گرامی منظور آقای مشیری از اینکه می گوید مشکلی با اسلام ندارد این است که ایشان مقوله دین اسلام، یعنی باورمند بودن به الله و زنده شدن بعد از مرگ و همچنین قصه بهشت و جهنم را امری خصوصی و حق هر انسانی می داند، و هیچ کس را مجاز به بازخواست و تفتیش عقاید نمی داند، در مقابل حق نقد و زیر سوال بردن هر عقیده و مرامی را هم جزو حقوق انسان ها می شمارد. فی النفسه همانطور که گروهی مجازند اسلام را دینی آسمانی و حقیقتی مطلق بدانند، عده دیگری هم مجازند که اسلام را یک کلاهبرداری تاریخی به نام خدا بدانند
تفاوت ولترمتفکر و شاعر و نویسنده بزرگ فرانسوی با بهرام مشیری و مانند او ------------------------------------------------------------------------------------------------- ولتر در «تاریخچه جنگهاى صلیبى»(44) آزادمنشى و روحیه همزیستى مذهبى مسلمانان را مىستاید و خشم خود را از تندخویى و ستیزهجویى و تعصب پیروان مسیح ابراز مىدارد. در پى انقلاب درونى كه در ولتر پدید آمد، قضاوت او نیز درباره شخص پیامبر اسلام(ص) هم كه همیشه مورد عنادش بود تغییر كرد و آنگاه كه حقیقت را بازیافت درباره آن حضرت گفت: محمّد[(ص)] بىگمان مردى بسیار بزرگ بود و مردان بزرگى نیز در دامن فضل و كمال خود پرورش داد. قانونگذارى خردمند، جهانگشایى توانا، فرمانروایى دادگستر، پیامبرى پرهیزگار بود و بزرگترین انقلابهاى روى زمین را پدید آورد.(45) ولتر از مجموع مطالعاتش درباره اسلام چنین نتیجه مىگیرد كه بر خلاف آنچه كشیشان متعصب و پیروانشان مىگویند، آیین محمّد(ص) نه تنها پرداخته شیطان و دور از موازین عقلى نیست، بلكه به دین مسیح بسیار نزدیك و از نظر تاریخى تكامل یافتهتر از آن است. بدینگونه بر اثر پشتكار ولتر، شكافى كه سدههاى متمادى مسلمانان و مسیحیان را از یكدیگر جدا مىكرد، رفته رفته پُر مىشد و اهل كتاب میان خود و پیروان محمّد(ص) نوعى خویشاوندى احساس مىكردند(46). وى در رد نظریات بوسوئه و دیگران كه با مسكوت گذاشتن تاریخ اسلام، همه پیشرفتهاى علمى را مرهون هوش یهودیان و مسیحیان مىدانستند مىگوید: نادانى و خوشباورى ما قرنها مورد سوءاستفاده خشكه مقدّسان متعصب قرار گرفت و ما را بر آن داشت كه همه علوم و فنون جهان را حاصل هوش و فراست قوم یهود و سپس خودمان كه جانشینان آنان هستیم بپنداریم.(47) سپس در پى تحقیقات مفصل نتیجه مىگیرد كه «در هیچ دورهاى، هیچ هنر تكامل یافتهاى نزد قوم یهود به وجود نیامد، حال آن كه اعراب مسلمان از همان نخستین قرون اسلامى در همه علوم و فنون آن روز مربّى اروپاییان شدند».(48) ولتر در رمان «سادهلوح» كه حاصل سى سال مطالعه او درباره پیغمبر اسلام(ص) و پیروان اوست، چكیده افكار اسلامى خود را به خواننده مىآموزد و اسلام را از بدىها كه سابق خود او نیز بسیار دربارهاش گفته بود منزّه مىگرداند. سال 1763 میلادى در تاریخ افكار ولتر نقطه عطفى بود. در این سال بود كه سرانجام تصویر جدیدى از حضرت محمّد(ص) و پیروانش در ذهن او ترسیم شد، سپس پیشامدهایى بروز كرد و مشاهده شكنجههایى كه مسیحیان بر یكدیگر روا مىداشتند بر خشم او نسبت به مسیحیان متعصب افزود؛ لذا بر همه فضایل پیروان مسیح یكسره خط بطلان كشید و حتى شخص عیسى(ع) را مورد طعن و طنز قرار داد(49). نخستین كتابى كه ولتر در آن آشكارا دفاع از مسلمانان را بر عهده گرفت «شرعیات مردى شریف»(50) نام داشت. وى در این كتاب معتقد است كه همه ادیان روى زمین با عوام فریبى و زبانبازى رواج یافتهاند، به جز دین اسلام كه از میان همه ساختههاى دست بشر، تنها دین خدایى به نظر مىرسد، زیرا قوانین آن پس از قرنها هنوز در سراسر دنیا اجرا مىشود. آنگاه ولتر در برابر انجیل و تورات به دفاع از قرآن مىپردازد و به یكى از مفسران تورات كه قرآن را افسانه نامیده است سخت مىتازد: قرآن در واقع مجموعهاى از پندهاى اخلاقى، دستورهاى دینى، راز و نیاز به درگاه خدا، تحذیر و تشویق جهانیان و شرح سرگذشت فرستادگان خداست كه بنابر روایات عرب نقل شده است. آیا مىتوان به پیروى از نیدهام(51) احمق و بىسواد، چنین كتابى را افسانه نامید؟(52) در جایى دیگر براى تكذیب كسانى كه قرآن را برگرفته از تورات و انجیل و پیامبر را تعلیم یافته سرجیوس راهب مىدانستند چنین مىافزاید: قرآن نه یك كتاب تاریخ است كه خواسته باشند در آن به تقلید از كتابهاى یهودیان و یا انجیلىها بپردازند و نه مجموعهاى از ضوابط و قوانین، مانند «سِفر لاویان» و «سفر تثنیه» یا مجموعهاى از رؤیاهاى پیامبرگونه و سرودهاى مذهبى، مانند مكاشفه یوحنا... .(53) ولتر در رد كسانى كه كوشش مىكردند اسلام را دینى طرفدار شهوات و لذایذ جسمانى معرفى كنند مىگوید: «بر خلاف آنچه مسیحیان مىگویند دین محمّد[(ص)] هرگز تمایلات شهوانى را رواج نداده است».(54) در «گورستان خرافاتِ»(55) ولتر كه همه ادیان روى زمین در آن به خاك سپرده مىشوند تنها یك چهره زنده مىدرخشد و آن چهره محمّد(ص) است. نخست شخصیت عیسى(ع) به سختى مورد انتقاد قرار مىگیرد، آنگاه او را با پیامبر اسلام مىسنجد و حضرت محمّد(ص) را در شجاعت و فضیلت و جوانمردى و فراست، در همه چیز، به مراتب برتر و بزرگتر از او مىیابد(56). وى نخست، قوانین شرع اسلام را مورد تجزیه و تحلیل قرار مىدهد، سپس آنها را با قوانین شریعت مسیح مىسنجد و در همه موارد، اسلام را برتر و كاملتر از مسیحیت مىیابد. ولتر همزمان با انتقاد از تورات و انجیل و ستایش از فضایل اخلاقى مسلمانان، مبارزه دیگرى را علیه آن دسته از راهبان متعصب مسیحى، كه افسانههاى كودكانه بسیارى درباره اسلام و بنیانگذار آن رواج داده بودند، آغاز كرد و كوشید این افسانهها را با استناد به آیات قرآن و استنتاج از مجموعه اطلاعات خود مورد بررسى قرار دهد و بطلان آنها را ثابت كند، ولى در طول این مبارزه، به علت نداشتن زبان عربى از یك سو و عدم آگاهى از جزئیات شریعت اسلام از سوى دیگر، اشتباهات متعددى نیز مرتكب شد(57). به هر حال ولتر در سال 1776 میلادى به یاد نمایشنامه فناتیسم، نخستین اثر ضد اسلامىاش، آخرین سخن خود را بر زبان آورد كه «من در حق محمّد[(ص)] بسیار بد كردم»(58) و چون برداشتهاى اولیه او از اسلام تحت تأثیر نوشتههاى مغرضانه مسیحیان بود از روى خشم مىگفت: «همه كتابهایى را كه تاكنون مسیحیان درباره مسلمانان نوشتهاند باید بر آتش افكند».(
Thanks
مرد بزرگ و فرهیخته،کسروی معاصر ما
Moshiri is the TRUTH, NOTHING BUT THE TRUTH. VIVA MOSHIRI, VIVA TRUTH.
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹
گرامی منظور آقای مشیری از اینکه می گوید مشکلی با اسلام ندارد این است که ایشان مقوله دین اسلام، یعنی باورمند بودن به الله و زنده شدن بعد از مرگ و همچنین قصه بهشت و جهنم را امری خصوصی و حق هر انسانی می داند، و هیچ کس را مجاز به بازخواست و تفتیش عقاید نمی داند، در مقابل حق نقد و زیر سوال بردن هر عقیده و مرامی را هم جزو حقوق انسان ها می شمارد. فی النفسه همانطور که گروهی مجازند اسلام را دینی آسمانی و حقیقتی مطلق بدانند، عده دیگری هم مجازند که اسلام را یک کلاهبرداری تاریخی به نام خدا بدانند
خوب خودشان را مستحق کشتن نکنند
Bravo 👍man
س
shoma agar az akhoond badet miyad pas in harf.ha dar mowred ostad moshiri chist?
Moshiri ehtyaj be doktora nadard !
dorood bar shoma va payandeh bad raah e moshiri
از مشیری بدم می آید ضد دین است
shoma mitavanid dine khod ra daashteh bashid va hich kas ba shoma moshgel nadaarad
ey kaash in mataleb ra ghabl az enghlab midanestam.
تفاوت ولترمتفکر و شاعر و نویسنده بزرگ فرانسوی با بهرام مشیری و مانند او
-------------------------------------------------------------------------------------------------
ولتر در «تاریخچه جنگهاى صلیبى»(44) آزادمنشى و روحیه همزیستى مذهبى مسلمانان را مىستاید و خشم خود را از تندخویى و ستیزهجویى و تعصب پیروان مسیح ابراز مىدارد. در پى انقلاب درونى كه در ولتر پدید آمد، قضاوت او نیز درباره شخص پیامبر اسلام(ص) هم كه همیشه مورد عنادش بود تغییر كرد و آنگاه كه حقیقت را بازیافت درباره آن حضرت گفت:
محمّد[(ص)] بىگمان مردى بسیار بزرگ بود و مردان بزرگى نیز در دامن فضل و كمال خود پرورش داد. قانونگذارى خردمند، جهانگشایى توانا، فرمانروایى دادگستر، پیامبرى پرهیزگار بود و بزرگترین انقلابهاى روى زمین را پدید آورد.(45)
ولتر از مجموع مطالعاتش درباره اسلام چنین نتیجه مىگیرد كه بر خلاف آنچه كشیشان متعصب و پیروانشان مىگویند، آیین محمّد(ص) نه تنها پرداخته شیطان و دور از موازین عقلى نیست، بلكه به دین مسیح بسیار نزدیك و از نظر تاریخى تكامل یافتهتر از آن است. بدینگونه بر اثر پشتكار ولتر، شكافى كه سدههاى متمادى مسلمانان و مسیحیان را از یكدیگر جدا مىكرد، رفته رفته پُر مىشد و اهل كتاب میان خود و پیروان محمّد(ص) نوعى خویشاوندى احساس مىكردند(46). وى در رد نظریات بوسوئه و دیگران كه با مسكوت گذاشتن تاریخ اسلام، همه پیشرفتهاى علمى را مرهون هوش یهودیان و مسیحیان مىدانستند مىگوید:
نادانى و خوشباورى ما قرنها مورد سوءاستفاده خشكه مقدّسان متعصب قرار گرفت و ما را بر آن داشت كه همه علوم و فنون جهان را حاصل هوش و فراست قوم یهود و سپس خودمان كه جانشینان آنان هستیم بپنداریم.(47)
سپس در پى تحقیقات مفصل نتیجه مىگیرد كه «در هیچ دورهاى، هیچ هنر تكامل یافتهاى نزد قوم یهود به وجود نیامد، حال آن كه اعراب مسلمان از همان نخستین قرون اسلامى در همه علوم و فنون آن روز مربّى اروپاییان شدند».(48)
ولتر در رمان «سادهلوح» كه حاصل سى سال مطالعه او درباره پیغمبر اسلام(ص) و پیروان اوست، چكیده افكار اسلامى خود را به خواننده مىآموزد و اسلام را از بدىها كه سابق خود او نیز بسیار دربارهاش گفته بود منزّه مىگرداند.
سال 1763 میلادى در تاریخ افكار ولتر نقطه عطفى بود. در این سال بود كه سرانجام تصویر جدیدى از حضرت محمّد(ص) و پیروانش در ذهن او ترسیم شد، سپس پیشامدهایى بروز كرد و مشاهده شكنجههایى كه مسیحیان بر یكدیگر روا مىداشتند بر خشم او نسبت به مسیحیان متعصب افزود؛ لذا بر همه فضایل پیروان مسیح یكسره خط بطلان كشید و حتى شخص عیسى(ع) را مورد طعن و طنز قرار داد(49). نخستین كتابى كه ولتر در آن آشكارا دفاع از مسلمانان را بر عهده گرفت «شرعیات مردى شریف»(50) نام داشت. وى در این كتاب معتقد است كه همه ادیان روى زمین با عوام فریبى و زبانبازى رواج یافتهاند، به جز دین اسلام كه از میان همه ساختههاى دست بشر، تنها دین خدایى به نظر مىرسد، زیرا قوانین آن پس از قرنها هنوز در سراسر دنیا اجرا مىشود. آنگاه ولتر در برابر انجیل و تورات به دفاع از قرآن مىپردازد و به یكى از مفسران تورات كه قرآن را افسانه نامیده است سخت مىتازد:
قرآن در واقع مجموعهاى از پندهاى اخلاقى، دستورهاى دینى، راز و نیاز به درگاه خدا، تحذیر و تشویق جهانیان و شرح سرگذشت فرستادگان خداست كه بنابر روایات عرب نقل شده است. آیا مىتوان به پیروى از نیدهام(51) احمق و بىسواد، چنین كتابى را افسانه نامید؟(52)
در جایى دیگر براى تكذیب كسانى كه قرآن را برگرفته از تورات و انجیل و پیامبر را تعلیم یافته سرجیوس راهب مىدانستند چنین مىافزاید:
قرآن نه یك كتاب تاریخ است كه خواسته باشند در آن به تقلید از كتابهاى یهودیان و یا انجیلىها بپردازند و نه مجموعهاى از ضوابط و قوانین، مانند «سِفر لاویان» و «سفر تثنیه» یا مجموعهاى از رؤیاهاى پیامبرگونه و سرودهاى مذهبى، مانند مكاشفه یوحنا... .(53)
ولتر در رد كسانى كه كوشش مىكردند اسلام را دینى طرفدار شهوات و لذایذ جسمانى معرفى كنند مىگوید: «بر خلاف آنچه مسیحیان مىگویند دین محمّد[(ص)] هرگز تمایلات شهوانى را رواج نداده است».(54)
در «گورستان خرافاتِ»(55) ولتر كه همه ادیان روى زمین در آن به خاك سپرده مىشوند تنها یك چهره زنده مىدرخشد و آن چهره محمّد(ص) است. نخست شخصیت عیسى(ع) به سختى مورد انتقاد قرار مىگیرد، آنگاه او را با پیامبر اسلام مىسنجد و حضرت محمّد(ص) را در شجاعت و فضیلت و جوانمردى و فراست، در همه چیز، به مراتب برتر و بزرگتر از او مىیابد(56). وى نخست، قوانین شرع اسلام را مورد تجزیه و تحلیل قرار مىدهد، سپس آنها را با قوانین شریعت مسیح مىسنجد و در همه موارد، اسلام را برتر و كاملتر از مسیحیت مىیابد.
ولتر همزمان با انتقاد از تورات و انجیل و ستایش از فضایل اخلاقى مسلمانان، مبارزه دیگرى را علیه آن دسته از راهبان متعصب مسیحى، كه افسانههاى كودكانه بسیارى درباره اسلام و بنیانگذار آن رواج داده بودند، آغاز كرد و كوشید این افسانهها را با استناد به آیات قرآن و استنتاج از مجموعه اطلاعات خود مورد بررسى قرار دهد و بطلان آنها را ثابت كند، ولى در طول این مبارزه، به علت نداشتن زبان عربى از یك سو و عدم آگاهى از جزئیات شریعت اسلام از سوى دیگر، اشتباهات متعددى نیز مرتكب شد(57).
به هر حال ولتر در سال 1776 میلادى به یاد نمایشنامه فناتیسم، نخستین اثر ضد اسلامىاش، آخرین سخن خود را بر زبان آورد كه «من در حق محمّد[(ص)] بسیار بد كردم»(58) و چون برداشتهاى اولیه او از اسلام تحت تأثیر نوشتههاى مغرضانه مسیحیان بود از روى خشم مىگفت: «همه كتابهایى را كه تاكنون مسیحیان درباره مسلمانان نوشتهاند باید بر آتش افكند».(
منبع؟