تبیین سحر در قرآن کریم - آیت الله العظمی محمدرضا نکونام
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 18 พ.ย. 2024
- سحر و کهانت
موضوع سحر، کهانت و شعبده برای بیشتر لغتشناسان و فقیهان چندان روشن نیست.
برای شناخت سحر باید به دو نکته توجه داشت: نخست، شناخت موضوع و حقیقت آن و دوم حکم هر یک از اقسام آن.
آنچه بیشتر فقیهان دربارهٔ موضوع سحر و شعبده و کهانت فرمودهاند و یا تعاریفی از حقیقت آن بیان کردهاند یا تمسک به نقل اهل لغت نمودهاند؛ همه بیراهه است ؛ چرا که لغتشناسان و بیشتر فقهیان از حقیقت سحر، کهانت و شعبده بیبهرهاند و در نتیجه، برای موضوعی که نمیشناسند، حکم مینمایند.
گفتههای لغویان و فقیهان دربارهٔ سحر و شعبده و کهانت همانند تعریفهای آنها از گل و گیاه میباشد. بهطور مثال اگر پرسیده شود که: گل یاسمن چیست؟ گوید: موجودی است نباتی یا چیزی است که از زمین میروید و یا مادهای است متحوّل؛ در حالی که هیچ یک از این تعریفها، حقیقت این گل خاص را بیان نمیدارد؛ زیرا این تعریفها بر خار بیابان هم صادق است و چیزی که از زمین میروید موجودی است نباتی یا جوهری است متحوّل که مشترکات بسیار دیگری نیز دارد، ولی هنگامی که در باغ باشیم و از باغبان سؤال شود که گل یاسمن چیست؟ باغبان چنان بیان میکند که یی گل یاسمن زبان باز کرده و خود را معرفی میکند؛ از نوع و از بویش و از رنگ و نموّ و طراوت و همه چیزش. پس تعریف گل یاسمن را باغبان میداند و ادیب و فقیه از آن بیخبر است.
هنگامی که از ادیب یا فقیه پرسیده میشود: سحر چیست؟ کهانت کدام است؟ شعبده چیست؟ میگوید: چیزی است که بر دیگران مخفی است، دقیق است، خارق عادت است و ضرر دارد و یا چنین و چنان است، در حالی که سحر و شعبده و کهانت از هیچ یک از این امور فهمیده نمیشود؛ زیرا بسیاری از اشیاست که مخفی، دقیق، خارق عادت و یا زیانبار و حرام میباشد یا حرام نمیباشد، ولی در هر حال، سحر نمیباشد. پس سحر چیست و کهانت و شعبده کدام است؟ آنچه لغتشناسان یا فقیهان از خود و دیگران دربارهٔ سحر و شعبده و کهانت میگویند، بیانگر حقیقت آن نمیباشد؛ خواه آن را هشت قسم کنند یا چهار قسم، بیضرر باشد یا با ضرر، تمامی همانند تعاریف آنان از گل یاسمن است. بنابراین، اهل لغت و فقیهان و همچنین شیخ اجل در مکاسب در بعضی از موضوعات ماندهاند و حکم را متعلق بر امری کردهاند که روشن نبوده است؛ همانند سحر، کهانت، شعبده، غنا، نجوم و احکام نجومی که در تمام این موارد در جهت شناخت موضوع دچار مشکل بودهاند و به عبارت دیگر، آنان اگرچه در مقام حکم و موقعیت حدود و وظایف آنان مشکلی نداشته، در مقام انطباق دچار مشکل گردیدهاند.
چیستی سحر و اثر آن
سحر چیست تا حرام باشد و ساحر کیست تا کشته شود، که در پاسخ باید گفت: سحر از صفات فعلی انسان است و ارتکاب آن منوط به عمل میباشد؛ گذشته از آن که صدق عنوان و تحقق آن در مقام اطلاق با صرف ارتکاب واحد مشخص نمیگردد و باید تکرار عمل یا شیوع آن در جهت کمّی یا دستکم کیفی باشد تا ساحر صدق عنوانی پیدا نماید و قابل حمل حکم بر او گردد.
پس سحر، عمل است و عمل همیشه باید اثری داشته باشد. اثر سحر یا زیانبار است و یا نافع؟ کدام یک حرام است بیعمل یا با عمل؟ زیانبار یا نافع که هیچ یک از این امور محقق موضوع سحر نیست؟ پس بهطور حتم، سحر عمل است؛ اما نوع عمل دیگر سحر نیست و سود و زیان محقق موضوع آن نمیباشد. پس سحر میتواند نافع یا پر زیان باشد؛ زیرا سحر حقیقتی است که تابع امور خارجی یا نسبی سود و زیان نمیباشد و سود و زیان در گرو ارادهٔ فاعل است. پس باید موضوع سحر را شناخت و نباید آن را با این امر که کدام حرام است و کدام حرام نیست مخلوط کرد و شناخت موضوع باید از حکم جدا باشد تا نتیجهٔ صحیح در بر داشته باشد.
پس چه کسی باید کافر باشد یا کشته شود؟ آن کس که ساحر است. ساحر کدام است؟ آن کس که سحر انجام میدهد. فعل سحر چیست؟ آیا عمل است یا نظر؛ با ضرر است یا بیضرر؛ استمرار میخواهد یا واحد را نیز شامل میشود. تمامی این امور را نباید در جهت حکم و موضوع مخلوط کرد؛ زیرا اگر سحر تصرف در مادهٔ کاینات باشد، حقیقی است و شامل فعل واحد نیز میگردد و بر دو قسم ضررمند و بیضرر میباشد و اما این که کدام یک از این تصرفات در مادهٔ کاینات حرام است یا حرام نیست، سخن دیگری است که نباید با این مقام خلط شود.
صرف تصرف در مادهٔ کائنات را نباید حرام دانست؛ همانطور که صرف تصرف در مادهٔ کاینات سحر نیست و سحر خود یکی از موارد تصرّف در ماده کاینات است؛ آن هم تنها در برخی از اقسام آن چنین میباشد.
سحر حرام، تصرّف در مادهٔ کائنات است، بهگونهای که برای مسحور زیانبار باشد؛ اگرچه با اجازهٔ آن فرد صورت گیرد یا نوعی بدآموزی اجتماعی نسبت به همگان داشته باشد و یا اطلاع و تصرّفساحر بر فردی بدون اجازهٔ او باشد؛ اگرچه زیانبار نباشد که با اطلاق در کثرت با شیوع کمی و یا کیفی مورد پیدا میکند.
سحر از حیث مدارک
آنچه گذشت، همه در جهت صدق عنوان و کلی این امر بود؛ اما از جهت مدارک، باید گفت: تمام مدارک سحر که دستههای مختلفی را تشکیل میدهد، مانند: حرمت سحر، وجوب قتل ساحر، لعن او، حرمان از جنّت و عدم مقبولیت توبهٔ وی و این که سحر از کبایر است یا منافع آن سحت است تمامی یا دلالت ندارد و یا سند ندارد و یا سحر حرام نیست و یا اساسا سحر نیست؛ اگرچه صدق عنوان را بر مسحور یا غیر مسحور که همان بدآموزی اجتماعی است را داشته باشد. پس روایات حرمت را باید با تعابیر گوناگون آن حمل بر این مورد نمود یا در صورتی که سند محکمی داشته باشد، توجیه مناسبی از آن ارایه داد و بنابراین، روایات باب را باید بررسی نمود و هر کدام را که مناسب حکم و موضوع خاص آن است مورد فتوا و عمل قرار داد.
منبع: کاوشی نو در معجزه و کرامت
آیت الله العظمی محمدرضا نکونام
ayatollahnekoun...