ไม่สามารถเล่นวิดีโอนี้
ขออภัยในความไม่สะดวก
ต่อไป
เล่นอัตโนมัติ
شرح حال شهادت حضرت باب توسط هوشنگ محمودی و زیارتنامه توسط شکوه رضائیBahá'í Talks & Tablets
มุมมอง 6K
خاطراتی از دوران حیات حضرت عبدالبها٫Hamid M
มุมมอง 36K
لوح مبارک احمدEzzatollah Rohani Seissan
มุมมอง 1M
@ Zhindong Da Fei Xin (O2546321517)# Old Iron Alopecia Rescue PlanWang's Funny Videos
มุมมอง 809K
Exclusive! น้องลิกก้า&น้องโรร่า มาแล้ว!! [cc] แดนแพทตี้ SS2 | EP.48 |DanPattie
มุมมอง 499K
[Official Music Video] ฝังใจ - BOW Maylada [Prod. By Tan LIPTA]Ch3Thailand Music
มุมมอง 378K
11 پیام قدرتمند و دعای صبحگاهی برای شروع روز خود با خدا☀️Mina Alizadeh [Minaliza Coaching]
มุมมอง 192K
سید باب: طلیعه آیین بهائیPersianBMS
มุมมอง 301K
به جان تو | شعری از مولاناRashid Kakavand | رشید کاکاوند
มุมมอง 53K
IRAN - صدایت میکند عبدالبهاء The Master is callingusbahais
มุมมอง 576K
سالگرد شهادت حضرت باب - The Martyrdom of the BabYekjahanRadio
มุมมอง 4.9K
لوح زیارتنامه جمال اقدس ابهی حضرت بهاءالله و حضرت اعلیEzzatollah Rohani Seissan
มุมมอง 168K
شرح شهادت جناب بدیع بصورت شعر نو توسط هوشنگ محمودیBahá'í Talks & Tablets
มุมมอง 3.1K
هزار آوا - مناجات لقاHezar Ava Band- Monajate LeghaNoora Parsi
มุมมอง 379K
หนังตะลุงน้องเดียวลูกทุ่งวัฒนธรรม ตอน หนุกหนัดคนกับสัตว์ผลัดกันฮาเบื้องหลังหนังตะลุงน้องเดียว
มุมมอง 118K
เลือกยากจัง Ep.5 👥 #แป๋มวัดดวง #freefireแป๋มวัดดวง
มุมมอง 51K
‘เสรีพิศุทธ์’ ตบเท้าร่วมรัฐบาล บอกไม่รู้ทำไม เกิดมาต้องรับใช้เพื่อไทยตลอดเรื่องเล่าเช้านี้
มุมมอง 617K
สุดดยอดการ์ตูนช่อง 9 ที่พลาดไม่ได้ของ ชาโม่คุงOnline Station
มุมมอง 463K
คราวหลังอย่าให้พ้ออีกประธานฮ่าง Channel
มุมมอง 114K
روحت شاد جناب هوشنگ محمودی
چقدر زیبا سروده شد .شهر شهادت حضرت باب.
هر زمانی که گوش میکنم اشک از چشمان سرازیر میشه
فدا. فدا
" کوچه ها باریک ، قلب ها تاریک ،" کوچه ها باریک ، قلب ها تاریک ،
سایه شوم ستم پاشیده رنگ خون به روی مشهد اعلی،سایه شوم ستم پاشیده رنگ خون به روی
تبریز بلا انگیز.
چشم و دل های خداوندان ظلم چون همیشه باز خوابیده.
در میان مردم عادی شهر،
این سخن گه گاه می آید به گوش،
ظهر فردا می کُشندش باب را،
حکم شرع اینست.
شاد می خندند بر خیز این خبر،
لیک ناله غم از دل یاران به اوج آسمان ها می رود چون دود،
ناله شان خاموش،
دستشان کوته ز هر کاری،
چشمشان گریان،
گریه شان بی اشک،
قلبشان دریایی از طوفان خون،
موج ها آرام.
در میان کوچه های تنگ تبریز بلا انگیز،
در میان چند داروغه نقطه اولی است می آید به چشم،
طلعت اعلی است می آید ز دور،
رأس بی سرپوش،
پای بی کف پوش،
چهره چون صبح بهار،
شاد شاد،
چشم ها دریای نور،
می درخشد پر سرور،
می درخشد پر غرور،
زیر لب گویان فدیت فی سبیلک یا بهاء،
روز روشن مهدی موعود را،
قائم آل محمد را به خواری می برند تا بگیرند حکم قتل از حجّت الاسلام ها،
آن یکی نادیده گفت،
حکم قتلش را نوشتم من ز پیش،
آن یکی تکرار کرد این جمله را،
سومین فتوا دهنده نیز گفت احتیاجی نیست دیداری دگر،
من نوشته ام حکم قتل باب را.
زان سپس سوی دگر حکم آمد،
حمزه می باید بگیرد جان باب،
چون که بشنید این سخن شد در غضب آن رادمرد،
گفت:
کار من جنگ است در میدان رزم،
من امیرم نیستم میر غضب تا بگیرم جان باب،
یک جوان بی گناه،
یک جوان بی پناه.
چون که بنشید این سخن میرنظام پس حسن را حکم قتل باب داد،
یک برادر حکم کرد یک برادر حکم راند،
پس حسن خان گفت:
سام خان ارمنی باید بگیرد جان باب،
چون که بشنید این سخن را سامخان،
همچو حشمت الدوله گفت: کار من جنگ است با روس و پروس،
من امیرم نیستم میر غضب تا بگیرم جان باب یک جوان بی گناه،
یک جوان بی دفاع،
گفت والی: حکم شرع این است و تو مجبوری از اجرای دستورات او.
سامخان در فکر رفت،
پس به سوی حضرت اعلی شتافت،
معروض داشت: ای که گویی مظهر حقّی،
من امیرم نیستم میر غضب،
من نمی خواهم که نام خویش را ننگین کنم،
دست خود با خون تو رنگین کنم.
لیک این چنین است حکم سلطان قجر،
امر شرع این است،
گر تو هستی مظهر ربّ جلیل،
کاری بکن،
نام من با این عمل ننگین مکن،
دستم من با خون خود رنگین مکن.
حضرت اعلی تبّسم کرد و گفت:
گر که در دل راست می گویی به من،
مطمئن بر فضل حق باش و برو آن چه می گوید آن کن،
من نجاتت می دهم.
سامخان ارمنی آرام شد.
سر فرو آورد و رفت.
شام آخر در رسید.
در فضای حبس اعلی بوی غم پیچیده بود.
در حضور حضرت نقطه دو کاتب با انیس بی قرار غرق در دریای احزان،
قلبشان نالان به زیر پتک غم،
چشمشان گریان ز ظلم ظالمان،
حضرت اعلی به ایشان گفت:
ای یاران من،
نیک می دانم که فردا وقت ظهر من به دست دشمنان امر حق می شوم کشته.
لیک مایلم جام فدا نوشم ز دست دوست
آیا کدامین از شما بر طبق میل من می کند اقدام؟
می دهد جام فدا در دست من؟
آن دو کاتب مات و مبهوت از بیان حضرت اعلی،
اشک ریزان سر بپیچیدند از فرمان دوست.
زان میان آن انیس بی قرار،
عاشق بی قید و شرط،
راست برپا خواست و گفت:
جان فدای حضرت محبوب اعلی،
انت مولائی و من بنده فرمان گذار،
هر چه گویی، هر چه خواهی آن کنم،
گر که خواهی جان دهی با دست من در راه حق من غلامم،
بنده ام، فرمان برم،
من که باشم که میل خود بر میل تو رجحان دهم؟
آن کنم چون امر توست.
حضرت اعلی تبسّم کرد و گفت:
حد همین باشد وفا و عشق را.
مژده بادت ای انیس،
ظهر فردا در کنار من چو من جان می دهی در راه دوست،
آن که این آوازه ها از حضرت والای اوست.
مژده بادت تا ابد باقی بماند جسم تو با جسم من روح تو با روح من.
صبح فردا دور میدان فدا از مردمی غافل ز حق،
بر بام ها بر کوی و برزن موج می زد.
مردمی بینا و نابینا به دل،
مردمی با گوش سر بی گوش جان.
زان سپس میر غضب آمد و گفت:
وقت نجوا نیست کوته کن سخن، خیز و با من آی وقت مردن است.
حضرت اعلی به او فرمود:
ای میر غضب!
گر تمام قدرت دنیا مرا منع سخن گفتن کنند،
باز می گویم سخن،
تا به پایان آورم بر حسب امر حق کلام.
چون که بشنید این سخن میر غضب با تشدّد گفت یک بار دگر:
وقت نجوی نیست کوته کن سخن،
خیز و با من آی وقت مردن است.
دور میدان فدا از مردمی غافل زحق بر بام ها،
بر کوی و برزن موج می زد،
مردمی بینا و نابینا به دل،
با گوش سر بی گوش جان.
ربّ اعلی در کنار عاشق صادق انیس بی قرار بسته گردیدند با هم،
سوی دیگر سامخان ارمنی با هفتصد و پنجاه سرباز مسلح در سه صف،
مطمئن بر فضل حق فرمان آتش داد،
آتش!
چونکه دود حاصله از بین رفت،
غرق دریای شگفتی گشت خلق لا شعور،
چون که باب آنجا نبود و انیس در جای خود راحت و سالم به پا ایستاده بود.
عده ای فریاد بر آوردند این سحر است،
این جادوست.
عده ای گفتند: نه این معجزه است،
او مظهر حق است،
او به سوی آسمان ها پرکشید همچون مسیح.
عده ای گفتند: نه او در میان دود ها جان خود از معرکه بیرون بِبُرد،
یار خود تنها گذاشت،
او گریخت.
عاقبت آن مظهر امر خدا را در همان حجره کنار دوستانش یافتند،
حضرت اعلی سخن می گفت باز،
با دو کاتب حرف می زد.
چون که فراش حسن خان وضع را این سان بدید،
سجده کرد طالب عفو خدا گردید و گفت:
توبه کردم،
عذر می خواهم،
گناه من ببخش.
رب اعلی مظهر لطف خدا فرمود:
بخشیدم تو را.
باز سجده کرد.
زان سپس او اشک ریزان رفت و دست از ظلم خود کوتاه کرد،
شغل خود را ترک گفت.
آن دگر میر غضب آمد.
حضرت اعلی به او فرمود:
حاضرم تا که جان در راه محبوب بها قربان کنم.
هر چه می خواهی بکن بی گمان دست خواهی یافت بر آمال خویش.
باز بستند عاشق و معشوق را.
لیک جای سامخان ارمنی،
مردی دگر با نام آقا جان خمسه،
با فوجی همه از شیعیان با هفتصد و پنجاه سرباز مسلح،
در سه صف آتش گشودند.
عاقبت بر حسب گفتار رسول و آله،
قائم آل محمد شد شهید.
رمس اعلی،
جسم عاشق شد مشبک گوشت با گوشت،
استخوان با استخوان مخلوط گشت،
ناله غم از دل یاران به سوی آسمان ها شد چو دود،
ناله چون خاموش،
چشمشان گریان،
قلبشان دریایی از طوفان خون،
روز روشن چو شب تاریک گشت زان که طوفان بلا برخاست.
سایه شوم ستم پاشید رنگ خون بر روی مشهد اعلی،
تبریز بلاانگیز.
و اینک در سراسر پهنه گیتی،
هزاران مرد و زن،
از هزاران مرز و بوم،
از هر نژاد و رنگ و خون،
با دلی روشن زمهر نور دوست،
در ره اعلای امرش جان به کف آماده اند.
با سری گرم از می عشق خداوند فدا،
ربّ اعلی،
نقطه اولی،
مژده گویان این ندا در می دهند:
از پس صبح هدایت آفتاب حضرت ابهی عیان گردیده است. گر سعادت در جهان خواهی هیچ راهی نیست جز راه بهاء."
شعر و صدا از جناب هوشنگ محمودى ، روحشان شاد و یادشان گرامی باد
th-cam.com/video/IfS3pUxA9xg/w-d-xo.html
چقدر زیبا و غمناک
یا علی مدد
😢😢فدایی حضرت باب
Me too
بهایت دین است .وبها الله واست کی ما همه بندها اینتظر وداشتم .وبها الله ازطرف خدا وند تهاالله روسول پرستاده .وکتاب مقدس به نام اقدس نا زل کرده .
Tghank you! Even after future opera and more elaborate artistic productions of this event this production remains unique depiction because of beautiful poetry, music choice and the voice of Dr. Mahmoudi who is the narrator of choice because of his life story and his talent.
💝💝💝💝💝
❤❤❤❤❤❤❤
سیدِ باب به درگاهِ خدا نیایش میکرد:
به فضلت فداکاری مرا قبول فرما، آرزو دارم که خون من در راهِ تو ریخته شود تا بذرِ امرِ تو را با خونِ خود آبیاری نمایم، تأثیرِ مخصوصی به خونِ من عطا کن تا بذرِ الهی بزودی در قلبِ عباد انبات نماید و سر سبز گردد، و نمو کند تا درختی توانا گردد و جمیع اهلِ عالم در سایه آن مجتمع شوند، اللهم استجب دعایی و حقق املی و منأیی انکِ انتِ المقتدر الکریم
❤
speechless
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
بنام آنکه بیم از اوست و امید از او
واقعاایشان حضرت مهدی بودن؟😢
بله ایشان همان وجود مبارکی بودند که همه منتظرش بودند! بنظر شما ملاک حقانیت ایشان چه میبایست باشد؟ چه خصوصیاتی میبایست میداشتند؟
@@mohsenghasemi3293 قرآن شریف فاصله تا امر جدید خداوند را ۱۰۰۰سال یا همان یک روز الهی قید کرده(سجده آیه ۴)
احادیث بحارالانوار هم همین رو اشاره داره و اینکه مخالفان قایم به قرآن استناد میکنند و ایشان را شهید مینمایند و رسالتشان ۷ سال یا ۹ سال هست و به بیت المقدس نزول میفرماید. طوفان البکا نوشته جوهری در بخش آتشکده دوازدهم به دو استناد، عمر صاحب رو در زمان ظهور ۱۰۰۰ سال عنوان میکنه و ...!
مطلب بعدی در مورد اینکه با آمدن ایشان چه اتفاقی در دنیا رخ داده و در مورد تغییر جهان! آیا شما از نیمه قرن ۱۹ به اینطرف تغییری در جهان نمیبینید؟
رب اعلی یعنی خدای بلند مرتبه ، آیا بهائیان او را میپرستند؟
ebiram25 بهاییان خداپرست هستند و به تمامی ادیان دنیا اعتقاد دارند و احترام میگذارند
خداوند نیازی به پرستش انسان ندارد.
خداوند انسان را خلق کرد که در خدمت بشر باشیم، باهم مهربان باشیم، در رنگ و هر نژادی، ،من عاشق حضرت رب اعلی هستم
@@parrimalekiسلام من تمایل دارم با دین شما آشنا شوم البته سوالاتی دارم
ebiram25 عین الله یعنی چشم خدا یدالله یعنی دست خدا دوست عزیز لقب ایشان بود
بهائیان عاشق حضرت رب اعلی هستند جناب
لوح شهادت حضرت باب
هو الابهی یا حضرت علی قبل اکبر! یوم شهادت حضرت اعلی روحی لد
المطهر الفد است.الیوم یو می است که آفتاب حقیقت در پس سحاب عنایت
رفت. امروز روزیست که آن مه تابان افول نمود.امروز روزیست که آن تن
نازنین پاک در خاک و خون غلطید . امروز روزیست که آن سینهء بی کینه
چون آئینه از هزار رصاص مشبک شد. امروز روزیست که آن سراج الهی
از زجاج جسمانی انفکاک نمود.امروز روزیست که نالهء ملاء اعلی بلند ا
امروز روزیست که اهل ملکوت با چشمی گریان و قلبی سوزان در فریاد و فغانند.
parrimaleki ....Search AHMADYA believe and (Bahaism and Zionism)
Dear Mona
I made this video and I will contact you
سیدِ باب به درگاهِ خدا نیایش میکرد:
به فضلت فداکاری مرا قبول فرما، آرزو دارم که خون من در راهِ تو ریخته شود تا بذرِ امرِ تو را با خونِ خود آبیاری نمایم، تأثیرِ مخصوصی به خونِ من عطا کن تا بذرِ الهی بزودی در قلبِ عباد انبات نماید و سر سبز گردد، و نمو کند تا درختی توانا گردد و جمیع اهلِ عالم در سایه آن مجتمع شوند، اللهم استجب دعایی و حقق املی و منأیی انکِ انتِ المقتدر الکریم