مصاحبه فرامرز فروزنده با بهرام مشیری - تلویزیون اندیشهMoshiri_032512

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 21 ส.ค. 2024
  • Bahram Moshiri_Faramarz Forouzande_032512

ความคิดเห็น • 24

  • @bahramsahedi4077
    @bahramsahedi4077 ปีที่แล้ว +1

    Thanks

  • @bahramsahedi4077
    @bahramsahedi4077 ปีที่แล้ว +2

    مرد بزرگ و فرهیخته،کسروی معاصر ما

  • @TheSouthshark
    @TheSouthshark 11 ปีที่แล้ว +1

    Moshiri is the TRUTH, NOTHING BUT THE TRUTH. VIVA MOSHIRI, VIVA TRUTH.

  • @amirbarghi6746
    @amirbarghi6746 หลายเดือนก่อน

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹

  • @dadashi100
    @dadashi100 12 ปีที่แล้ว +2

    گرامی منظور آقای مشیری از اینکه می گوید مشکلی با اسلام ندارد این است که ایشان مقوله دین اسلام، یعنی باورمند بودن به الله و زنده شدن بعد از مرگ و همچنین قصه بهشت و جهنم را امری خصوصی و حق هر انسانی می داند، و هیچ کس را مجاز به بازخواست و تفتیش عقاید نمی داند، در مقابل حق نقد و زیر سوال بردن هر عقیده و مرامی را هم جزو حقوق انسان ها می شمارد. فی النفسه همانطور که گروهی مجازند اسلام را دینی آسمانی و حقیقتی مطلق بدانند، عده دیگری هم مجازند که اسلام را یک کلاهبرداری تاریخی به نام خدا بدانند

  • @user-jd7fg8vp9i
    @user-jd7fg8vp9i 4 หลายเดือนก่อน +1

    خوب خودشان را مستحق کشتن نکنند

  • @davidarin4366
    @davidarin4366 4 ปีที่แล้ว +1

    Bravo 👍man

  • @yareyaran
    @yareyaran 12 ปีที่แล้ว +2

    shoma agar az akhoond badet miyad pas in harf.ha dar mowred ostad moshiri chist?
    Moshiri ehtyaj be doktora nadard !

  • @mahmoudibrahimi7703
    @mahmoudibrahimi7703 12 ปีที่แล้ว +1

    dorood bar shoma va payandeh bad raah e moshiri

  • @user-jd7fg8vp9i
    @user-jd7fg8vp9i 4 หลายเดือนก่อน +1

    از مشیری بدم می آید ضد دین است

  • @mahmoudibrahimi7703
    @mahmoudibrahimi7703 12 ปีที่แล้ว +1

    shoma mitavanid dine khod ra daashteh bashid va hich kas ba shoma moshgel nadaarad

  • @haftseen1
    @haftseen1 12 ปีที่แล้ว +1

    ey kaash in mataleb ra ghabl az enghlab midanestam.

  • @amirirani906
    @amirirani906 9 ปีที่แล้ว +1

    تفاوت ولترمتفکر و شاعر و نویسنده بزرگ فرانسوی با بهرام مشیری و مانند او
    -------------------------------------------------------------------------------------------------
    ولتر در «تاریخچه جنگ‏هاى صلیبى»(44) آزادمنشى و روحیه همزیستى مذهبى مسلمانان را مى‏ستاید و خشم خود را از تندخویى و ستیزه‏جویى و تعصب پیروان مسیح ابراز مى‏دارد. در پى انقلاب درونى كه در ولتر پدید آمد، قضاوت او نیز درباره شخص پیامبر اسلام(ص) هم كه همیشه مورد عنادش بود تغییر كرد و آنگاه كه حقیقت را بازیافت درباره آن حضرت گفت:
    محمّد[(ص)] بى‏گمان مردى بسیار بزرگ بود و مردان بزرگى نیز در دامن فضل و كمال خود پرورش داد. قانون‏گذارى خردمند، جهانگشایى توانا، فرمانروایى دادگستر، پیامبرى پرهیزگار بود و بزرگ‏ترین انقلاب‏هاى روى زمین را پدید آورد.(45)
    ولتر از مجموع مطالعاتش درباره اسلام چنین نتیجه مى‏گیرد كه بر خلاف آنچه كشیشان متعصب و پیروانشان مى‏گویند، آیین محمّد(ص) نه تنها پرداخته شیطان و دور از موازین عقلى نیست، بلكه به دین مسیح بسیار نزدیك و از نظر تاریخى تكامل یافته‏تر از آن است. بدین‏گونه بر اثر پشتكار ولتر، شكافى كه سده‏هاى متمادى مسلمانان و مسیحیان را از یكدیگر جدا مى‏كرد، رفته رفته پُر مى‏شد و اهل كتاب میان خود و پیروان محمّد(ص) نوعى خویشاوندى احساس مى‏كردند(46). وى در رد نظریات بوسوئه و دیگران كه با مسكوت گذاشتن تاریخ اسلام، همه پیشرفت‏هاى علمى را مرهون هوش یهودیان و مسیحیان مى‏دانستند مى‏گوید:
    نادانى و خوش‏باورى ما قرن‏ها مورد سوءاستفاده خشكه مقدّسان متعصب قرار گرفت و ما را بر آن داشت كه همه علوم و فنون جهان را حاصل هوش و فراست قوم یهود و سپس خودمان كه جانشینان آنان هستیم بپنداریم.(47)
    سپس در پى تحقیقات مفصل نتیجه مى‏گیرد كه «در هیچ دوره‏اى، هیچ هنر تكامل یافته‏اى نزد قوم یهود به وجود نیامد، حال آن كه اعراب مسلمان از همان نخستین قرون اسلامى در همه علوم و فنون آن روز مربّى اروپاییان شدند».(48)
    ولتر در رمان «ساده‏لوح» كه حاصل سى سال مطالعه او درباره پیغمبر اسلام(ص) و پیروان اوست، چكیده افكار اسلامى خود را به خواننده مى‏آموزد و اسلام را از بدى‏ها كه سابق خود او نیز بسیار درباره‏اش گفته بود منزّه مى‏گرداند.
    سال 1763 میلادى در تاریخ افكار ولتر نقطه عطفى بود. در این سال بود كه سرانجام تصویر جدیدى از حضرت محمّد(ص) و پیروانش در ذهن او ترسیم شد، سپس پیشامدهایى بروز كرد و مشاهده شكنجه‏هایى كه مسیحیان بر یكدیگر روا مى‏داشتند بر خشم او نسبت به مسیحیان متعصب افزود؛ لذا بر همه فضایل پیروان مسیح یكسره خط بطلان كشید و حتى شخص عیسى(ع) را مورد طعن و طنز قرار داد(49). نخستین كتابى كه ولتر در آن آشكارا دفاع از مسلمانان را بر عهده گرفت «شرعیات مردى شریف»(50) نام داشت. وى در این كتاب معتقد است كه همه ادیان روى زمین با عوام فریبى و زبان‏بازى رواج یافته‏اند، به جز دین اسلام كه از میان همه ساخته‏هاى دست بشر، تنها دین خدایى به نظر مى‏رسد، زیرا قوانین آن پس از قرن‏ها هنوز در سراسر دنیا اجرا مى‏شود. آنگاه ولتر در برابر انجیل و تورات به دفاع از قرآن مى‏پردازد و به یكى از مفسران تورات كه قرآن را افسانه نامیده است سخت مى‏تازد:
    قرآن در واقع مجموعه‏اى از پندهاى اخلاقى، دستورهاى دینى، راز و نیاز به درگاه خدا، تحذیر و تشویق جهانیان و شرح سرگذشت فرستادگان خداست كه بنابر روایات عرب نقل شده است. آیا مى‏توان به پیروى از نیدهام‏(51) احمق و بى‏سواد، چنین كتابى را افسانه نامید؟(52)
    در جایى دیگر براى تكذیب كسانى كه قرآن را برگرفته از تورات و انجیل و پیامبر را تعلیم یافته سرجیوس راهب مى‏دانستند چنین مى‏افزاید:
    قرآن نه یك كتاب تاریخ است كه خواسته باشند در آن به تقلید از كتاب‏هاى یهودیان و یا انجیلى‏ها بپردازند و نه مجموعه‏اى از ضوابط و قوانین، مانند «سِفر لاویان» و «سفر تثنیه» یا مجموعه‏اى از رؤیاهاى پیامبرگونه و سرودهاى مذهبى، مانند مكاشفه یوحنا... .(53)
    ولتر در رد كسانى كه كوشش مى‏كردند اسلام را دینى طرفدار شهوات و لذایذ جسمانى معرفى كنند مى‏گوید: «بر خلاف آنچه مسیحیان مى‏گویند دین محمّد[(ص)] هرگز تمایلات شهوانى را رواج نداده است».(54)
    در «گورستان خرافاتِ»(55) ولتر كه همه ادیان روى زمین در آن به خاك سپرده مى‏شوند تنها یك چهره زنده مى‏درخشد و آن چهره محمّد(ص) است. نخست شخصیت عیسى(ع) به سختى مورد انتقاد قرار مى‏گیرد، آنگاه او را با پیامبر اسلام مى‏سنجد و حضرت محمّد(ص) را در شجاعت و فضیلت و جوانمردى و فراست، در همه چیز، به مراتب برتر و بزرگ‏تر از او مى‏یابد(56). وى نخست، قوانین شرع اسلام را مورد تجزیه و تحلیل قرار مى‏دهد، سپس آنها را با قوانین شریعت مسیح مى‏سنجد و در همه موارد، اسلام را برتر و كامل‏تر از مسیحیت مى‏یابد.
    ولتر همزمان با انتقاد از تورات و انجیل و ستایش از فضایل اخلاقى مسلمانان، مبارزه دیگرى را علیه آن دسته از راهبان متعصب مسیحى، كه افسانه‏هاى كودكانه بسیارى درباره اسلام و بنیانگذار آن رواج داده بودند، آغاز كرد و كوشید این افسانه‏ها را با استناد به آیات قرآن و استنتاج از مجموعه اطلاعات خود مورد بررسى قرار دهد و بطلان آنها را ثابت كند، ولى در طول این مبارزه، به علت نداشتن زبان عربى از یك سو و عدم آگاهى از جزئیات شریعت اسلام از سوى دیگر، اشتباهات متعددى نیز مرتكب شد(57).
    به هر حال ولتر در سال 1776 میلادى به یاد نمایشنامه فناتیسم، نخستین اثر ضد اسلامى‏اش، آخرین سخن خود را بر زبان آورد كه «من در حق محمّد[(ص)] بسیار بد كردم»(58) و چون برداشت‏هاى اولیه او از اسلام تحت تأثیر نوشته‏هاى مغرضانه مسیحیان بود از روى خشم مى‏گفت: «همه كتاب‏هایى را كه تاكنون مسیحیان درباره مسلمانان نوشته‏اند باید بر آتش افكند».(