داستان بچه هام رو توی پادگان بزرگ کردم ، واقعی و ارسالی از طرف شما ، تک قسمتی ، پادکست و ولاگ فارسی
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 22 ส.ค. 2024
- سلام دوستای عزیزم امروز با داستان بچه هام رو توی پادگان بزرگ کردم ، که تک قسمتی هم هست در خدمتتون هستم که واقعا ارزش شنیدن داره ، پیشنهاد میکنم از این پادکست و ولاگ فارسی حتما دیدن کنید ❤️
.
.
دوست های خوشگلم ممنون میشم اگر از ویدیو خوشتون اومد ویدیو رو لایک کنید و نظراتتونو برام کامنت بزارید و اگر دوست دارید هر وقت ویدیو میزارم متوجه بشید رو لینک زیر بزنید 👇 و سابسکرایبم کنید ☺️ و بعد از زدن گزینه سابسکرایب زنگوله کنارشم بزنید و گزینه همه رو فعال کنید 😍 👇
/ @roozmareginarges
از کانال آشپزی هم دیدن کنید دوستان 👇👇👇
/ nargesghasemi
لیست داستان های جذاب و پربازدید که پیشنهاد میکنم حتما نگاه کنید دوستای گلم 👇👇👇
داستان مادربزرگم :
• داستان مادربزرگم
داستان ترسناک و واقعی زندگی لعیا :
• داستان ترسناک و واقعی ...
داستان واقعی شهلا :
• داستان واقعی شهلا
داستان های کوتاه و تک قسمتی :
• داستان های کوتاه و تک ...
داستان واقعی زیور خانوم :
• داستان واقعی زیور خانوم
#داستان
#داستان_واقعی
#پادکست
#ولاگ
#ولاگ_روزانه
#ولاگ_ايراني
داستان
داستان های فارسی
داستان های فارسی جدید
داستان ترسناک
داستان ترسناک واقعی
داستان ترسناک واقعی جن
داستان ترسناک واقعی کوتاه ایرانی
داستان صوتی
داستان صوتی ایرانی
داستانهای صوتی ایرانی
داستان واقعی
داستان واقعی ایرانی
پادکست
پادکست فارسی
پادکست فارسی تاریخی
پادکست فارسی عاشقانه
پادکست فارسی کتاب صوتی
پادکست ایرانی
قصه های فارسی
قصه های عاشقانه
قصه های عاشقانه واقعی
قصه های ترسناک
قصه های ترسناک واقعی
قصه های غمگین
داستان های غمگین عاشقانه و گریه دار
داستان های عاشقانه غمگین واقعی جدید
داستان های زیبا و آموزنده
داستان های زیبا و با مفهوم - บันเทิง
اینم لینک داستان کاش آمریکا میموندم 👇
th-cam.com/video/oH3nd_qjq_c/w-d-xo.html
🙏🙏🙏🙏🌹
سودابه خانم سرگذشتت خیلی تاثیر گذار بود کار خوبی کردید به اشتراک گذاشتید، شما هم اینقدر تو خونه تنهایی نشین و غصه بخور، وارد گروه‌های همسنهای خودتون بشید که میرن پیاده‌روی و کوهنوردی و مسافرت، اینجوری روحیتون هم بهتر میشه .
احساس گناه رو کنار بگذارید، طلاقتون رو از همسرتون بگیرین و به دنبال زندگی خودتون برین، شما لایق زندگی شاد و عشق بی انتها هستین. از گذشته به کمک یک متخصص بیرون بیاین و زندگی خودتون رو بسازین. لطفاً کمی به خودتون فکرکنین، براتون از ته قلبم آرزو میکنم که جسارت زندگی کردن به اون شکلی که خودتون میخواین رو پیدا کنین، امیدوارم خبرهای خوبی رو از شما در همین صفحه بشنویم
درست میگین احساس گناه رو کنار بزارید ما مادرای ایرانی وقتی بچه هامون بزرگ میشن همیشه احساس گناه در بزرگ کردنشون داریم
کدوم زندگی شاد، این خانم با بیماری وسواسی زندگی رو بە خونوادش تلخ کردە
کاش همه چیز انقدر راحت حل شود
خانم نمیدونید وقتی تاثیر مشکلات روی روح وقلبت تاثیرمیزاره هیچی جبرانش نمیکنه
همین که بچه هاتون هنوز شما رو دوست دارن و بهتون احترام میزارن خودش خیلی ارزش داره با اینکه ازتون دور هستن لطفآ احساس گناه رو کنار بزارید واز باقی لحظاتتون استفاده ببرید ❤
این عکسای بی ربط تو تایتل چیه آخه !؟ بعد چرا تو خونه نشستی 😂😂😂 ، استودیوت کو !!؟؟؟ 😢 ، لباس خونه چی میگه !!!؟؟؟ 😢😢😢😅😅😅
از اینجور مسائل دست خود آدم نیست باید پیش مشاور رفت اگر قبول میکردین که این مشکل را دارین و پیش مشاور میرفتین کارتان به اینجاها نمی‌کشید بعضی ها متوجه مشکل خود هستن و کمک میگیرن ولی بعضی ها مثل شما قبول ندارن مشکل خودشان را امیدوارم از این به بعد با آرامش زندگی کنید .
لطفاً خودتونو انقد سرزنش نکنین و این دوره از زندگیتونو با هم سنو سالای خودتون‌بگذرونین ❤
نرگس جونم نحوه بیان تون در این سرگذشت واقعا اون صداقت و سادگی اون دوره رو جلوی چشممون میاره من که اینطور تصور میکنم نمی‌دونم برای بقیه دوستان
شما عزیزم هر کاری رو که اونوقت انجام دادید به این باور بودید که این کار درست هست و نه به قصد اینکه به فرزندانتان آسیبی بزنید…مطمین هستم خیلی خوبی ها و فداکاری هم در حق فرزندانتان انجام دادید…شما هیچ جرمی مرتکب نشدید که حالا اینقدر احساس گناه میکنید و الهی شکر که بچه های شما هم موفق هستند ❤❤❤❤
این خانم درسته وسواسی بودن ولی خیلی مهربون هستن و تجربه خوبیا در اختیار همه گذاشتن که شاید خیلی ها هواسشون نیست وبی اختیار در همین راه هستن ممنون ازشون انشا الله از تنهایی نجات پیدا کنند
عزیزم چقدر ناراحت شدم، خودتان را انقدر سرزنش نکنید، ای کاش خانوادتون جای ترک گردن شما برای درمانتون تلاش میکردن، امیدوارم ازین ببعد بتوانیدبیشتر از زندگی لذت ببرید❤
، من هم مادربزرگم به شدت وسواسی بود و اذیتمان میکرد، در نتیجه تا سالها از تمیزکاری مرتب کردن خانه متنفر بودم چند وقته دارم روی خودم کار میکنم تا بهتر بشوم ولی شما مقصر نبودید باید پیش مشاور و پزشک میرفتید☹
من برای هیچکدام ازسرگذشت ها اینقدر ناراحت نشدم که برای این آنقدرگریه کردم .متاسفم برای آنچه که شنیدم واقعا درسته زمان خیلی زود میگذره وفقط خاطره ها می مونه ای کاش آن وقت که جوان هستیم و گرفتار خلقیات خودمونیم یک لحظه خودمون وجای عزیزانمون بزاریم واونا رودرک کنیم .هرکدوم ازما یک جوری هم زندگی وبرا خودمون عذاب کردیم وهم برای عزیزانمون .امیدوارم که بقیه براشون درس بشه وکارهای مارو تکرارنکنن واین دوروزه عمروتاجایی که میتونند ازش لذت ببرند. وآرزو میکنم که جوان ها چ دختر وچ پسر بهترین ها برایشان رقم بخوره.
من این حالت رو تجربه کردم و متاسفانه باعث سقط بچه ی ۹ ماهه ی خودم شدم😔لب ب هیچی بیرون از خونه ی خودم نمیزدم...دستکش همه مدل دستم بودم تو خونه و بیرون از خونه...همه جی تو خونه، باید زوج میبود حتی لوازم توی یخچال🥺 هرجا میرفتم الکی میگفتم روزه دارم ک کسی بهم خوراکی تعارف نکنه.قند رو قبل خوردن میشستم.هرروز تمام ظرف هارو میشستم و تو افتاب میچیدم...همیشه حالم بد و اعصابم داغون...از لک و چرک ب حدی بهم میریختم ک ساعت ها خون همه رو تو شیشه میکردم...وقتی این خانم از خرده پاکن بچش گفت یاد خودم افتادم ک جوری زدم تو گوش پسرم ک از رو پله های خونه ی دوبلکس مون افتاد پایین و یکی از دندون های پایینش شکست و الان ک دانشجو شده وقتی دندونش رو میبینم تمام دنیا روی سرم خراب میشه...سالهای سال هم خودم هم دیگران رو شکنجه کردم و الان هم مثل این خانم تنها و بیکس موندم و همسرم و بچه م کانادا زندگی میکنن🖤💔ترو خدا خانم ها و اقایون عزیز ک مثل من ب بیماری وسواس دجار هستید قبل اینکه مثل من و امثال من تنها بشید خودتون رو مداوا کنید نمیدونید وقتی هم خون ها و عزیزان تون از شما خسته میشن و ترک تون میکنن چقدر احساس خفگی و ترس و درموندگی بهتون دست میده😔💔و الان ۶۵ درصد بدنم رماتیسم گرفته و دیسک کمر گرفتم و شب و روز از درد پا و کمر و پهلو مینالم و کسی نیست یک وعده دارو مو بهم یاداوری کنه...زندگی رو سخت نگیرید بزارید طبیعت زندگی خودش همه جیزو پیش ببره...بچه باید بهم بریزه تا حس کنید هنوز توان مند هستید و میتونید اون بچه و وسایل هاشو مرتب کنید برای اینکه مجدد بهم بریزه...اگر حیوون خونگی دارید با عشق ب ریزش مو و بزرگ شدنش نگاه کنید هرچیزی رو طبق خلقتی گ خداوند براشون افریده بپذیرید نگید چرا بچم خودشو کثیف کرد مثل من ک حتی یکبار هم بچه هارو پارک و شهربازی نمیبردم جون میگفتم همه جا کثیفه پسرم بیماری پوستی گرفته بود بخاطره مصرف بیش از حد مواد سفید کننده و ضد عفونی کننده برای لباس و لوازمش...روزی دوبار اسباب بازی هاشو توی قابلمه روی گاز می جوشوندم و پدرم ک پرستار اطفال بود خیلی نگران میشد ک بعد ها چقدر راحت بچه اگر در محیط کثیف قرلر بگیره بیمار بشه وووو کلی ماجراهای ناراحت کننده ی دیگه ک بیست و هفت سال زندگیه هرروزه من و تو همین حالت در بر میگیره...خیلی زیاد توضیح دادم ولی اگر یک نفر فقط یکنفر هم کسی بدونه ک من و این خانم نازنین چقدر پشیمون و نادم هستیم و بتونه خودشو درمان کنه باز هم ب نجات یک زندگی کمک کردم و ارزش شو داره❤از همه بدتر اینکه دیگه نمیتونیم جبران کنیم روزهایی ک میتونست بهترین روزهای عمرمون باشه ولی ب خودمون و عزیزان مون زهر کردیم...با آرزوی زندگی پربار و دلی شاد برای تک تک شما بانوان اریایی و نازنین سرزمینم در کنار خانواده های گرامی تون🙏💚❤
@@iz.6802 سلام گلم🤗اتفاقا دوهفته پیش این تصمیم رو گرفتم و چند روزی براشون ارسال کردم ولی باز یکم درگیر بودم و نتونستم ادامه ش رو ارسال کنم...اما حتما قول میدم ک از فردا دوباره براشون ارسال کنم عزیزم...سرگذشت زندگیم جوری هست ک مطمعنم درس عبرت بزرگی برای تک تک هموطن های نازنینم میشه..این یک گوشه از زندگی تلخ من هست گلم🙏😞💚💚💚
تقصير شما نبوده گناه از شوهر شماست كه بايد يا شما رو طلاق ميداد تا اينكه مجبور به رفتن به دكتر و معالجه شويد و يا بايد هر روز شنا رو به حمام ميبرد و به سر تا پاى مى شاشيد تا اينكه اين وسواس از سر شما بيافته
شنیدن این سرگذشت چقدر دردناک بود امیدوارم خدا کمکشون کنه که به آرامش برسند چون سرزنش کردن و افسوس گذشته رو خوردن مشکلی رو حل نمیکنه و بیشتر افسردشون میکنه. من اصلا آدم وسواسی نیستم تازه از نظر خودم یکمم شلخته ام و هیچ وقت به بچه هام سخت نگرفتم ولی با اینحال یه وقتایی که به دختر دومیم اعتراض میکردم که چرا لباسات مرتب نیست میگفت مامان یه روز دلت برای ریخت و پاشای من تنگ میشه و درست میگفت چون الان دو ساله یک شهر دیگه زندگی میکنه و اتاقش مرتبه ولی اصلا دلم نمیخواد برم تو اتاقش و واقعا دلم برای صدای بلند موزیک و اتاق بهم ریختش تنگ میشه😊😊
تشکر از به اشتراک گذاشتن تجربیات شما.
یکی از بهترین سرگذشتهایی بود که شنیدم چونکه خیلیییییییییییییی برام آشناست 😢😢
چطور اشناست اين خانوم رو ميشناسي يا به تو هم همچين موردي پيش اومدي
خیلی ممنون نرگس خانم،بسیارآموزنده و متفاوت بود👍👍👍💮🌸🌷🌼🌻🏵️🌺
خدا را شکر بازم پدرشون زندگی بجه ها را سرو سامان داده خیلی از مردها ول میکنن میرن دنبال زندگی جدید
چه داستان زیبا و عبرت انگیزی ❤❤❤❤
خانم شما مزاج سودا هستین.باید غلبه سودا را درمان کنید.خودتونو سرزنش نکنید.بچه هاتون تمیز ومرتب وقانون فهم بار اومدن که حتی زن پدرشونم دوستشون داره وتوکار وزندگی موفق شدن. شمام بعد درمان سودا از زندگی لذت خواهید برد.
نرکس عزیز و بسیار دوست داشتنی ، فرم تعریف کردن و بیان شیوای شما فوق العا ده است انگاری که همه داستلن و کارکترهایش را میبینیم و به تصویر میکشید واقعاااا به خودتون ببالید ، به عنوان یک زن به شما افتخار میکنم مانا و پایدار باشید
چقدر غم انگیز بود 😢
آخی بنده خدا
چقدر ناراحت شدم😢😢😢
من بچه هام تقریبا آزاد هستن و بازم تقریبا همه خونه رو بهم میریزن و همه سرزنشم میکنن و گاهی تصمیم میگرفتم حرف بقیه رو گوش کنم ولی با شنیدن این داستان تصمیم گرفتم زندگی رو برای بچه هام تلخ نکنم و ممنونم از شما که داستان زندگیتون رو برای تجربه ما به اشتراک گذاشتید❤
بهترین هارو براتون آرزو میکنم❤❤❤
گل نرگسم بسیار زیبا وبالحن دلچسب روایت کردید موفق باشید❤
متشکرم عزیزم ❤
خسته نباشید مهربان بانو،🌹
بابت آماده کردن و بازگو کردن داستان های عزیزان همراه ازت ممنونم .❤🙏
بزرگوارید❤❤❤❤
چقدر اموزنده بود ازین مدل ها بیشتر بزارید ممنون
مادرمن شما پس کی زندگی کردی کی خوشی کردی هم خودتون هم بچهاتون طفلکیا واقعا اصلا نمیشه تحمل کرد هر چیزی حدی داره ولی خب گذشته امیدوارم بچهاتون این مدلی نباشن😢
خیلی ممنون از فرستنده عزیز و شما نرگس جون❤❤❤❤❤
ممنون از شما و سودابه خانم که داستان زندگی شون را به اشتراک گذاشتند ، خیلی صادقانه و پندآموز بود ، این افراد خوبه که کمک حرفه ای بگیرند. البته بیان شیوا وروان شما که زیبایی داستان را صد چندان میکند 🌹
سپاس از فرستنده داستان عبرت آموز برای مادران جوان و راوی قصه گو با صدای گرم و گیرشون 🙏🌹🌹
منم مادری هستم که کار میکردم و پسر کوچکم هر شب یادداشت می‌نوشت و روی در ورودی می‌چسباند که
مامان منو بیدار کن میخوام باهات حرف بزنم 😢😢
یادداشتهاشو نگه داشتم ولی طاقت خوندنشون ندارم الان دیگه 😢😢
وقتی یادم میوفته بخودم لعنت میفرستم و همیشه این عذاب وجدان را با خودم حمل میکنم😔😔
مادرهای جوان و آینده سعی کنید تا حد امکان برای بچه هاتون از عشق و محبت کم نذارین 🙏😔
چه زندگی زجرآوری،نصیب هیچکس نشه.
درودنرگس جان ،واقعان اینطورزندگی هم سخته،مگه ادم چقدرزندگی میکنه،چقدراشک ریختم خدای من چه سرنوشتی😭😭😭😭
درسته نذاشتین بچه هاتون زندگی رو تجربه کنند کودکی رو ازشون گرفتین بجای بها دادن به انسان ها برای شما اشیا ارزش داشته و دارند الان در بهترین حالت ممکن هستید با عزیزانتون یعنی یخچال عزیزتون فرش های دوست داشتنی تون دیوارهای عشقتون همین چیزا عزیزان شما هستن نه انسانها
ممنون فردا شب ترسناک میزارید بی صبرانه منتظرم 🙏🌹❤️
خیلی عالی بود نرگس جان
سودابه خانم عزیز همه یک روز تنها میشیم و بعضیها از جوانتری مجبورند تنها زندگی کنند. اینقدررر خودتون رو سرزنش نکنید هروقت یادتون میفته فقط بچه ها تون رو دعا کنید و خوشحال باشید که در حال حاضر زندگی خوبی دارند. شاید شما هم همینقدر از دستتون برمیومده. خودتون رو ببخشید عزیزم. 🙏❤️
کاملا درکتون میکنم . منم همینگونه رفتار میکردم . اما خدارو شکراز پانزده سال که گذشت ،همسرم منو دکتر برد و درمان شدم .
خدایا شکرت
.
با سلام این خانم باید همسرش به جای اینکه زن دیگری رو اختیار کنه اون رو به دکتر روانشناس معرفی میکرد ایشان حتما خوب میشدن وزندگی خوبی رو همگی سپری میکردن همسر ایشان دنبال بهانه بوده
بنده خدا همسرش گفت بریم پیش مشاور و تو باید درمان بشی ولی قبول نکرد
این زن خودش نخواسته درمان بشه برای این زن فرش و دیوار عزیز بودن و باید ازش مراقبت میکردن نه دل خانواده با همون عزیزان تنها موندن
متشکرم حالا صدا عالیه
الهی.چ حس بدی داره.ان شاءالله ب آرامش برسین.خداهمه رو ب راه راست هدایت کنه.خداروشکر ک بچه هاتون سالم و خوشحال هستن❤
چه داستان تاثیرگذاری بود☘️
خیلی متاسف شدم از دست دادن عزیزانتون ،
ولی عزیزم چون همسرتون مدیر کارخونه بوده به احتمال زیاد بیمه بوده ،ومیتونه پیگیری کنه وحقوقی دریافت کنه .
حتماً این موضوع را پیگیری کنید.
نرگس جانم ممنونم از بیان شیرینتون با اینکه داستان تلخ بود وبرای این مادر نارنین ناراحت شدم ولی صدای گرم شما ارومم کرد مثل همیشه❤❤
لطف دارید گلم ❤
تشکر از فرستنده داستان و تشکر خاص از شما نرگس خانم عزیز
و تشکر از همراهی شما عزیزم❤
ممنون نرگس جان 😊 سرگذشت بسیااار آموزنده ای بود برای مادرها❤❤❤
نرگس خانوم حالم بد شد اون جای داستان که بچه هاشو تنبیه کرده 😰😭😭😭😭
سلام‌نرگس جون خدا شاهده لحظه شماری میکنم برای شنیدن سرگذشتها با صدای دلنشین شما.
سلامت باشید عزیزم ❤
باسلام خدمت شما گوینده عزیز و شنوندگان
من هم پسر م رو اذیت کردم ولی نوعی دیگر
که باید حتما سلام بدی میوه منزل مردم نخوری،بعد متوجه شدم که مردم همیشه حرف میزنند ،الان هرمادری رو که می بینم سخت میمیره بهش تذکر میدهم ،
یک چیز دیگه همیشه خونه من تمیزه نه درحدوسواس،ولی مرتبه،ولی همیشه یک روز که بهم ریخته است مهمان میرسه ،یا همیشه لباس مرتب می‌پوشم یکبار که لباس معمولی می پوشم کسی می با البته چون ما همه فامیل هستیم دریک مجتمع که سرزده می یان
با سپاس از نرگس عزیزم برای بازگوئی از اين سرگذشت آموزنده ❤❤❤👍👍👍👍👍👏👏👏👏💐💐😘😘مریم
مرسی نرگس جون از بیان دلنشینت چه داستان عبرت انگیزی بود خیلی برای سودابه جون ناراحت شدم لطفا خودتون رو سرزنش نکنید راحت زندگی کنید ایشالا هر چه زودتر از تنهایی در بیایید بهترینها رو براتون آرزو میکنم 🌹🌹🌹🌹
وای خدا.. من هم این شکلی ام یه جورایی..🥴😬
سلام نرگس بانو مرسی که هستی❤❤❤
دلم گرفت از این سرگذشت
کاش مادرها با بچه هاشون وسواس رو یاد ندن ولی مادرها بخاطر راهت شدن کمی خودشون متاسفانه مخصوصا به دختر اول انتقال ميدند و این مریضی رو هم به فرزندشون میدن و کل زندگی فرزندشون رو هم به جهنم تبدیل می‌کنند و بعد هم گله میکنن که تو نکن من کردم ولی نمیگن که از بچگی تو مغز آدم حک کردندو زندگی آدم رو به جهنم تبدیل میکنن
سلام. مرسی نرگس جون❤. سودابه جان درکت میکنم چون سرگذشت زندگیت واقعا تاثیر گذار بود. این رفتار از مادر خدا بیامرزتون به شما انتقال داده شده. ولی آدم دست خودش نیست. من اگه یه کسی بیاد کارامو انجام بده .میگم اشکال نداره سبک میکنه دوباره از نو شروع میکنم به تمیزکاری. حتی اگه دستم به جانماز هم بخوره بعد نماز باید دستم رو با شوینده بشورم. بعضی اوقات نمیزارم دخترم ظرفهارو اسه شام یا نهار آماده کنه. میگم دستت تمیز نیست در صورتیکه مطمئنم قبل اون دستش رو کامل شسته. ولی متاسفانه اگر کسی این اخلاق رو داشته باشه ترکش محاله..فقط خوش بحال اونایی که زندگی رو آسون میگیرن
باسلام دلم بدرد امد امیدوارم که خخدا کمکتان کند اول دکتر روانپزشک برو فکر های خوب بکن برو پیش بچها خوش میگذره غصه نخور عزیزم درست میشه❤😢
ممنون نرگس بانو چقدر داستان عبرت آموزی بود
مرسی از شما موفق باشید
عزیزم شماام ازدواج کن تنها نباشی
Kheili delam gereft, sar gozashte gham angizi bood😢😢😢😢😢😢😢
ممنون از سودابه خانم گل یه سر گذشت پر از درس و عبرت .عزیزم درسته نظافت نیمی از ایمان هست ولی نه به این شدت که خانواده رو مجبور به رعایتش کردید،همین سختگیری در نظافت سبب شد بین شما فاصله بیوفته. سربلند و عاقبت بخیر باشید❤
Salam Narges Joun
Thank you for the nice story 🙏❤️❤️
ممنون نرگس جان عزیز 🙏🙏❤️❤️🌺🌺
🌹🌹
گریم گرفت🥺😢
با درود نرگس جان عزیز❤❤
با درود سودابه خانم❤خوب شد که شما به اشتباه خود پی بردین. ولی واقعا حالم بد شد که شما چطوری با خانودتون رفتار میگردین. ولی خوب شما از مادرتون یاد گرفته بودین. ولی الان هم دیر نشده حتما به اون کشور سفر کنید و با فرزنداتون و نوهاتون حسایی کیف کتید و لذت ببرید❤به شرط اینکه دیکه فکره تمیزی نباشید😅❤
سلام خانم محترم به
خسته نباشيد نرگس جان 🌺🌸🌺🌸
سلامت باشید❤
دوست عزیز درسته وقت انتقاد نیست ولی شما با بیماریتون زندگی سه نفر دیگه رو هم داغون کردید. و من فقط عصبانی میشم که چرا وقتی کسی مشکل داره پیش روانشناس نمیره. از این افراد اطرافم زیاد دارم که هممون رو عذاب میدن.... خداروشکر که الان فهمیدید اشکال از خودتون بوده.....
حالا دیگه وقتشه به خودتون بیایید ورزش کنید بیرون برید با دوستان معاشرت کنید و حتما پیش فرزندانتان برید اما فقط در حد معمول براشون نظافت کنید. و بیشتر از سفر لذت ببرید
درود و سپاس
متاسفانه ادما موقعی از کارهای گذشتشون پشیمون میشن که دیگه کار از کار گذشته و سرشون به سنگ خورده
به هرحال غصه خوردن و فکر کردن به گذشته هیچ فایده ای نداره جز زجر کشیدن
شما حتما در گروههایی که همسن خودتون هستند و برنامه های ورزشی و تفریحی دارن شرکت کنید و از این خوشحال باشید که فرزندانتون خوشبخت هستند شاید اتفاقات بدتری احتمال داشت که بیفته اما به نظر من به بهترین حالت ممکن هست الان شما سالمید و فرزاندانتون هم سلامت و خوشبخت پس از باقیمانده ی عمرتون استفاده کنید و حسابی خوش بگذرونید
چقدر تلخ بود 😢 .
خدمت نرگس خانم زیبا و عزیز سلام و این داستان دقیقا منو یاد مادر خودم انداخت چون مادر من هم مثل این سودابه خانم بودن و وسواس شدید داشتن و اون موقعها مهمونی هم زیاد بود و مادرم همه که میرفتن و همه ملافه ها و فرشها رو کیسه میکشید و خلاصه انقدر به خودش آرار زد که خیلی زودتر از موقع پیر شد و قلبش و عمل کرد و کلی مریصی گرفت و دوسالی هست که مادرم فوت کرده و زمانی که ما واقعا به مادر احتیاج داستیم ایشون بیمار بودن در هر صورت شما که الان هستید بهتره به فرزندان خودتون عشق و محبت کنید و گذشته ها ورو فراموش کنید بچه ها همیشه به محبت مادر نیاز دارن الان که هستید بهتره به خودتان بیایید برید خوش باشید با بجه ها اونا همیشه مادر میخوان موفق باشید❤
💜💜❤🥰🌷🌷🌷🌷نرگس گلم
عالی بود دیگه خیانت میانت نبود
Thanks
قشنگ این داستان هممون تکون محکمی داد که از یشور بساب الکی و دعوا های با شوهرم که بخاطر بکن نکنه تمومش کنم
بعصی وقتا فک میکنم پشت داستان فامیلو دوست آشناهای منن😔خیلی متأثر شدم ،خیلی ممنون ازینکه به اشتراک گذاشتید برای من تلنگر خوبی بود،امیدوارم آرامش داشته باشید ازین به بعد.....
خود کرده را تدبیر نیست، عذاب وجدان برای شما کم هست، باز هم جای شکرش باقی هست که بچه هاتون خودشون رو نجات دادن از دست شما،من جای شما باشم هرگز پیش بچه ها نمیرم و باعث عذاب دوبارشون نمیشم،
این چه کامنتیه ؟؟ . این خانم خودش کاملاً متوجه اشتباهش شده و پشیمونه، شما دیگه نمک رو زخمش نپاش .
در ضمن خود این خانم قربانیه . قربانیه تربیت اشتباه مادرشون ، اینجوری بزرگ شده .
خدایی دلم براش کباب شد . چه بچه های بی احساسی . آخه آدم مادرشو تک و تنها ول میکنه میره یه کشور دیگه ؟!!! ..
مادر حرمت داره . متأسفم واقعاً 😔
ببخشید نمیدونستم باید برای کامنت گذاشتن و حرف حق زدن باید از شما اجازه بگیرم، دفعه دیگه ازتون اجازه میگیرم،😂😂😂
@@siamakjafari9274 واقعاً خوشم اومد ، در عین نارضایتی از جواب من ، خیلی بی تفاوت میخندی 👌🏾،
نه اصلاً . من کی باشم که اجازه به کسی بدم یا ندم . من فقط اون لحظه با شنیدن داستان اون خانم خیلی دلگیر شدم وبا دیدن کامنت شما … ،
در هر صورت عذر خواهی میکنم که بخاطر ناراحتیم شما رو شماتت کردم 🙏🏽
دوست عزیزم هیچ کدوممون کامل نبودیم و بی ایراد تربیت نکردیم بچه های ماهم بی ایراد بچه بزرگ نکردن.اون موقع افکارت اونجوری بود خودت رو سرزنش نکن الان برای خودت بهترین گردشها و تفریحات رو داشته باش که ده پانزده سال دیگه افسوس این روزت رو نخوری .
تازه این خانم میگه من از مادرم بهتر بودم
اولین کامنت از دختر افغان مقیم امریکا دوست تان دارم نرگس خانم عزیز❤
بزرگوارید‌مهربون❤
طفلک بچه ها
این داستان تلنگر بزرگی بود برای من منم این خاصیت دارم دارم ولی بشدت سودابه خانم نیستم
😂😂😂خدایی من هر ی روز درمیون ظرف میشورم بس ک خسته شدم از کار کردن
😂😂
@@roozmareginarges ❤️❤️
سلام نرگس جون به به چه لباس زیبایی که بعضی گلهای لباستون با شالتون ست شده همیشه زیبا و خوش بوش هستی عالیه
سلام نرگس خانم عالی مثلی همیشه
بلی %80 مادران افغانستانی همینطور استن 😢
چییی
کجای افغانستان
بگو مام بیایم ببینیم
ّبا درود بیکران شهرزاد قصه گو
با آرزوی روزهای خوب و شیرین
پر از شادی برای نرگس بانوی گرامی
سلام نرگس جون خسته نباشی گلم 🌹بوس به لپات 😘
سلامت باشید گلم ❤💋💋💋💋💋
داستان کوتاه نگین اقلا ی ساعت بشه😊
داستان‌عبرت آمیزی‌بود.برای مامادرهاسودابه خانم‌خودت‌وروسرزنش‌نکنید ای‌مشکل‌دست‌خودتون‌نبوده‌شماحتمابایدپیش‌دکتریاروانشناس‌میرفتین درضمن‌شماکارگناهی نکرری‌فقط بااینکارمیخواستی‌بچه هاوخانواده‌درسلامت‌باشن‌مرسی‌نرگس‌‌جون
با شنیدن این داستان کلی گریه کردم من خودم یه همچین مشکلی داشتم ولی با یک تلنگر رفتم دنبال درمانم.من ازدواج کردم و به اروپا اومدم تا ۱۰ سال مابچه نداشتیم بعد از کلی درمان و کاشت خدا دخترنازنینی نصیبم کرد من باز ناراحت بودم ده سال تمام زندگیم از تمیزی برق میزد حالا با وجود دخت م دائم دنبالش میرفتم و پشت سرش همه جارو تمیز میکردم یبار که دخترم سرماخور ده بود و ویروس به معدهاش افتاده بود تو سن ۱۸ ماهگیش دوید سمت دستشویی ولی ورودی دستشویی بالا اورد من رفتم دنبالش ببینم چی شده دیدم با اون سن کم نگران کثیفی کف راهرو شده و با اون حالش با لباسش داشت مثلا تمیز میکرد کف پارکت رو ،از اون لحظه متحول شدم احساس کردم چقدر به روح دخترم اسیب زدم که تو اون حال نگران اینه که سریع کف زمینو تمیز کنه.بعد از اون یه مقدار روی خودم کار کردم با کمک مشاور و الان منم راحت ترم و بچه هام شادترند فهمیدم اونا هم از این زندگی سهم دارند و یکم کثیف کاری بچهها خیلی مشکل ساز نیست
واقعا وسواسی وحشتناکه،
نرگس سلام عليكم
الهى همتون خوشبخت بشى هر چ دوست دارى خدا بهترينها نصيبتان كنه
خدا رحمت پدرم كنه خيلى وسواس بود
فكرش همش درگير شستن وتميز كردن بود
خدا رحمتشون کنه🙏🏻
سپاسسسس نرگس بانو 😔🙏
با سلام باز هم تکرار می کنم. مادر رول اصلی رو بازی میکنه . امیدوارم مادران آینده عبرت بگیرند که بچه های خوبی تربیت کنند
اشکم دراومد😢😢
خسته نباشید دوست خوبم نرگس جان
صودابه جان ما همه تو این کانال سرگذشتی و فرستادیم اکثرا به نوعی شکست خوردن هرکسی به یک دلیل
انقدرخودتوسرزنش نکن دست از سرخودت بردار آزادو رها باش
خواهر من کاملا برعکس شمابودوراحت میگرفت شوهرش ب همین بهانه ک خونه داری نمیکنی رفت با کس دیگر
بارها و بارها اطرافم دیدم ازدواج مجدد همسرها هرکدام به دلیل متفاوت
من میگم اوناکه دارن زندگیشون و میکنن شماهم زندگی کن
دکمه برگشتی وجودنداره از این به بعدتو بسازو خودتو آروم کن حسرت بی فایده س
پیاده روی صبحگاهی برو چندتا دوست پیدا کن مجموعه ورزشی برو‌و دوستان جدید رفت آمدکن
چه میشود کرد اتفاقیست که افتاده
رهااااااا کن
سلام این وسواس نبوده بیماری بوده کاش همون موقع میرفتن پیش دکترروان پزشک تاخوب میشدن ولی گذشته هاگذشته اززندگی الان لذت ببرین شادباشین
بله متاسفم بگم که بچه ها اینه تمام نمای مادرشون میشن مخصوصا دخترها
مادر این دختر وسواس شدید داشته وبه دخترهاش منتقل کرده و حتما خودشم قربانی اخلاق وسواس مادرش هست خلاصه که این رفتارها بسیا ر روح و روانه بچه هارو تحت تاثیر قرار میده و بیماریهای روحی زیادی گریبانه این بچه هارو در بزرگسالی میگیره
اثلا بچه هایی که در کودکی در محدودیت بزرگ میشن در اینده دهر عقده های روانی ریادی مبشن که تازه وقتی وارد زندگب مشترک مبشن افراده خانواده رو بیچاره میکن و ار خونه بیزار خلاثه این مدل زندگز جنابت در حقه بچهاس که واقعا دل ادمو به درد میاره به هر حال این خانم یک مریض وسوای بوده و قربانی مادرشه مقصر مادرشه
خانم عزیز متاسفم ولی حقتونه که چنین احساسی داشته باشید. وقتی همه ناراضی هستند حتما یک چیزی درست نیست. شما با خودخواهیتون زندگی رو به همه اطرافیانتون جهنم کردید. باید خودتون رو معالجه میکردید به جای اینکه به همه زور میگفتید. معمولا آدم‌های زور گو تنها و پشیمون باقی میمانند. حرف حق تلخ است و متاسفم که بدون شیرین کردنش دارم واقعیت رو میگم ولی باید با کاری که کرده اید بسازید. خوبه که حد اقل بچه ها باهاتون قطع رابطه نکردن .
دست خودش نبوده چقدر بی انصافی
@@user-bd7bu5mi3oایشون حق رو گفتن شما خودت رو جای کودکی بگذار که لحظه آی زندگی نکرده کودکی که آرزویش گذاشتن بالشت جلو تلوزیون بوده ، برای این خانم بچه هاش ارزشی نداشتن این فرشش بوده که عزیز بوده وگرنه همه اشیا فدای یک تار موی بچه آدم ،، این خانم رو خدا با عزیزانش و داشته های حقیقی اش یعنی دیوار یخچال و فرش تنها گذاشته ، عزیزانش بچه و شوهر نبوده چون بخاطر یک تیکه پارچه و چند تا قاشق نذاشته سه نفر از زندگی چیزی بفهمن الان هم در بهترین حالت ممکن هست در کنار عزیزانش
من داستانای شما رو خیلی دنبال می کنم ولی با شنیدن این داستان خیلی ناراحت طفلی بچه ها شدم
شما بیمار بودید و خیلی به بچه ها آسیب زدید که البته شما هم قربانی دست مادرتون بودید
وسواس واقعا خیلی آزاردهنده‌و خسته کننده است
حتما به یک روانشناس مراجعه کنید تا حداقل دچار افسردگی شدید نشید
کاش میومدین خونه منو تمیز میکردید دست وپاتون میبوسیدم انقد که از کارا خونه بدم میاد🤣
😂😂😂😂
وای منم به خداهمینم الان یه هفتس میخوام خونه رویه جاروبرقی بکشم همتم نمیشه،همش دعا میکنم کسی سرزده خونم نیادکه آبروم میره،خداروشکرهمسرمم زیاداهل گیردادن نیست واین قضیه هم به تنبلی بیشترمن کمک کرده
والا منم
😂