بررسي اپيزود ششم در انتهاي شب | بازگشت به اوج
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 28 มิ.ย. 2024
- خيلي خب! به نظرم هفته پيش درانتهاي شب افت كرد اما اين هفته كاري كرد كه نقاط ضعف اپيزود قبل رو به باد فراموشي بسپرم و با قاطعيت بگم كه تا الان اين بهترين سرياليه كه شبكه نمايش خانگي به خودش ديده! البته كه تا دو قسمت باقي مونده از سريال نياد نميشه اينو با صراحت گفت...ولي خب درانتهاي شبو ببينيد، ملاحظه كنيد اين همه جزيياتو، اين همه دركو اين همه فهمو اين همه إنسانو...
#کافی_سینما
#درانتهای_شب
#در_انتهاي_شب - บันเทิง
مرسی از تحلیل خوبت، منم مثل شما با سکانس پیتزا بغضی شدم، ای کاش اشاره ای هم به تیتراژ پایانی فیلم بکنی، تو هر قسمت از هر اِلِمانی که در اون قسمت بُلد بوده یه اینسرت زیبا به تصویر کشیده شده... همینقدر جزئی و همینقدر زیبا، کاش صد قسمت در انتهای شب داشتیم که لذت ببریم
اولین سریال ایرانی که موقع تماشاش صفحه تلویزیون رو نگاه میکنم. تا حالا همه شون نمایشنامه رادیویی بودن
دقیقا، آفرین.
عالی بود 👌
چه قشنگ با نقاشی متن رو دیوار رو پوشوند 👌
❤❤❤
عالی بود ولی کاش سکانس پراید و پرادو هم بهش میپرداختی
❤
اینکه خانم پناهنده قصد داره سریال رو توی اوج خودش تموم کنه توی جامعه ما واقعا قفله!
به خدا اگه نصف این توجه به اثر من میشد، من تا فصل 6 و 7 هم ادامه میدادم!
خیلی ممنون 🙏🏻 هر چی از در انتهای شب بشنویم ، کم ه
حس بدی بهم دست داد نسبت به رضا بزرگمهر وقتی تو ماشین به ماهی گفت خوشم میاد بهنام بیکار ننشته
عالی بودین هم عوامل سریال و هم تیم کافی سینما
عجب فضاحتی بود ماجراها
🎉
من اون لحظه پیتزا دادن دارا گریه کردم و دلم برای تنهای بهنام سوخت
4:04 😅😅😅😅😅😅
Hi❤
منتظر بررسی قسمت جدید زخم کاری هستیمممم ( اشاره به بیلبوردای اندازه آپارتمان و ۳ برابر عرض اتوبان یادت نره 😂) 🤟🏻🤟🏻🤟🏻
منتشر شد! تو هردوتاشونم به بیلبورد ها به شکلی ویژه اشارت نمودم تضمینی
استاد پیش ما هم بیا ❤
تازه به این موضوع اشاره نشد که چقد درست پلیس توی کلانتری رو بی اعصاب و خشک نشون داد برعکس کل سریالا و فیلمای ایرانی
دقیقا! ولی نکتش شاید همین باشه! انقدر جزییات هست که هرکس میتونه بخشیش رو درک کنه
زخم کاااری؟
قسمت خوبی بود اگه اون پیتزا دادن دارا خرابش نمیکرد میگی چرا ؟ چون قبلش تو حموم راجب فش دادن بهنام دروغ گفت و بدجوری بهنام رو پیش ماهی خراب کرد. من کلا با بچه ریقو ها تو هر فیلم و سریالی مشکل دارم ایرانی خارجی هم نداره
پایان بندی این قسمت هیچ چیز خاصی شاید نداشت اما من خیلی مشتاق قسمت بعد هستم، چون اینجای ماجرا حس نمیکنم دارم یک ماجرای از پیش نوشته شده و یک سری شخصیت تخیلی میبینم. حس میکنم وسط ماجرای طلاق یکی از نزدیکانم هستم و اینا همه چیز هایی هستن که چشم و ذهن خودم ضبط کرده و داره مرور میکنه. همین که اکثر مخاطب ها برای حرف زدن راجع به این سریال به جای استفاده از اسم بازیگر ها از خود کاراکتر ها حرف میزنن و تو ذهن همه ثبت شده اینا کین و چین یعنی چقدر ما به این آدم ها نزدیک شدیم. مثلا شونزده قسمت پاره شدن آرمان بیانی و فرزند کیف کشش و اکس و نکستش رو مشاهده کردم و خب هیچ اهمیتی به هیچکدوم نمیدم. اما اینجا با دیدن سکانس پیتزا دادن دارا اشکم دراومد چون اینجا حتی دارا هم شخصیت داره.
من دیدم که دارا دلش برای پدرش میسوزه و برای تنهایی پدرش تو قسمت اول غمگینه و کاملا پیش زمینه دارم پس طبیعیه این سکانس کاملا ساده انقدر برام معنا داره.
اون سکانس دراز کشیدن ماهی و دارا هم باز شبیه قسمت اول بود و جنس دیالوگ هاشون هم از نظر مفهوم شبیه همون سکانس. تنهایی بهنام.
بودن این چهار نفر تو یک جمع واقعا لازم بود. انگار میخواست از طریق واکنش هاشون در همچین موقعیت بحرانی یک معیار بده برای قضاوت و شناخت بهترشون.
یک نکته ی مثبت برای من نحوه ی برخورد ماهرخ بعد از ماجرا با دارا بود. اینکه مدام چک میکرد آسیب ندیده و بشه و حتی غیر مستقیم دنبال این بود مورد آزار و اذیت جنسی قرار نگرفته باشه که خب توجه به همچین نکات ریزی قابل تقدیره. مخصوصا که اصولا در مورد پسر بچه ها زیاد به همچین چیزی توجه نمیشه.
در آخر هم کاش مشت بهنام تو دماغ رضا میخورد یا یه کاتر اتفاقی بره تو شکم رضا جان از شرش راحت بشیم.
چرا وقتی بهترین نمایش خانگی ازنگاه خودت رو هم میبینی نقدت باز طنزگونه است . کلا لحنی که داری بیشتر برای تمسخر خوبه
ازینکه خشک صحبت کنه بهتره به نظرم
من اين لحن متفاوت رو دوست دارم.