مکاشفه عارف و سالک - آیت الله محمدرضا نکونام
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 6 ก.พ. 2025
- کشف، رؤیت غیب است. دیدن در بیداری از عالم خاطره شروع میشود و تا کشف و وحی که نهایت مرتبهٔ آن است ادامه دارد.
وصول به غیب در بیداری به دو امر نیاز دارد: یکی قوت نفس و دیگری قوت خیال آدمی. اگر نفس به گونهای قوی شود و اقتدار یابد که افزوده بر مدیریت حواس ظاهری در بیداری، توانایی توجه کامل به باطن را داشته باشد و ظاهر، علت غفلت از باطن و توجه به باطن، علت غفلت از توجه به ظاهر نگردد و چنان قدرت داشته باشد که «بنطاسیا» و «خیال مشترک» را در احاطهٔ خود گیرد و از حسّ ظاهر جدا نماید، برای انسان «رؤیت» و «مشاهده» یاد تجربهٔ عرفانی حاصل میگردد. پس توجه کامل نفس به قوای باطن و ظاهر و قدرت خیال احاطهٔ «بنطاسیا» عامل حصول غیب میگردد و این گاه ثابت است و زمانی آنی است.
فرد نابغه قوت درک غیب را به صورت برهانی و معانی کلی مییابد. کمتر میشود که نوابغ قدرت خیال یا چشمزخم داشته باشند. فردی که قوت نفس وی در قوهٔ عاقله او بروز میکند و قدرت خیال و نظر چندانی ندارد از نوابغ وصول به غیب میشود. فرد نابغه قدرت دریافت خواطر، کشف، الهام و حدس را دارد.قوت خیال اگر با قوت نفس همراه شود، میتواند هم نیروی اندیشه و توان تولید علم را سامان دهد و هم نقبی به غیب عالم بزند و آن را حکایت کند.
قوت خیال اگر با قوت نفس همراه شود، میتواند هم نیروی اندیشه و توان تولید علم را سامان دهد و هم نقبی به غیب عالم بزند و آن را حکایت کند. اهمیت قوهٔ خیال به سرعت، تلاش و تکاپویی است که دارد. این قوه هر چیزی را که نفس میبیند ـ اعم از مجرد و مادی ـ و به آن اگاه میشود را صورت میزند و آن را به صورت حکایت میکند. این صورت میتواند به چهرهٔ خود آن شیء یا شبیه آن و یا به ضد آن و گاه به صورت چیزی دیگر باشد و به اصطلاح از کوهی کاه و از کاهی کوه میسازد.
اگر نفس قوی باشد بهگونهای که نفس به مدد خیال آید تا صورتهای اشیا در قوهٔ خیال به شکلی روشن و آشکار نقش زده شود، با توجه به مدد نفس هیچ اضطرابی در انتقالات آن پیش نمیآید و صورتی گویا و نیز قوی و شدید در حافظه میافتد و صورت افکار در ذهن میماند.
کشف، گونههای فراوانی دارد: گاه تام و گاه متعدد است. کشف متعدد کشفی درست است؛ زیرا مراتب غیب مختلف است و به صورتهای گوناگون در میآید. در کشف، ممکن است اشتباه رخ دهد، ولی در وحی همواره وصول تام تحقق میشود و تعدد و اشتباهی در آن وجود ندارد.
وحی و کشف تام:
ما از طریق رؤیت واقعی و مکاشفات صحیح میتوانیم به حقایق عینی و معانی غیبی دست یابیم و جان خود را برای گشایش هر یک از این عوالم حقیقی صیقل دهیم.
این تنها راه دریافت معارف الهی و مصادیق خارجی عالم و آدم میباشد که خود سَری بلند و راهی بس طولانی با پیچ و خمهای فراوان دارد؛ بهطوری که فقط اندکی از رهروانش؛ آن هم با گریبانی چاک و سینهای مجروح، میتوانند این راه را طی کنند.
طُرُق و راه های کشف:
کشف و دریافت حقایق عوالم هستی و شناخت معارف وجودی، دارای دو طریق و راه متفاوت است، که هر یک، ویژگیهای خاص خود را دارد؛ اگرچه در واقع، هر دو، یکی هستند و آن دو در راستای یک حقیقت قرار دارند و در واقع، طریق دوم، چکیده و استمرار حقیقت همان طریق اوّل است.
طریق اول برای کشف و آگاهی از غیب و اِخبار از این حقایق و معانی، «وحی و الهام» است. چه بسیار اموری که در حیطهٔ قدرت و دریافت و بازگویی حضرات معصومین علیهمالسلام و پیامبران الهی و امامان معصوم علیهمالسلام میباشد، ولی ما از آن بیخبریم.
آنچه مسلم است، طریق کشف غیبی که معصوم علیهالسلام از آن پرده برمیدارد و در تیررس خود قرار میدهد، نوع خاصی از آگاهی و یافت انسانی است و دارای خصوصیات و ویژگیهای ممتازی میباشد. اینگونه مکاشفات و دریافتها جز در راستای افق کشف و یافت معصوم علیهالسلام نیست و تنها انحصار به این پاکان دارد.
نوع دوم از انواع کشف، مکاشفات غیر معصومین از اولیا و عارفان بهحق است که در جهت دریافت حقایق معنوی و شهود و وصول به صور حقیقی مثالات عوالم کشفی تحقق مییابد.
کشف معصومین علیهم السلام:
کشف و یافت معصوم علیهالسلام ، نفس واقع است؛ بهگونهای که از هر خطایی مصون و محفوظ میباشد. حقیقتی را که معصوم علیهالسلام بیان میکند و عالمی را که آن حضرت عنوان مینماید، عین آن حقیقت منکشف است و هرگز احتمال لغزش و خطایی در پیرامون آن وجود ندارد.
عالَم و یا عنوانی را که معصوم علیهالسلام معرفی مینماید و از آن خبر میدهد، همان واقعیت خارجی و مصداق حقیقتی آن شیء است که در حیطهٔ قدرت الهی معصوم قرار گرفته است.
خصوصیت دومی که در کشف و یافت حضرات معصومین علیهمالسلام قرار دارد، لزوم اطاعت و اذعان و یقین به آن است.
کشف غیر معصوم:
عارفی چیزی میبیند و یا از آن خبر میدهد، کامل و رسیدهای دربارهٔ رؤیت و کشف خود سخن میگوید.
ما نسبت به کشف معصوم علیهالسلام مُلزَم به پذیرش و اطاعت از آن هستیم. این بزرگواران که از مصادیق واقعی و عینی انسان کامل میباشند، گذشته از آن که واژههای پیامبر و امام و دیگر عناوین دینی را سزاوار هستند، مصادیق واقعی و بهحق عرفای کمّل و اقطاب و دیگر القاب نیز میباشند. کشف آنها کشف تامّ و عین واقع است و حکایت آنها از صدق و عدل تمام برخوردار میباشد و هیچ دوگانگی و تباینی میان قوه و فعل آنان با مراتب معنوی ایشان وجود ندارد؛ زیرا کشف تام که از لوازم عصمت و طهارت است، ذاتی اولیای معصومین علیهمالسلام میباشد.
ولی دستهٔ دوم از مکاشفات که برای عرفا و اولیای الهی که داعیهٔ عصمت ندارند رخ میدهد، از این لازمهٔ ذاتی بیبهره است.
منبع: سیر سرخ
آیت الله محمدرضا نکونام