/1fk-NzQlOgs/w-d-xo.html
Зинда бош устод Мир Мафтун!!
*из Кыргызстана👍👍👍*
پاینده باد همبستگی تمام پارسی زبانان دنیا جانم هستی ❤️
آهنگ شيرين زبان فارسي شيرين مثلي عسل زنده باد همه همزبانان
Чон да дидарат нафас мафтун ака гулии
Мир мафтун♥️♥️♥️♥️🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇦🇫🇦🇫🇦🇫
😃😃🙃🙃🙃🙃🙂
عالی 🇦🇫🇮🇷🇮🇷❤️❤️🇦🇫❤️👍
بسیار عالی همیشه موفق باشی استاد محترم مهری مفتون صاحب
عالي بود استاد عزیز
جان جان
وا وا مفتون صاحب سلامت باشی
بیشک استاد عزیز
خیلی عالی
واوا بسیار زیبا
❤ناب وقشنگ
زنده باشی میر مفتون عزیز
ҲАМҚА ТАРСИДМ КИ ҲОЗИ ҲАМИ ҶУҶАСТА ҲАМАРА ШАРМАНДА ХДША ПАЗОР МЕКНА
❤❤❤❤❤
عااااااالیییی بودی استاد😍🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫
بسیارعالی
تغویی❤
فوق العاده زیبا
بسیار عالی
امتو تیت آباد باشین
👍👍👍👍👍👍
از ترکیه سلام تقدیم می کنم به اونایی که این کامنت را میخواند
نایس
🇭🇺❤️☝️Бги дега
Харог ра бгардам Мирзобаутова МАус ро биоьам
Дар Хучастачон чонум хохараки ширин
ای خدامیګم که توچرا غریبم نکنی
کلی طالب اشپشی فدای یک صدا استاد مفتون
Хоооооо мири мафтун 👍👍👍👍👍👍👍🙏🙏🙏🙏🙏🙏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
Ok
🇦🇫🇹🇯🇹🇯🇹🇯💚💚💚
شاد باشید بخندید
🌷🌷🌷
مفتون ای خدامیګم که توچرا غریبم نکنی
قربان صدایت مفتون عزیز
خاروگ رابگردم میسره رابیابم
😍😍😍🥰🥰🥰
👋
👍👍👍👍🇹🇯
Мири мафтун 👍👍👍👍
👌👌👍👍👍👍👍👍👍👏👏👏👏👏👏👏👏🤝
Мири Мафтун мемури як Кулобикати хони и уруспаридара ай кучо ёфти?
Э рут сиё и Хучастарам кулобияй ай Фархорай.
@@obmpmbkhdpssnb7871 РУИ ОЧАТ СИЁХ АЙ ПУШТИ ЯК КАНЧУК ЧИ РУСИЕХ МЕГУИ,ХАРОМЗОД
Шуморо Аллоҳ аз одамгари баровардаст. Барои ҳамин пастед. Дубай Фаҳм!
👍👍👍👍
علمی.میرمفیتن
لطفاً از كانال آشپزي مادر جانم حمايت كنيد
1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم.
6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای.
9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند.
20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری.
24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
ما اخر نفهمیدم عیسی خدا بود یا پسر خدا
گور پدر هر دو اش به ما چه در مورد آهنگ نظر بده
سلام مرد خش صداي ایران .صداي شما خسثه نبا شه
از افغانستان هست
👍
۰
И хучаста чи мобайнда шиштай????🤔🤔🤔
Болош гирифтестаи анорои мир мафтула😂😂
مصطفی
Лак
Аврнимаои
th-cam.com/video/piczcokID2c/w-d-xo.html
اسماعیل
الپب
جمشید
تیت
P
1این چیزها را به شما گفتم تا لغزش نخورید. 2شما را از کنیسه ها بیرون خواهند کرد و در حقیقت زمانی می آید که هرکه شما را بکشد گمان می کند که با این کار به خدا خدمت می نماید. 3این کارها را با شما خواهند کرد، زیرا نه پدر را می شناسند و نه مرا. 4این چیزها را به شما گفتم تا وقتی زمان وقوع آن ها برسد گفتار مرا به خاطر آورید.
کار روح القدس
این چیزها را در اول به شما نگفتم زیرا خودم با شما بودم 5اما اکنون پیش کسی که مرا فرستاد می روم و هیچ یک از شما نمی پرسید: کجا می روی؟ 6ولی چون این چیزها را به شما گفتم دل های شما پُر از غم شد. 7با وجود این، این حقیقت را به شما می گویم که رفتن من برای شما بهتر است زیرا اگر من نروم پشتیبان تان پیش شما نمی آید اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد 8و وقتی او می آید دنیا را در مورد گناه و عدالت و قضاوت متقاعد می سازد. 9گناه را نشان خواهد داد چون به من ایمان نیاوردند، 10عدالت را آشکار خواهد ساخت چون من پیش پدر می روم و دیگر مرا نخواهند دید 11و واقعیت قضاوت به آن ها ثابت می شود چون حکمران این دنیا ملامت شده است.
12چیزهای بسیاری هست که باید به شما بگویم ولی شما فعلاً طاقت شنیدن آن ها را ندارید. 13در هر حال، وقتی او که روح راستی است بیاید شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد، زیرا از خود سخن نخواهد گفت بلکه فقط دربارۀ آنچه بشنود سخن می گوید و شما را از امور آینده باخبر می سازد. 14او مرا جلال خواهد داد، زیرا حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود. 15هرچه پدر دارد از آن من است و به همین دلیل بود که گفتم: حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود.
غم و خوشی
16بعد از مدتی، دیگر مرا نمی بینید ولی باز بعد از چند روز مرا خواهید دید.» 17پس بعضی از شاگردان به یکدیگر گفتند: «چرا او می گوید: بعد از مدتی دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدتی مرا خواهید دید، چون به نزد پدر می روم؟ مقصد او از این سخن چیست؟» 18سپس آن ها گفتند: «این مدتی که او دربارۀ آن سخن می گوید چیست؟ ما نمی دانیم دربارۀ چه چیز صحبت می کند.» 19عیسی فهمید که آن ها می خواهند در این باره از او چیزی بپرسند، پس به آن ها گفت: «من به شما گفتم که بعد از مدتی، دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدتی مرا خواهید دید. آیا بحث شما دربارۀ این است؟ 20به یقین بدانید که شما اشک خواهید ریخت و ماتم خواهید گرفت ولی جهان خوشی خواهد کرد. شما غمگین خواهید شد ولی غم شما به خوشی مبدل خواهد گشت. 21یک زن در وقت ولادت درد می کشد و از درد ناراحت است اما همین که طفل به دنیا می آید درد و ناراحتی خود را فراموش می کند به خاطر اینکه یک انسان به دنیا آمده است. 22شما هم همینطور اکنون غمگین و ناراحت هستید ولی شما را باز خواهم دید و در آن وقت شادمان خواهید شد و هیچ کس نمی تواند این خوشی را از شما بگیرد. 23در آن روز دیگر از من چیزی نخواهید پرسید. به یقین بدانید که هرچه به نام من از پدر بخواهید به شما خواهد داد. 24تا کنون چیزی به نام من نخواسته اید، بخواهید تا به دست آورید و خوشی شما کامل گردد.
پیروزی بر جهان
25تا به حال با مَثَل و کنایه با شما سخن گفته ام ولی زمانی خواهد آمد که دیگر با مَثَل و کنایه با شما صحبت نخواهم کرد، بلکه واضح و بی پرده دربارۀ پدر با شما سخن خواهم گفت. 26وقتی آن روز برسد خواهش خود را به نام من از خدا خواهید کرد و من نمی گویم که برای شما از پدر تقاضا خواهم نمود، 27زیرا پدر خودش شما را دوست دارد چون شما مرا دوست داشته اید و قبول کرده اید که من از جانب خدا آمده ام. 28من از نزد پدر آمدم و به دنیا وارد شدم و اکنون دنیا را ترک می کنم و به سوی پدر می روم.»
29شاگردان با او گفتند: «حالا به طور واضح و بدون اشاره و کنایه سخن می گویی. 30ما اکنون مطمئن هستیم که تو همه چیز را می دانی و لازم نیست کسی چیزی از تو بپرسد و به این دلیل است که ما ایمان داریم تو از نزد خدا آمده ای.» 31عیسی جواب داد: «آیا حالا ایمان دارید؟ 32ببینید، ساعتی می آید ـ و در واقع هم اکنون شروع شده است ـ که همۀ شما پراگنده می شوید و به خانه های خود می روید و مرا تنها می گذارید. با وجود این، من تنها نیستم زیرا پدر با من است. 33این چیزها را به شما گفتم تا در من سلامتی داشته باشید. در دنیا رنج و زحمت خواهید داشت. ولی شجاع باشید، من بر دنیا پیروز شده ام.»
1Now before the Feast of the Passover, when Jesus knew that His hour had come that He should depart from this world to the Father, having loved His own who were in the world, He loved them to the end.
2And supper being ended, the devil having already put it into the heart of Judas Iscariot, Simon’s son, to betray Him, 3Jesus, knowing that the Father had given all things into His hands, and that He had come from God and was going to God, 4rose from supper and laid aside His garments, took a towel and girded Himself. 5After that, He poured water into a basin and began to wash the disciples’ feet, and to wipe them with the towel with which He was girded. 6Then He came to Simon Peter. And Peter said to Him, “Lord, are You washing my feet?”
7Jesus answered and said to him, “What I am doing you do not understand now, but you will know after this.”
8Peter said to Him, “You shall never wash my feet!”
Jesus answered him, “If I do not wash you, you have no part with Me.”
9Simon Peter said to Him, “Lord, not my feet only, but also my hands and my head!”
10Jesus said to him, “He who is bathed needs only to wash his feet, but is completely clean; and you are clean, but not all of you.” 11For He knew who would betray Him; therefore He said, “You are not all clean.”
12So when He had washed their feet, taken His garments, and sat down again, He said to them, “Do you know what I have done to you? 13You call Me Teacher and Lord, and you say well, for so I am. 14If I then, your Lord and Teacher, have washed your feet, you also ought to wash one another’s feet. 15For I have given you an example, that you should do as I have done to you. 16Most assuredly, I say to you, a servant is not greater than his master; nor is he who is sent greater than he who sent him. 17If you know these things, blessed are you if you do them.
Jesus Identifies His Betrayer
18“I do not speak concerning all of you. I know whom I have chosen; but that the Scripture may be fulfilled, ‘He who eats bread with Me has lifted up his heel against Me.’ 19Now I tell you before it comes, that when it does come to pass, you may believe that I am He. 20Most assuredly, I say to you, he who receives whomever I send receives Me; and he who receives Me receives Him who sent Me.”
21When Jesus had said these things, He was troubled in spirit, and testified and said, “Most assuredly, I say to you, one of you will betray Me.” 22Then the disciples looked at one another, perplexed about whom He spoke.
23Now there was leaning on Jesus’ bosom one of His disciples, whom Jesus loved. 24Simon Peter therefore motioned to him to ask who it was of whom He spoke.
25Then, leaning back on Jesus’ breast, he said to Him, “Lord, who is it?”
26Jesus answered, “It is he to whom I shall give a piece of bread when I have dipped it.” And having dipped the bread, He gave it to Judas Iscariot, the son of Simon. 27Now after the piece of bread, Satan entered him. Then Jesus said to him, “What you do, do quickly.” 28But no one at the table knew for what reason He said this to him. 29For some thought, because Judas had the money box, that Jesus had said to him, “Buy those things we need for the feast,” or that he should give something to the poor.
30Having received the piece of bread, he then went out immediately. And it was night.
The New Commandment
31So, when he had gone out, Jesus said, “Now the Son of Man is glorified, and God is glorified in Him. 32If God is glorified in Him, God will also glorify Him in Himself, and glorify Him immediately. 33Little children, I shall be with you a little while longer. You will seek Me; and as I said to the Jews, ‘Where I am going, you cannot come,’ so now I say to you. 34A new commandment I give to you, that you love one another; as I have loved you, that you also love one another. 35By this all will know that you are My disciples, if you have love for one another.”
Jesus Predicts Peter’s Denial
36Simon Peter said to Him, “Lord, where are You going?”
Jesus answered him, “Where I am going you cannot follow Me now, but you shall follow Me afterward.”
37Peter said to Him, “Lord, why can I not follow You now? I will lay down my life for Your sake.”
38Jesus answered him, “Will you lay down your life for My sake? Most assuredly, I say to you, the rooster shall not crow till you have denied Me three times.
З
We don’t care bozo
بسیارعالی
👍👍👍👍