God bless my father soul. He always said to all of her children, you should thanks me because I got married the best woman and you have the best mother. If we did something and upset about our mother, he would say ,you can not treat my wife this way in front of new. I really think their marriage was made in heaven.
Next time dr farnoody take me with you, I am sure one of this gentleman wants to get married with me .only there are small things are obstacles to this arrangement, one is in am too old for them, 65 years old. Second I am already married, third I have problem with iranian men in general................
در مورد احترام واقعی و رعایت حق انتخاب: همسر من ۸ بار شغل عوض کرد و هر بار بدون نظر من( ما ازدواج که کردیم ایشون بیکار بود) و اخرین انتخاب زمانی بود که از تهران به یک شهرستان کوچک ( زمان بمباران تهران) متاسفانه مهاجرت کردیم وایشون در سومین روز اقامتمون در ان شهرستان ایشون به کار در مواد غذایی اقدام کرد ووقتی من گفتم اخه اینجا هم که تو روزو شب باید بیرون باشی( در تهران من به دلیل داشتن دوکودک پشت هم در دبیرستان شبانه تدریس میکردم) ودر تهران هم که ما با هم خانواده نبودیم ، ایشون گفتند : من میان پیتزا فروشی وادامه زنده گی باتو پیتزا فروشی رو انتخاب میکنم واین درشرایطی بود که من دوتا نوجوان دختر داشتم و هیچ ، هیچ پشت وپناهی نبود و در ضمن من به خودم اجازه نمیدادم که بچه هارو از پدر محروم کنم ، ازان تاریخ ۳۳ سال گذشته ، تقریبن شبانه روز ما بدون پدر وهمسر بودیم ووقتی بچه هارفتن من بدون همسر....چرا که درهمان لحظات کوتاه حضور رابطه کیفتی نداشت....من شاعرم و سه سال پیش کتابم کتاب سال یک استان شد و نیز کاندیدای جایزه شاملو.....دلم خون شد...قلبم بیمارشد ...و الان با کمک دارو که سالیان سال در گیرش بوده ام سه ماه هست که برای اولین بار گمانم اعتیاد و چسبنده گی من واینکه همچنان منتظر بهبود رابطه بودم خوشبختانه تمام شده ودر سن ۷۱ ساله گی( همسن شماهستم) احساس رهایی میکنم ، ببخشید که صحبت به درازا کشید....میخواستم بدانم اعتراض ومخالفت من برای انتخاب شغل های بدون مطالعه و بدون در نظر گرفتن عواقب کار را باید نوعی بی احترامی به خواست طرف بگذارم ؟؟؟ هروقت کمترین اعتراضی به وضع موجود داشته ام ایشون پیشنهاد جدایی کرده، حتا از هفته اول.....و خلاصه من که هرگز نگفته بودم کات ..حدود سه ماه پیش بعد از مدت ها بررسی به ایشون برای اولین بار فقط یک جمله گفتم : از اینجا برو....وایشون هم اطاعت کرد....خانم دکتر تصور نمیکردم یک روز حتا به همین دیری به این تصمیم واین رهایی برسم .🌷🌷
![CAMPปลิ้น | EP.79[1/2] แก๊งไทบ้านพาบุกเมืองบั้งไฟโก้ ยโสธรรรร!!!](http://i.ytimg.com/vi/Ldr3_fvTEXk/mqdefault.jpg)
سپاس دكتر فرنودى گرامى و ادمين عزيز🌹
متشکرم از خانم دکتر فرنودی
بسیار ممنون، مثل همیشه عالی.
دکتر شما بی نظیر هستین خدا عمر طولانی به شما بده و سالم و پرانرژی به جامعه ایرانی کمک کنید😘😘😘😘😘
یه خبر خوب دارم براتون خانم دکتر عزیز واون اینه که با وجودی که از ایران گوش میکنم زبان انگلیسیم داره بهتر میشه😗⚘💘💘💘🌷🌷
بهترين دكتر دنيا مرسي از وجود پر از مهر و سخاوتتون
ریشه بسیاری از اختلالات ما در نوع دلبستگی ماست
❤❤❤❤❤
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏👍🏻♥️🍀🌷
🙏🙏🙏
God bless my father soul. He always said to all of her children, you should thanks me because I got married the best woman and you have the best mother. If we did something and upset about our mother, he would say ,you can not treat my wife this way in front of new. I really think their marriage was made in heaven.
Next time dr farnoody take me with you, I am sure one of this gentleman wants to get married with me .only there are small things are obstacles to this arrangement, one is in am too old for them, 65 years old. Second I am already married, third I have problem with iranian men in general................
در مورد احترام واقعی و رعایت حق انتخاب: همسر من ۸ بار شغل عوض کرد و هر بار بدون نظر من( ما ازدواج که کردیم ایشون بیکار بود) و اخرین انتخاب زمانی بود که از تهران به یک شهرستان کوچک ( زمان بمباران تهران) متاسفانه مهاجرت کردیم وایشون در سومین روز اقامتمون در ان شهرستان ایشون به کار در مواد غذایی اقدام کرد ووقتی من گفتم اخه اینجا هم که تو روزو شب باید بیرون باشی( در تهران من به دلیل داشتن دوکودک پشت هم در دبیرستان شبانه تدریس میکردم) ودر تهران هم که ما با هم خانواده نبودیم ، ایشون گفتند : من میان پیتزا فروشی وادامه زنده گی باتو پیتزا فروشی رو انتخاب میکنم واین درشرایطی بود که من دوتا نوجوان دختر داشتم و هیچ ، هیچ پشت وپناهی نبود و در ضمن من به خودم اجازه نمیدادم که بچه هارو از پدر محروم کنم ، ازان تاریخ ۳۳ سال گذشته ، تقریبن شبانه روز ما بدون پدر وهمسر بودیم ووقتی بچه هارفتن من بدون همسر....چرا که درهمان لحظات کوتاه حضور رابطه کیفتی نداشت....من شاعرم و سه سال پیش کتابم کتاب سال یک استان شد و نیز کاندیدای جایزه شاملو.....دلم خون شد...قلبم بیمارشد ...و الان با کمک دارو که سالیان سال در گیرش بوده ام سه ماه هست که برای اولین بار گمانم اعتیاد و چسبنده گی من واینکه همچنان منتظر بهبود رابطه بودم خوشبختانه تمام شده ودر سن ۷۱ ساله گی( همسن شماهستم) احساس رهایی میکنم ، ببخشید که صحبت به درازا کشید....میخواستم بدانم اعتراض ومخالفت من برای انتخاب شغل های بدون مطالعه و بدون در نظر گرفتن عواقب کار را باید نوعی بی احترامی به خواست طرف بگذارم ؟؟؟ هروقت کمترین اعتراضی به وضع موجود داشته ام ایشون پیشنهاد جدایی کرده، حتا از هفته اول.....و خلاصه من که هرگز نگفته بودم کات ..حدود سه ماه پیش بعد از مدت ها بررسی به ایشون برای اولین بار فقط یک جمله گفتم : از اینجا برو....وایشون هم اطاعت کرد....خانم دکتر تصور نمیکردم یک روز حتا به همین دیری به این تصمیم واین رهایی برسم .🌷🌷
تو اگه یک دروغ بگی داری توی خانواده خودتو تنها میکنی
شفافیت توی رابطه اعتماد میاره
احترام حرمت احترام واقعی به خواسته های طپزف اونجوری که هست
مخ چرخون سایکو پک
اکسی توکسین هورمون دلبستگی و راحت جانت هست کسی پیدا کردی که کسی توست وقتی دوپامین بالا میره اول آشنایی هست و هیجان بالاست