افسردگی بعد زایمان به محبت اطرافیان به درک کردن اطرافیان خیلی مؤثر چون کسی باشه که باهاش حرف بزنی اون شرایطی که داری رو طرف مقابلت متوجه بشه گذروندن اون دوره خیلی برات خوب پیش میره اما کسی درکت نکنه خیلی سخت میگذره حتی ممکن افسردگی ماندگار بشه
چقدر خوب حرف میزنید ، بعداز دوبار سقط من دوباره الان باردارشدم و اوایل بارداریم احساس افسردگی شدید داشتم حتی به مرگ فکر میکردم با دکتر تراپیستم صحبت کردم خیلی بهتر شدم، افسردگی به نظر من فقط مختص بعداز بارداری نیست
مه هم کاملا با شما موافقم پسرم سه ماه پیش به دنیا آمد به افسردگی بسیار شدید دچار شده بودم همیشه گریه میکردم و خانواده به یادم می آمد مه ده کشور هالند زنده گی میکنم دور از فامیل.بسیار برم سخت تمام شد اما خدا ره شکر با گذشت زمان دوباره به حالت اول بر گشتم تنهایی و مسافری بسیار سخته اما میگذره با گذشت زمان آدم عادت میکنه😢😢😢😢😢
عزیزم کاملا درک میکنم. منم همین رو تجربه کردم، بلکه بدتر. منم بچم الان ۱۳ ماهشه، هنوز افسردگیم برطرف نشده. متاسفانه علاوه بر تنهایی ، همسرم هم حمایتم به اون شکل نکرد، همسرم غرق شادی پدر شدن بود وهست و اصلا ندید که من چقدر عذاب میکشم. من هنوز حس مادر شدن نداشتم، الان داره یکم بهتر میشه.
وای خدا من درکت میکنم منم بیست سال پیش در المان پسرم دنیا امد خیلی تنها بودم وخیلی رنج گشیدم متسفانه هیچ کس هم درک نکرد سن منم کم بود تا حالا به رو و روانم تاٽر گذاشته خیلی مواظب خودت باش و کمک بگیر و حس گناه هم نداشته حتا میتوانی برو پیش پدر مادرت اگر نزدیکم میبودی برایت کمک میکردم 😊😊
سلام بتی، موقعی که تو تابان رو به دنیا آوردی من باردار بودم، وایی که چقدر هم دوره بارداری سخت بود برای من تو اون دوران با اون همه اخبار های بد، و‌بعد هم زایمان بدون کمک خانواده قشنگ تک تک حس هات رو لمس کردم با تمام وجود منم تو همین شرایط بود، اون قسمت که از درد زایمان طبیعی گفتییییی برای من آنقدر غیر قابل درک بود که همچنان وقتی از زایمانم حرف میزنم از دردی که کشیدم گریه ام میگیره و خداروشکر که الان بعد از سه ماه اون دوره سخت افسردگی زایمان رو گذروندم 🎉
پسر من دو روز از دختر شما کوچیکتره و الان که این ویدیو رو دیدم فهمیدم حال ما چقدر به هم شبیه بوده ولی به نظر من فقط گذشت زمان و گذرونده دوره ریکاوری و برگشتن بدن به شرایط معمول افسردگی بعد از زایمان رو از بین میبره و البته تطبیق ادم با شرایط جدید زندگی مرسی که تجربیاتت رو گفتی ❤
مرسی از این ولاگ مفیدی. که گذاشتی بتی👌🏻👌🏻من خودم هنوز مادر. نشدم ولی شنیدن این تجربیات خیلی خیلی میتونه برای کسی که تازه مادر شده یا حتی نشده مفید. باشه
منم دقیقا همین طور بودم و بخاطرش احساس عذاب وجدان داشتم ولی هرچی از نظر جسمانی بیشتر تقویت شدم حال روحیم بهتر شد و یادم نیست که کی یهو همه چی تغییر کرد ولی به قول شما روزای سخت میگذره همه چی خوب میشه❤
بتی جان مرسی که این حرفای قشنگ رو گفتي کاملا درکت میکنم چی کشیدی،دقیقا شرایط مشابه تورو داشتم و افسردگی بعد از زایمان گرفتم و تمام این حس هارو تجربه کردم ولی خوشبحال تو که آگاه بودی و خودتو نجات دادی متاسفانه من اون مدت روز به روز حالم بدتر میشد و بیشتر غرق میشدم و بعد از ی سال هنوز حس میکنم اون افسردگی مثل سایه دنبالمه
بتی جون چقدر خوب که راجع بهش حرف زدی. خوشحالم این دوران واقعا سخت رو پشت سر گذاشتی و با اینکه خودم این تجربه رو نداشتم ولی کااااملا درکت میکنم. چون برای ماهایی که اینجا دور از خانواده هستیم شرایط سخت متفاوتی رو تجربه میکنیم. خدا دختر قشنگت رو براتون نگه داره❤
Salam Betty jan, man ham 3 mahe baraye bare dovom madar shodam. Dark mikonam che rozha va ehsasatio azash obur kardi! hamrah ba dor bodan az khanevade, khaste nabashi azizam vaghan❤️🌸
کاملا درک میکنم.۸ ماهه که پسرم دنیا اومده، منم تو یه کشور دیگه بدون خونوادم بچم دنیا اومد. دلتنگی خونواده، استرس،کادرپزشکی خیلی بد، مشکلات مالی ای که باید تا روز قبل از زایمان کاررمیکردم و اصلا مرخصی زایمان نداشتم. بارداری وحشتناک بد و تهوع های خیلی شدید، کم خوابی، استرس کار، استرس هزینه ها بچه.... بعد دنیا اومدن بچه هم از روز سومش هم زمان باید انلاین کار میکردم و بچه مو تنها بزرگ میکردم، و وقتی که سه ماهش شد با یه پروزا خیلی طولانی تو اون جو خطرناک و بد ایران منو پسرم تنها رفتیم ایران بعد دوسال که خونواده مو ببینم. برای من چالش ها نه تنها اینکه بهتر نشد بدتر و بیشتر هم شد و هروز دارم بیشتر سختی هاشو حس میکنم، دلم یک ساعت فقط یک ساعت تنها بودن به دور از نقش مادر، همسر و کارم و همه چی میخواد فقط میخوام یک ساعت تنها باشم، ارزوی یک خواب عمیق ارزوی یه غذای امادهگ ارزوی اینکه یکی ده دقیقه بچمو نگه داره من دوش بگیرم حتی دارم، برای من مادر شدن اصلا قشنگ نبود خیلی براش هیجان داشتم خیلی خوشحال بودم ولی توی غربت بدون فامیل دوست یا هرکسی سخته،خیلی تلاش کردم رواشناس کار درست پیدا کنم اما یا مشکل تو برقراری ارتباط به زبان انگلیسی دارن و اصلا جواب سوالای منو یچیز پرت و پلا میدن یا اینکه اگر از ایران بخوام مشاور بگیرم تا میفهمن که خارج از کشورم نرخشون رو تغییر میدن و این حس خیلی بدی بهم دست میده.
سلام من شنیدم درون یه جاییه برای ایرانیای خارج از کشور که بتونن مشاوره بگیرن خودم امتحاتش نکردم از پیج نبات میتونین اطلاعات بیشتری بگیرین امیدوارم همه چی بهتر بشه 🌷
دقیقا منم همین احساس زمانی که احساس کردم باردار شدم تجربه کردم احساس میکردم جلو چشمام یه پرده خاکستری کشیدن از هیچ اتفاقی خوشحال نبودم وایی خیلی رو مخ بود احساسم
ممنون که این موضوع مهم رو برای ولاگت انتخاب کردی🥰 واقعاً افسردگی بعد زایمان خیلی چیز عجیبیه و وقتی آدم درگیرش میشه خودش اصلا متوجه نمیشه فقط یه متخصص میتونه به آدم کمک کنه بنظرم
ای جااااانم ای جانم، باهات یه جاهایی بغض کردم... منم شش ماهه مادرم و. این تجربه رو نداشتم اما با قلبم درکت میکنم. دورادور از شرایطط که میگفتی باخبر بودم و تو ذهنم بهت افرین میگفتم که چجوری از پسش برمیای... نبود خانواده و ایران و مشکلاتش واااقعا آسون نیست. خیلی چیزا دست به دست هم داد که اینجوری سخت بشه اما خوشحالم که رو به بهتر شدن هست. عشق براتون❤
واقعا دوران سختیه،ولی گذراست هم از نظر جسمی هم روحی مادر تحت فشاره و هر چیز کوچیکی ممکنه خیلی براش اذیت کننده باشه،منم تازه این دوران و گذروندم و الان دارم با پسرم عشق میکنم❤
بتی عزیز خوشحالم که الان حالت خوبه، پسر کوچولوی من و تابان هم سن هستند و متاسفانه من هم افسردگی بعد از زایمان رو از نوع بدترش گذروندم جوری که حتی نمیتونستم کلمه ای حرف بزنم با کسی، البته در اینکه من به شدت بعد از زایمان مریض شدم بی تاثیر نبود( کرونا و کهیر و آبسه آنال و مجددا عمل جراحی🥲) چقدر اون روزها دوست داشتم بیای حرف بزنی و ببینم تو در چه حالی و چقدر دوست داشتم بهت بگم برام دعا کنی اما نبودی، امیدوارم که هیچ مادری اینطور نشه ❤️🤲
سلام بتی زیبا و دوست داشتنی این یه اتفاق طبیعیه چون در عرض چند ماه شما وزنت سایزت حتی رنگ پوست و موت هم تغییر کرده خواب های آروم و عمیقت تبدیل شده به خوابهای تکه تکه و کوتاه اما این روزها گذراست و بی بی خوابش به رودی تنظیم میشه و به شبرینی هاش میرسی سعی کن کمک بگیری از همسرت و هفته ای یه ساعت رو تنها بری بیرون قدم بزنی کافی بخوری و به هیچی فکر نکنی سفرهای کوتاه و نزدبک برو نمیدونم کجای آلمانی تازه باهات اشنا شدم به هامبورگ یا فرانکفورت برو سر خودتو موقع شیر دادن با خواندن کتابهای جذاب گرم کن روزی بک ساعت برقص رنگهای شاد بپوش دوستت دادم دختر جذاب و مهربون منم مادر سه تا فرزندم و سه بار تمام این چیزها رو تجربه کردم
یعنی من هم افسردگی بعد زایمان داشتم نفهمیدم .چون دقیقا هیچ چیزی من رو خوشحال نمیکنه اینقدر هم تراپی رفتم هیشکی بهم نگفت افسردگی داری ..چون منم بچه م بدنیا اومد هیچی به هیچی .. بخدا هر روز دارم تلاش میکنم شاد باشم بخندم .بچه م بخنده .یعنی این عذاب وجدان لعنتی که چرا همه خوشحالن و من نه خیلی اذیتم میکنه .عملا سه ساله هیچ کاری نکردم
ممنون از اینکه تجربیات رو به اشتراک گذاشتی. منم الان یک هفته هست زایمان کردم و مدام دارم گریه میکنم.
ممنون بتی نازنین
چقدر شخصیت آگاه، کامل و دانایی دارید.
تابان جون خیلی خوشبخته که مامانی مثله شما داره👌⚘️🌱
اینکه تجربه‌ی شخصی رو جوری تعریف کنی که برای دیگران مفید باشه کار خیلی خوبیه. مامان شدن‌ت مبارک عزیزم❤
چقدر هر چی گفتی رودرک کردم، چقدر تجربه مشترکیه این حس، کل ویدیو روباهات گریه کردم 😔
افسردگی بعد زایمان به محبت اطرافیان به درک کردن اطرافیان خیلی مؤثر چون کسی باشه که باهاش حرف بزنی اون شرایطی که داری رو طرف مقابلت متوجه بشه گذروندن اون دوره خیلی برات خوب پیش میره اما کسی درکت نکنه خیلی سخت میگذره حتی ممکن افسردگی ماندگار بشه
چقدر خوب حرف میزنید ، بعداز دوبار سقط من دوباره الان باردارشدم و اوایل بارداریم احساس افسردگی شدید داشتم حتی به مرگ فکر میکردم با دکتر تراپیستم صحبت کردم خیلی بهتر شدم، افسردگی به نظر من فقط مختص بعداز بارداری نیست
مه هم کاملا با شما موافقم پسرم سه ماه پیش به دنیا آمد به افسردگی بسیار شدید دچار شده بودم همیشه گریه میکردم و خانواده به یادم می آمد مه ده کشور هالند زنده گی میکنم دور از فامیل.بسیار برم سخت تمام شد اما خدا ره شکر با گذشت زمان دوباره به حالت اول بر گشتم تنهایی و مسافری بسیار سخته اما میگذره با گذشت زمان آدم عادت میکنه😢😢😢😢😢
خیلی ویدیو قشنگی بود بتی جونم مرسی ♥️♥️♥️
عزیزم کاملا درک میکنم. منم همین رو تجربه کردم، بلکه بدتر. منم بچم الان ۱۳ ماهشه، هنوز افسردگیم برطرف نشده. متاسفانه علاوه بر تنهایی ، همسرم هم حمایتم به اون شکل نکرد، همسرم غرق شادی پدر شدن بود وهست و اصلا ندید که من چقدر عذاب میکشم. من هنوز حس مادر شدن نداشتم، الان داره یکم بهتر میشه.
منم یک ماه پیش آلمان زایمان کردم و مثل شما تنها بودم خیلی افسردگی بعد از زایمان سختی داشتم ولی الان خیلی بهترم
وای خدا من درکت میکنم منم بیست سال پیش در المان پسرم دنیا امد خیلی تنها بودم وخیلی رنج گشیدم متسفانه هیچ کس هم درک نکرد سن منم کم بود تا حالا به رو و روانم تاٽر گذاشته خیلی مواظب خودت باش و کمک بگیر و حس گناه هم نداشته حتا میتوانی برو پیش پدر مادرت اگر نزدیکم میبودی برایت کمک میکردم 😊😊
سلام بتی، موقعی که تو تابان رو به دنیا آوردی من باردار بودم، وایی که چقدر هم دوره بارداری سخت بود برای من تو اون دوران با اون همه اخبار های بد، و‌بعد هم زایمان بدون کمک خانواده قشنگ تک تک حس هات رو لمس کردم با تمام وجود منم تو همین شرایط بود، اون قسمت که از درد زایمان طبیعی گفتییییی برای من آنقدر غیر قابل درک بود که همچنان وقتی از زایمانم حرف میزنم از دردی که کشیدم گریه ام میگیره و خداروشکر که الان بعد از سه ماه اون دوره سخت افسردگی زایمان رو گذروندم 🎉
پسر من دو روز از دختر شما کوچیکتره و الان که این ویدیو رو دیدم فهمیدم حال ما چقدر به هم شبیه بوده ولی به نظر من فقط گذشت زمان و گذرونده دوره ریکاوری و برگشتن بدن به شرایط معمول افسردگی بعد از زایمان رو از بین میبره و البته تطبیق ادم با شرایط جدید زندگی
مرسی که تجربیاتت رو گفتی ❤
مرسی از این ولاگ مفیدی. که گذاشتی بتی👌🏻👌🏻من خودم هنوز مادر. نشدم ولی شنیدن این تجربیات خیلی خیلی میتونه برای کسی که تازه مادر شده یا حتی نشده مفید. باشه
منم دقیقا همین طور بودم و بخاطرش احساس عذاب وجدان داشتم ولی هرچی از نظر جسمانی بیشتر تقویت شدم حال روحیم بهتر شد
و یادم نیست که کی یهو همه چی تغییر کرد
ولی به قول شما روزای سخت میگذره همه چی خوب میشه❤
بتی جان مرسی که این حرفای قشنگ رو گفتي کاملا درکت میکنم چی کشیدی،دقیقا شرایط مشابه تورو داشتم و افسردگی بعد از زایمان گرفتم و تمام این حس هارو تجربه کردم ولی خوشبحال تو که آگاه بودی و خودتو نجات دادی متاسفانه من اون مدت روز به روز حالم بدتر میشد و بیشتر غرق میشدم و بعد از ی سال هنوز حس میکنم اون افسردگی مثل سایه دنبالمه
چقدر آرامش بخشی بتی✨🫂
چقدر زیبا و شیرین از این لحظات تلخ گفتی و چقدر این احساسات تلخ رو مشترکا تجربه کردم 😢
امیدوارم که برای من هم به زودی تموم بشه
مرسی بتی جون تجربه خوبی بود و خوشحالم که همه اون سختی ها برات تموم شده و الان یه حس عالی و عالی تر از مادر شدن و تجربه میکنی😊
خیلی صادقانه بود مرسی از تحربه ای که با ما به اشتراک گذاشتی
بتی جون چقدر خوب که راجع بهش حرف زدی. خوشحالم این دوران واقعا سخت رو پشت سر گذاشتی و با اینکه خودم این تجربه رو نداشتم ولی کااااملا درکت میکنم. چون برای ماهایی که اینجا دور از خانواده هستیم شرایط سخت متفاوتی رو تجربه میکنیم.
خدا دختر قشنگت رو براتون نگه داره❤
بچشون پسره
کاش اینارو اقایون بدونن و بفهمن😢
چقدر سخت میتونه باشه 🥺 خوبه که گذراست
♥️
Salam Betty jan, man ham 3 mahe baraye bare dovom madar shodam. Dark mikonam che rozha va ehsasatio azash obur kardi! hamrah ba dor bodan az khanevade, khaste nabashi azizam vaghan❤️🌸
عزیییزززممم
حرفات خیلی قشنگ بود چه آرامشی هم داری 😍🌿💙
Merci ke ehsasateto be eshterak gozashti🥲❤❤
کاملا درک میکنم.۸ ماهه که پسرم دنیا اومده، منم تو یه کشور دیگه بدون خونوادم بچم دنیا اومد. دلتنگی خونواده، استرس،کادرپزشکی خیلی بد، مشکلات مالی ای که باید تا روز قبل از زایمان کاررمیکردم و اصلا مرخصی زایمان نداشتم. بارداری وحشتناک بد و تهوع های خیلی شدید، کم خوابی، استرس کار، استرس هزینه ها بچه.... بعد دنیا اومدن بچه هم از روز سومش هم زمان باید انلاین کار میکردم و بچه مو تنها بزرگ میکردم، و وقتی که سه ماهش شد با یه پروزا خیلی طولانی تو اون جو خطرناک و بد ایران منو پسرم تنها رفتیم ایران بعد دوسال که خونواده مو ببینم. برای من چالش ها نه تنها اینکه بهتر نشد بدتر و بیشتر هم شد و هروز دارم بیشتر سختی هاشو حس میکنم، دلم یک ساعت فقط یک ساعت تنها بودن به دور از نقش مادر، همسر و کارم و همه چی میخواد فقط میخوام یک ساعت تنها باشم، ارزوی یک خواب عمیق ارزوی یه غذای امادهگ ارزوی اینکه یکی ده دقیقه بچمو نگه داره من دوش بگیرم حتی دارم، برای من مادر شدن اصلا قشنگ نبود خیلی براش هیجان داشتم خیلی خوشحال بودم ولی توی غربت بدون فامیل دوست یا هرکسی سخته،خیلی تلاش کردم رواشناس کار درست پیدا کنم اما یا مشکل تو برقراری ارتباط به زبان انگلیسی دارن و اصلا جواب سوالای منو یچیز پرت و پلا میدن یا اینکه اگر از ایران بخوام مشاور بگیرم تا میفهمن که خارج از کشورم نرخشون رو تغییر میدن و این حس خیلی بدی بهم دست میده.
عزیزم من خودم خیلی از این شرایط رو داشتم. مادر شدن واقعا یک مسیولیت بزرگه. امیدوارم که برات بهتر بشه. همه چی درست میشه.
آخرش یکی رو پیدا کردم،که کپی من باشه و همه این جزئیات رو که گفتی تجربه کردم و زجرو کشیدم،چقدر احساس همزاد پنداری و همدردی پیدا کردم.😢
سلام من شنیدم درون یه جاییه برای ایرانیای خارج از کشور که بتونن مشاوره بگیرن خودم امتحاتش نکردم از پیج نبات میتونین اطلاعات بیشتری بگیرین امیدوارم همه چی بهتر بشه 🌷
دقیقا منم همین احساس زمانی که احساس کردم باردار شدم تجربه کردم احساس میکردم جلو چشمام یه پرده خاکستری کشیدن از هیچ اتفاقی خوشحال نبودم وایی خیلی رو مخ بود احساسم
منم دقیقا همین حس داشتم موقع زایمان و واقعا چندین ماه طول کشید تا تجربه مادرانه کنم و تراپی کمکم کرد
ممنون که این موضوع مهم رو برای ولاگت انتخاب کردی🥰
واقعاً افسردگی بعد زایمان خیلی چیز عجیبیه و وقتی آدم درگیرش میشه خودش اصلا متوجه نمیشه فقط یه متخصص میتونه به آدم کمک کنه بنظرم
ای جااااانم ای جانم، باهات یه جاهایی بغض کردم... منم شش ماهه مادرم و. این تجربه رو نداشتم اما با قلبم درکت میکنم. دورادور از شرایطط که میگفتی باخبر بودم و تو ذهنم بهت افرین میگفتم که چجوری از پسش برمیای... نبود خانواده و ایران و مشکلاتش واااقعا آسون نیست. خیلی چیزا دست به دست هم داد که اینجوری سخت بشه اما خوشحالم که رو به بهتر شدن هست. عشق براتون❤
بتی جون زایمانت طبیعی بود یا سزارین؟
واقعا دوران سختیه،ولی گذراست
هم از نظر جسمی هم روحی مادر تحت فشاره و هر چیز کوچیکی ممکنه خیلی براش اذیت کننده باشه،منم تازه این دوران و گذروندم و الان دارم با پسرم عشق میکنم❤
بتی قشنگم💖🥰
😭😭😭😭منم دقیقا همینطور بودم
azizam❤
بتی جان اونجا می‌ذارند نوع زایمان رو خودمون انتخاب کنیم؟
عالی بود عزیزم ❤❤
من تو سوئد انتخاب کردم، ولی آسون نبود. کلی منو روانشناس و دکتر فرستادن که متقاعدم کنن طبیعی بیارم. خلاصه آخرم هم سزارین رو گرفتم ولی اصلا آسون نبود
بله با مشورت دکتر زنان
بتی عزیز خوشحالم که الان حالت خوبه، پسر کوچولوی من و تابان هم سن هستند و متاسفانه من هم افسردگی بعد از زایمان رو از نوع بدترش گذروندم جوری که حتی نمیتونستم کلمه ای حرف بزنم با کسی، البته در اینکه من به شدت بعد از زایمان مریض شدم بی تاثیر نبود( کرونا و کهیر و آبسه آنال و مجددا عمل جراحی🥲) چقدر اون روزها دوست داشتم بیای حرف بزنی و ببینم تو در چه حالی و چقدر دوست داشتم بهت بگم برام دعا کنی اما نبودی، امیدوارم که هیچ مادری اینطور نشه ❤️🤲
من که نفهمیدم چی گفتی ولی خب گود لاک
سلام بتی زیبا و دوست داشتنی
این یه اتفاق طبیعیه
چون در عرض چند ماه شما وزنت سایزت حتی رنگ پوست و موت هم تغییر کرده
خواب های آروم و عمیقت تبدیل شده به خوابهای تکه تکه و کوتاه
اما این روزها گذراست و بی بی خوابش به رودی تنظیم میشه و به شبرینی هاش میرسی
سعی کن کمک بگیری از همسرت
و هفته ای یه ساعت رو تنها بری بیرون قدم بزنی کافی بخوری و به هیچی فکر نکنی
سفرهای کوتاه و نزدبک برو
نمیدونم کجای آلمانی تازه باهات اشنا شدم
به هامبورگ یا فرانکفورت برو
سر خودتو موقع شیر دادن با خواندن کتابهای جذاب گرم کن
روزی بک ساعت برقص
رنگهای شاد بپوش
دوستت دادم دختر جذاب و مهربون
منم مادر سه تا فرزندم و سه بار تمام این چیزها رو تجربه کردم
♥️
🥹🥹🥹❤️❤️❤️❤️🫶🫶🫶
یعنی من هم افسردگی بعد زایمان داشتم نفهمیدم .چون دقیقا هیچ چیزی من رو خوشحال نمیکنه اینقدر هم تراپی رفتم هیشکی بهم نگفت افسردگی داری ..چون منم بچه م بدنیا اومد هیچی به هیچی .. بخدا هر روز دارم تلاش میکنم شاد باشم بخندم .بچه م بخنده .یعنی این عذاب وجدان لعنتی که چرا همه خوشحالن و من نه خیلی اذیتم میکنه .عملا سه ساله هیچ کاری نکردم
اشکم بند نمیاد 😢 من هم همین دوران سخت رو گذروندم و البته هنوز هم افسردگی رو دارم بعد از دو سال و نیم 😢
منم همینطور متاسفانه .. امیدوارم حالمون بهتر بشه🤍فقط بدون که تنها نیستي
عزیزم منم همینطور ، امیدوارم همه چی زودتر توب شه
خیلی مطالب غیر مفید بود به درد من که نخورد بیشتر ولاگ روزمره گرفتی تا اینکه نکته ی خاصی رو منتقل کنه...
چرا انقدر تودماغی صحبت میکنی