شعر خوانی سوزناک مصطفی صابر خراسانی
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 11 มี.ค. 2019
- جلسه عصر جمعه آل یاسین قم
17 اسفند 1397
شاعر: مصطفی صابر خراسانی
تصویربرداری و تدوین: بنیاد فرهنگی صبح ظهور 09125517057 02537503622
ارتباط با ما از طریق تلگرام: t.me/naslezohoradmin
کانال تلگرام: t.me/sobhe_zohor_official
پیج اینستاگرام: / sobhe_zohor_official
سایت: www.s-zohor.ir - ภาพยนตร์และแอนิเมชัน
![[LIVE] : ONE ลุมพินี 70 | คู่เอก "โฟกัส vs สเตฟาน"](http://i.ytimg.com/vi/_fVieQ89DRQ/mqdefault.jpg)
Perfect
التماس دعا ♥️
❤
سلام برحسین (ع)
السلام علیک یااهلبیت نبوه 😭😭😭🤲🤲
لبیک یا حسین
یا زهرا😢😢
میم مثل مادر😢😢😢😢😔😔😔
السلام علیکم یا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌹🌷
چقدر دلم گرفته....دارم مادر میشم اما دلمو شکستن.....یا حضرت زهرا به‌داد دلم برس....
برام دعا کنید....
ماشاءالله اقاى محترم
جووونیم فدایی مادرم
سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی، شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
مرحبا مرحبا صابر خان احسنت.
👌👌
این فرهنگ دنیا رو میگیره بخدا، عشق به اهل بیت عصمت چها که نمیکنه.
زكودكى خادم اين تبار محترمم
چونان حبيب مظاهر مدافع حرمم
صَل الله عليك يااهلبيت النبوة
سلام بر تو
خدا رحمت کند مادرانی که از دنیا رفتند
و حفظ کند مادرانی که هستند
درود بر فاطمه زهرا سلام الله علیها
آقاجان به فریادمان برس
در حیرتم زین مردم بیگانه پرست
این مردم زنده کش مرده پرست
این بی خبران ز اصل وآبا
گم گشته میان دهرو دنیا
قومی که ز اصل خویش واماند
در گوره زندگی فروماند
گویند که ذلفقار حق حیدر بود
باشد که حسین بالاتر بود
ان شاه رضا قریب تبعیدیشان
کوران بدهد شفا ز مادر؟
گویید عرب چه کرده با ما
کو عدل علی کجاست ان راه حسین
ان دین عرب که وعده اش فردوسست
فردوسی ما که قبل از این میبودست
ندانی به کیتی چو کورش در عالم نزاد
که عدلش بود در جهان برفراز
گر که سحن از اوج قرور ملیست
این کاوه ماست که با تبر بالا بود
سالها مشعل ما پیشرو دنیا بود
چشم دنیا همه روشن به چراغ مابود
حکم دارو همه در حکم حکیمم رازی
تاج حکمت همه با ابن علی سینا بود
حلقه گم شده را باز بجو ای وطنم
که در ان حلقه جهان ریر نگین ما بود
شاعر کیوان
ممكن ترجمة القصيدة
فضلا وليس امرا
متن / الترجمه عربي
چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم
/ لم يبقى شئ في مخيلتي من خبز امي
چیزی به غیر تاول دستان مادرم
/ شئ و لا غير بثور على يدا امي
بُثور= دُمّل
تنها اتاق خلوت رویای کودکی…
/ فقط غرفة وحدة احلام الصبا
شاهانه بود چادر ارزان مادرم
/ كان ملكيا" عباءات امي الرخيصة الثمن
قایم که می شدیم کسی کارمان نداشت
/ حين كنا نختباء، لا احد کان یعترضنا
در چادر گرفته به دندان مادرم
/ في عباءة الممسكه باسنان أمنا
وقتی که از زمین و زمان خسته می شدیم
/ و حین كنا نتعب من ألزمان و المكان
سر می گذاشتیم به دامان مادرم
/ كنا نضع راسنا في حجر امي
اقساط ماهیانه ی بابای کارگر
/ الاقساط شهریة ابانا العامل
کم بود در مقابل ایمان مادرم
/ كان بقليل امام ايمان امنا
غیر از دعا به حال من و خواهران من
/ ليس الا الدعاء في حقي و اخواتي
چیزی نبود در تب و هذیان مادرم
/ ليس بشئ في حمت و هذيان امي
یادش بخیر…شانه به موهام می کشید
/ ما احلى تلك اذكرى... كانت بالمشط تمشط شعري
قربان گیسوان پریشان مادرم
/ فداء" لشعرها امي المبعثر
یک سفره ی پر از برکت پهن کرده ام
/ قد فرشت لنا ماءده ملئ بالبركه
با پول تا نخورده ی قرآن مادرم
/ من تلك ورقة المال الغير مطوية لامي في القران
هرگز قسم به جان عزیزش نخورده ام
/ ابدا" لم اقسم بروحها العزيزتي
دلتنگ مادرم شده ام…جان مادرم
/ اشتاق قلبي لأمي... فداء امي
کو شانه ای که سر بگذارم به روی آن
/ أين ذاك الكتف لاضع رآسي عليه
حالا که آمده ست سر شانه
/ الان عند الوصول إلى هذا
از روزگار درس فراوان گرفته ام
/ تعلمة من الحياة دروس و عبر
اما هنوز طفل دبستان مادرم
/ اما إلى الآن انا طفل الابتداءيه امي
وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
/ و حین كنا نتعب من ألزمان و المكان
سر میگذاشتیم به دامان مادرم
/ كنت أضع رآسي في حجر امي
یادش بخیر…
/كانت من اجمل..
شانه به موهتم میکشید
كانت تمشطني
یادش بخیر…
یادش بخیر…
متن / الترجمه عربي
چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم
/ لم يبقى شئ في مخيلتي من خبز امي
چیزی به غیر تاول دستان مادرم
/ شئ و لا غير بثور على يدا امي
بُثور= دُمّل
تنها اتاق خلوت رویای کودکی…
/ فقط غرفة وحدة احلام الصبا
شاهانه بود چادر ارزان مادرم
/ كان ملكيا" عباءات امي الرخيصة الثمن
قایم که می شدیم کسی کارمان نداشت
/ حين كنا نختباء، لا احد کان یعترضنا
در چادر گرفته به دندان مادرم
/ في عباءة الممسكه باسنان أمنا
وقتی که از زمین و زمان خسته می شدیم
/ و حین كنا نتعب من ألزمان و المكان
سر می گذاشتیم به دامان مادرم
/ كنا نضع راسنا في حجر امي
اقساط ماهیانه ی بابای کارگر
/ الاقساط شهریة ابانا العامل
کم بود در مقابل ایمان مادرم
/ كان بقليل امام ايمان امنا
غیر از دعا به حال من و خواهران من
/ ليس الا الدعاء في حقي و اخواتي
چیزی نبود در تب و هذیان مادرم
/ ليس بشئ في حمت و هذيان امي
یادش بخیر…شانه به موهام می کشید
/ ما احلى تلك اذكرى... كانت بالمشط تمشط شعري
قربان گیسوان پریشان مادرم
/ فداء" لشعرها امي المبعثر
یک سفره ی پر از برکت پهن کرده ام
/ قد فرشت لنا ماءده ملئ بالبركه
با پول تا نخورده ی قرآن مادرم
/ من تلك ورقة المال الغير مطوية لامي في القران
هرگز قسم به جان عزیزش نخورده ام
/ ابدا" لم اقسم بروحها العزيزتي
دلتنگ مادرم شده ام…جان مادرم
/ اشتاق قلبي لأمي... فداء امي
کو شانه ای که سر بگذارم به روی آن
/ أين ذاك الكتف لاضع رآسي عليه
حالا که آمده ست سر شانه
/ الان عند الوصول إلى هذا
از روزگار درس فراوان گرفته ام
/ تعلمة من الحياة دروس و عبر
اما هنوز طفل دبستان مادرم
/ اما إلى الآن انا طفل الابتداءيه امي
وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
/ و حین كنا نتعب من ألزمان و المكان
سر میگذاشتیم به دامان مادرم
/ كنت أضع رآسي في حجر امي
یادش بخیر…
/كانت من اجمل..
شانه به موهتم میکشید
كانت تمشطني
یادش بخیر…
یادش بخیر…
بخدا قسم اگه همچین ادمایی استعداد خدادادیشونه بزارن در خدمت شاهنامه خانی و فردوسی اونوقت شاهنامه رو از قران مردم بیشتر میپرستند همچنین فرهنگ اصلی ایرانیو
تو استعدادشو داری شروع کن،حیفه وقتی که میذاری این کلیپا رو نگاه میکنی،آفرین برو دنبال استعدادت
Name pls
من سگ حضرت فاطمه خودت کمکم کن
چقدر. دروغ میگه خانه خراب
احادیث زیاده خواستی مرجع میفرستم
@@SuperAnouri خودتو خسته نکن برادر بعضی ها مثل دیوارند هرچقدر هم ببینند یابشوند انگار نه انگار
کجاس دروغه چیو دروغ میگه هان ؟؟؟
خب نگاه نکن گوش نکن مگه کسی مجبورت کرد نگاه کنی تو ک میگی دورغ پس خفه شو گمشو برو همون چیزای ک دوس داری راست نگاه کن
در حیرتم زین مردم بیگانه پرست
این مردم زنده کش مرده پرست
این بی خبران ز اصل وآبا
گم گشته میان دهرو دنیا
قومی که ز اصل خویش واماند
در گوره زندگی فروماند
گویند که ذلفقار حق حیدر بود
باشد که حسین بالاتر بود
ان شاه رضا قریب تبعیدیشان
کوران بدهد شفا ز مادر؟
گویید عرب چه کرده با ما
کو عدل علی کجاست ان راه حسین
ان دین عرب که وعده اش فردوسست
فردوسی ما که قبل از این میبودست
ندانی به کیتی چو کورش در عالم نزاد
که عدلش بود در جهان برفراز
گر که سحن از اوج قرور ملیست
این کاوه ماست که با تبر بالا بود
سالها مشعل ما پیشرو دنیا بود
چشم دنیا همه روشن به چراغ مابود
حکم دارو همه در حکم حکیمم رازی
تاج حکمت همه با ابن علی سینا بود
حلقه گم شده را باز بجو ای وطنم
که در ان حلقه جهان ریر نگین ما بود
شاعر کیوان