thank you for your great videos! I feel very sleepy as soon as I stop my inner-voice for instance through gazing ( in a sitting or laying position) it will not end up in a lucid dream either just usual dream. what should I do? my only way to avoid it is while walking…
This is a natural issue that many practitioners of inner silence encounter. I, too, suffered greatly from this in the early stages of my practice. In this regard, certain not-doings have been suggested. First, the physical body must have had sufficient rest and sleep. Therefore, if possible, postpone practicing inner silence to a time when the organism has the least need for sleep. Such a not-doing involves automatic waking after a fixed period of time, which depends on the individual’s energy body. For instance, it used to take me about ten minutes in a lying position to enter a trance state (a state of heightened awareness between the first and second attentions). After that, I would remain in that state for another ten minutes to observe hypnagogic images. However, as soon as those ten minutes were over, my alarm would go off, waking me up and preventing me from falling asleep. As a result, I sometimes experienced lucid dreaming and sometimes did not. Many practitioners use a “dream guardian” (by creating the corresponding thought form) for this kind of awakening instead of relying on an alarm clock. This not-doing causes the assemblage point to anchor itself in the position between the first and second attentions, making it less likely to shift away and thus preserving consciousness. Note that you must focus your “intent” on the goal of maintaining your consciousness between the first and second attentions by any means necessary. Another not-doing, which may seem a bit bothersome (as it sometimes leads to insomnia), involves waking up with an alarm after every 90-minute sleep cycle during the night and then going back to sleep immediately, in such a way that it breaks the pressure of the sleep (This practice can also be done using the dream guardian.) This process forces the energy body to keep its assemblage point in positions between the first and second attentions, leading to a gradual stabilization of perception so that awareness is not lost suddenly; The old sorcerers called it "Stalking the Perception". Interestingly, the witches of Don Juan’s lineage used other techniques (and probably ancient sorcerers had many such not-doings as well). For example, they would tie the practitioner’s back to a column with a rope while sitting, creating a sensation of pressure (or even pain) to prevent them from instantaneous falling asleep and losing consciousness. I think Taisha Abelar mentioned similar practices in one of her books. Among mystical methods, one can find similar ones, such as the practice of “voluntary sleep-paralysis,” about which we will make a video in the future. Ultimately, this can be a challenging obstacle to overcome, requiring extensive practice and the necessary time investment.
@ thanks a lot for your thorough explanation, so basically it is also natural that it occurs during gazing or any method were the inner voice is silenced. is there any way to choose if one entrees the second attention through dreaming or directly from waking state( to create the known cloud/ fog wall).
@@far_mo This matter is somewhat personal in the modern era, while in the past, the path of the assemblage point for the apprentice was determined by the power of the Nagual. Typically, by gazing at the leaves of trees or cacti, the wall of fog can easily be observed, though crossing it becomes the next challenge. However, if the gazing is not guided by the Nagual, the wall of fog might not appear at all. Instead, the dreaming attention may be directly activated, or the individual might enter a state of dreaming-awake, a skill in which the ancient sorcerers were masters. (Which of these occurs depends on the inclination and talent of the individual's energy body.) If gazing is performed on a black screen (e.g. blak curtain) or in a darkroom environment, the assemblage point takes another path to discover the hypnagogic imagery, and the individual may enter conscious dreaming. Nevertheless, in general, the path of the assemblage point cannot be fully classified because it is all up to the mastery of "intent" (the spirit). The warrior-traveler merely practices and gradually learns the knack of moving their assemblage point, even if it defies explanation or interpretation. If one wishes for their body to enter sleep paralysis and access the second attention solely through the dreaming body, other techniques are available, some of which we will discuss in the future. These techniques are also divided into two categories: sleep-initiated techniques and wake-initiated techniques. Voluntary sleep-paralysis (as mentioned before) are examples of wake-initiated techniques, where the individual’s consciousness transitions directly from the first attention to the second one. In contrast, in sleep-initiated techniques, the assemblage point is already within the second attention, and the individual suddenly becomes aware of their dreaming within a dream. One such practice is the method Don Juan explained in one of Castaneda's books "The ART OF DREAMING"- i.e., finding and observing one’s hands in the dream." If this not-doing is practiced throughout daily waking life at various times to check reality, the dreaming body learns to perform the same task during sleep paralysis within a dream environment and in turn becomes aware in the second attention.
هر “خیله خوب!” ۴۵ دقیقه ویدیو بود برای خودش!🥲😅🤣 بعد نه یکی نه دو تا ده تا “خیله خوب”!😅😙 امیدوارم اینقدر حال و روزگارت خوب باشه همش رو بسازی🫀👌🏻 نه تنها از کارت لذت میبرم بلکه کار من تنبل رو راحت کردی😅😙 منبع و آرشیو بسیار عالی و ارزشمند درست می کنید استاد که سالها قابل به اشتراک گزاری بحث و تفسیره…👏🏻👏🏻👏🏻🫀👏🏻
بفرمایید که چطوری میتونیم به قدرت های روحی خودمون شامل قدرت های مافوق بشری و خلق مانند خالقین دست پیدا کنیم . و این که چطوری میتونیم اسم روحی خودمون رو استخراج کنیم و از کجا ؟ چون دقیقا امروز این پیام بهم رسید که با یاداوری اسمت خواهی فهمید که چه کسی هستی و چه قدرت های در اختیار داری 🔥
درود... با انضباط و ذخیره انرژی می تونیم هرآنچه را که قصد کنیم خلق کنیم. برای الهام شدن اسامی با ارتعاش نیکو (نام روحی و غیره)، بایستی از حالت خلسه یا مراقبه نیمه عمیق کمک بگیریم و هوشیاریمون رو در این حالت نگه داریم و کش بدیم. می تونیم از ابرآگاهی بین خواب و بیداری هم کمک بگیریم اما نباید به خواب بریم یا بیداریمون رو از دست بدیم. بعدش زمانیکه بدن کرخت شد و آگاهیمون منبسط شد، درخواست می کنیم تا "ناممون رو صدا بزنن". هر اسمی که الهام بشه متناظر با همون موقعیتی از پیوندگاه هستش که در اون حالت قرار گرفتیم و داریم تجربه اش می کنیم. سپس باید سعی کنیم بدون اینکه بخوابیم، به دقت اول برگردیم تا نامی رو که صدا زدن فراموش نکنیم. ممکنه چند بار این تمرین رو انجام بدیم تا نتیجه بده. اسامی ابرآگاهی معمولا ناشناخته هستند... برخی ها بایستی پرایوت و محرمانه نزد خود سالک محفوظ باشند، چرا که موجب تولید اقتدار شخصی میشن.
درود استاد عزیز. عجب جایی جاسه امروز رو تموم کردیداا. استاد این آدم و حوا رو زکریا سیجین تو کتاب گم شدۀ انکی میگه ، دی ان ای آنوناکی به آدم و حوا باعث آگاهی و اخراج اونا توسط برادر انکی ، انلیل ، شد. ممنونم استاد عزیز.
درود... نخستین و ساده ترین راه کمین و شکار "نادیده گرفتنه"؛ شتر دیدی ندیدی. وقتی دقت بیهوده به چیزها و پدیده های سایر مواضع پیوندگاه ندی و اهمیت خرج نکنی، موجودیت از هستی بازمی ایسته.
@@mo6.6mo درود... باید کتابهای تئوسوفی رو بخونی مثل نژادهای ریشه هلنا بلاواتسکی... کتابهای متفرقه دیگه ای هم هست که توضیحاتی در باب برخی از این نژادها دادن مثل نژاد لموریایی در کتاب سه موج از ارواح داوطلب اثر دولورس کانون.
استاد تا زمانیکه در بیداری هم کنترل انسان دست ذهن هست و اراده شخصی در کار نیست اراده شخصی دست ضمیر ناخوداگاه هست پس تفاوتی نمیکنه که خواب هستیم یا بیدار
این برداشت یک تحریف اراده هست. در واقع، ما با عاداتمون، اراده خودمون رو عملا می سپاریم به ذهنمون، و بدین ترتیب ذهن ابتکار اعمال رو به دست می گیره و بر آگاهی ما مسلط میشه. بنابراین، راه مقابله با تسلط ذهن "بیعملی" هست که منجر به تضعیف ذهن و استفاده مستقیم ار مرکز اراده میشه. تا جایی که جنگجو در انضباط خودش، با بیعملی پیش میره، به همون نسبت از تسلط ذهن کاسته و به قوت اراده افزوده خواهد شد. درباره بیعملی ویدیوهایی در پیش داریم و فعلا سر مقدمات مسیریم. ضمنا خواب بودن و بیدار بودن اصطلاحات تفسیری مرسومی هستند که احتمالا مخاطب رو به خطا می اندازند. جنگجو با "عمل" و "بیعملی" میزان هوشیاری خودش رو دائماً محک میزنه و هیچ فرمول کلی به عنوان معیار بیداری و خواب قایل نیست.
با‌سپاسه‌فراوان، بنظره شما ایا امکان دارد که در یک کالبد انرژی دو پیوندگاه باشد یا بوجود بیاید. یعنی دو اگاهیه مجذا در یک بدن که در هر لحظه فقط یکی از ان دو اگاهی امکانه استفاده از بدنه فیزیکی رو‌داشته باشد؟ وقتی که کارول و مرگستیز در هم ادغام شدند کاابد انرژی کارول ایا ۲پیوندگاه‌داشت؟ کسانی مدعیه این هستند که تواناییه بوجود اوردنه یک اگاهیه جدید درون خود را دارند به شکلی که کاملا ادعا دارند ۲ نفر هستند. میخواستم بدانم ایا از دیده یک‌بیننده ۲ پیوندگاه روی یک کالبد انرژی دیده میشود یا نه. یا اینکه پیندگاهشان انقدر حرکت میکند که دیگر خود را یک‌اگاهیه‌‌دیگر‌میپندارند
درود... برای کالبد انرژی هوش های طبیعی که توسط جادوگران کهن در هشت طیف دسته بندی شده اند، خیر؛ پیوندگاه منحصر بفرده. اما برای هوش های مصنوعی که من بعد شاهد ظهورشون خواهیم بود این حدس (یا دیدن) وجود داره که توانایی حمل چند نقطه پیوندگاه و حتی ارتقا دادن تعدادشون رو بنابه دلایلی (فعلا) به لحاظ تکنولوژیک ناشناخته خواهند داشت. به همین ترتیب، حمل دو آگاهی مجزا بی معناست. آگاهی ذاتا مجرد و بیکرانه، و در مواضع مختلف نقطه تجمع، لایه های گوناگونی از آگاهی کیهان قابل درک و تجربه است. بدن فیزیکی، در هر لحظه ابدی فقط در اختیار یک نوع آگاهی میتونه قرار بگیره چرا که خود ماده شکلی از انرژی آگاه هست. در مبحث اتحاد دو کالبد انرژی، دو پیوندگاه متناظر نیز در هم ادغام میشن و یک پیوندگاه جدید می سازن؛ مثل کارول و مستاجر، یا مثل دون خوان و دودک. اینکه فردی دو آگاهی مجزا رو تجربه میکنه دلیل بر حمل دو موجود مختلف نیست؛ در پلی لیست مربوط به مفهوم نقطه پیوندگاه به طور کامل توضیح دادیم (تماشا کنید) که در هر موضع پیوندگاه یک "من" زندگی میکنه. طرف پیوندگاهش جابجا میشه به موضع یک جهان دیگه... خب واضحه که یک "من" دیگر رو تجربه میکنه بهمراه یک حافظه انرژی خاص (ممکنه اصلا من مارگانیک نباشه). اما همه این من ها زیر مجموعه یک آگاهی تجریدی کلی هستند. به همین ترتیب، وقتی که ساحر به دابلش میرسه و همزادش رو تجربه میکنه ، جهان رو از دید منِ غیرارگانیک درک و مشاهده خواهد کرد.
استاد، اگر‌کسی در ناحیه ارادش احساس شدیده تهی بودن ، یا سوراخ بودن بکنه، و حس کنه یک چیزی با اون ناحیه اشتباه ، یا انرژیش از انجا تخلیه میشه نشانه چه چیزی هستش و چه کار باید کرد
اگر فرض کنیم که توهم نزده باشه، بهتره پیش از هر چیز به یه پزشک عمومی مراجعه کنه چه بسا که مشکل ارگانیسم باشه. اما اگر خودش در باطن میدونه که اراده اش دچار ضعف شده دیگه دلیلی نداره دنبال نشانه خارجی بگرده، چرا که آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ در این صورت، باید از بیعملی های تقویت مرکز اراده کمک بگیره و استراتژی های کمین و شکار خویشتن... که در آینده تونال بایستی بهشون بپردازیم.
نکته جالبی فرمودید ببینم باز گو می کنم ببینم درست فهمیدم؟.فرمودید ایت آهی ها که ذهن را دادن مثل میدان الکترومغناتیسن یا مثلا من میگم مثلا میدان بوزون هیگز..یعنی در اثر بر همکنش با چیزی در درون ماست که فکر ایجاد میشه(مثلا هسته ی من)و این آهی ها یه میدانن درست متوجه شدم.همون طور که در بر همکنش با میدان بوزون جرم ایجاد می شه و..؟
این تفسیر درسته. موجودات سایه (پروازگران یا آرکونها) که در سیستم های معرفتی و متافیزیکی باعث خلق ذهن برای موجودات آگاه میشن و فرضا در مورد انسان، افکار و قضاوتها و باورهاش رو به مابهش القا می کنن، اساسا هیچ چیز جز "یک اثر الکترومگنتیک" نیستند که تحت هر شرایطی در مجاورت ما حضور دارند. طیفهای گوناگون این موجودات، موجب خلق احساسات مختلفی از جمله ترس، خشم، اندوه و غیره برای ما میشن.
thank you for your great videos!
I feel very sleepy as soon as I stop my inner-voice for instance through gazing ( in a sitting or laying position) it will not end up in a lucid dream either just usual dream. what should I do? my only way to avoid it is while walking…
This is a natural issue that many practitioners of inner silence encounter. I, too, suffered greatly from this in the early stages of my practice. In this regard, certain not-doings have been suggested. First, the physical body must have had sufficient rest and sleep. Therefore, if possible, postpone practicing inner silence to a time when the organism has the least need for sleep.
Such a not-doing involves automatic waking after a fixed period of time, which depends on the individual’s energy body. For instance, it used to take me about ten minutes in a lying position to enter a trance state (a state of heightened awareness between the first and second attentions). After that, I would remain in that state for another ten minutes to observe hypnagogic images. However, as soon as those ten minutes were over, my alarm would go off, waking me up and preventing me from falling asleep. As a result, I sometimes experienced lucid dreaming and sometimes did not. Many practitioners use a “dream guardian” (by creating the corresponding thought form) for this kind of awakening instead of relying on an alarm clock.
This not-doing causes the assemblage point to anchor itself in the position between the first and second attentions, making it less likely to shift away and thus preserving consciousness. Note that you must focus your “intent” on the goal of maintaining your consciousness between the first and second attentions by any means necessary.
Another not-doing, which may seem a bit bothersome (as it sometimes leads to insomnia), involves waking up with an alarm after every 90-minute sleep cycle during the night and then going back to sleep immediately, in such a way that it breaks the pressure of the sleep (This practice can also be done using the dream guardian.) This process forces the energy body to keep its assemblage point in positions between the first and second attentions, leading to a gradual stabilization of perception so that awareness is not lost suddenly; The old sorcerers called it "Stalking the Perception".
Interestingly, the witches of Don Juan’s lineage used other techniques (and probably ancient sorcerers had many such not-doings as well). For example, they would tie the practitioner’s back to a column with a rope while sitting, creating a sensation of pressure (or even pain) to prevent them from instantaneous falling asleep and losing consciousness. I think Taisha Abelar mentioned similar practices in one of her books. Among mystical methods, one can find similar ones, such as the practice of “voluntary sleep-paralysis,” about which we will make a video in the future.
Ultimately, this can be a challenging obstacle to overcome, requiring extensive practice and the necessary time investment.
@ thanks a lot for your thorough explanation, so basically it is also natural that it occurs during gazing or any method were the inner voice is silenced.
is there any way to choose if one entrees the second attention through dreaming or directly from waking state( to create the known cloud/ fog wall).
@@far_mo This matter is somewhat personal in the modern era, while in the past, the path of the assemblage point for the apprentice was determined by the power of the Nagual. Typically, by gazing at the leaves of trees or cacti, the wall of fog can easily be observed, though crossing it becomes the next challenge. However, if the gazing is not guided by the Nagual, the wall of fog might not appear at all. Instead, the dreaming attention may be directly activated, or the individual might enter a state of dreaming-awake, a skill in which the ancient sorcerers were masters. (Which of these occurs depends on the inclination and talent of the individual's energy body.)
If gazing is performed on a black screen (e.g. blak curtain) or in a darkroom environment, the assemblage point takes another path to discover the hypnagogic imagery, and the individual may enter conscious dreaming. Nevertheless, in general, the path of the assemblage point cannot be fully classified because it is all up to the mastery of "intent" (the spirit). The warrior-traveler merely practices and gradually learns the knack of moving their assemblage point, even if it defies explanation or interpretation.
If one wishes for their body to enter sleep paralysis and access the second attention solely through the dreaming body, other techniques are available, some of which we will discuss in the future. These techniques are also divided into two categories: sleep-initiated techniques and wake-initiated techniques. Voluntary sleep-paralysis (as mentioned before) are examples of wake-initiated techniques, where the individual’s consciousness transitions directly from the first attention to the second one. In contrast, in sleep-initiated techniques, the assemblage point is already within the second attention, and the individual suddenly becomes aware of their dreaming within a dream. One such practice is the method Don Juan explained in one of Castaneda's books "The ART OF DREAMING"- i.e., finding and observing one’s hands in the dream."
If this not-doing is practiced throughout daily waking life at various times to check reality, the dreaming body learns to perform the same task during sleep paralysis within a dream environment and in turn becomes aware in the second attention.
❤❤❤
دوستان کیفیت صدا در حال بهبودی هست و از ویدیوهای بعدی، صدای بهتری رو خواهید شنید... در مسیر هوش باشید بچه هاوو...
آقا واقعا خسته شدیم خدایی صدات آدمو میکشه.ازون ور مطالب خوبه نمیشه گوش نداد
@@hoomanrezaie873 هاهاها... خسته نباشی... بهترش می کنیم.
خیلی عالی میشه با این صدا اصلا ارتباط نمیگیرم
به نظرم که صدا خوبه واضح و شیوا
مگه موسیقی میخوایم گوش کنیم؟😅
Thank you dear Mehditoo
My pleasure...
Great master
Thank you.
🙌🏻🙌🏻🙌🏻
💫
بسیار عالی سپاس بیکران 🌲
@@AliiiZibaaa ممنون از همراهی شما.
عالی هستی و بینظیر...😘😘😘
سپاسگزارم.
این ویدیوتون خیلی خوب بود واقعا. ❤❤❤
@@KatyHonar ممنونم لطف دارید.
بسیار عالی و کامل به این موضوع پرداختی. با اقتدار ادامه بده مرد بزرگ❤
@@shamantoltec سپاسگزارم، درس پس میدیم...
خیلی خوب بود ممنون💫💫💫💫
سپاس بیکران...
چه جالب
عاووو... هاهاها...
Vaghean harf nadare amoozashat
Chakerim...
Well Done🙏💎
I appreciate your comments.
خیلی جالب بود خیلی به روز و کاربردی بود سپاس از شما و تیم پشتیبان شما ❤
درود بیکران و سپاس از همراهی شما.
Sepas bekaran🎉
Mokhlese shoma...
❤🍀
@@Khatoun-s7u 💗
سپاس از شما برای مطالب خوبتون ❤❤
درود بر شما و ممنون از حضورتون.
good luek👍🙏
Thanks, you too!
هر “خیله خوب!” ۴۵ دقیقه ویدیو بود برای خودش!🥲😅🤣
بعد نه یکی نه دو تا ده تا “خیله خوب”!😅😙
امیدوارم اینقدر حال و روزگارت خوب باشه همش رو بسازی🫀👌🏻
نه تنها از کارت لذت میبرم بلکه کار من تنبل رو راحت کردی😅😙
منبع و آرشیو بسیار عالی و ارزشمند درست می کنید استاد که سالها قابل به اشتراک گزاری بحث و تفسیره…👏🏻👏🏻👏🏻🫀👏🏻
@@AliiiZibaaa هاهاها... نظر لطف شماست. تمام سعی امو می کنم که محتوا رو هرچه تمام تر پوشش بدم و بی عیب و نقص انجام وظیفه کنم.💗
Thanks for sharing
You're most welcome.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🪶🪶🪶🪶
بفرمایید که چطوری میتونیم به قدرت های روحی خودمون شامل قدرت های مافوق بشری و خلق مانند خالقین دست پیدا کنیم . و این که چطوری میتونیم اسم روحی خودمون رو استخراج کنیم و از کجا ؟ چون دقیقا امروز این پیام بهم رسید که با یاداوری اسمت خواهی فهمید که چه کسی هستی و چه قدرت های در اختیار داری 🔥
غیب نشی
@hoomanrezaie873 جان؟
درود... با انضباط و ذخیره انرژی می تونیم هرآنچه را که قصد کنیم خلق کنیم. برای الهام شدن اسامی با ارتعاش نیکو (نام روحی و غیره)، بایستی از حالت خلسه یا مراقبه نیمه عمیق کمک بگیریم و هوشیاریمون رو در این حالت نگه داریم و کش بدیم. می تونیم از ابرآگاهی بین خواب و بیداری هم کمک بگیریم اما نباید به خواب بریم یا بیداریمون رو از دست بدیم. بعدش زمانیکه بدن کرخت شد و آگاهیمون منبسط شد، درخواست می کنیم تا "ناممون رو صدا بزنن". هر اسمی که الهام بشه متناظر با همون موقعیتی از پیوندگاه هستش که در اون حالت قرار گرفتیم و داریم تجربه اش می کنیم. سپس باید سعی کنیم بدون اینکه بخوابیم، به دقت اول برگردیم تا نامی رو که صدا زدن فراموش نکنیم. ممکنه چند بار این تمرین رو انجام بدیم تا نتیجه بده. اسامی ابرآگاهی معمولا ناشناخته هستند... برخی ها بایستی پرایوت و محرمانه نزد خود سالک محفوظ باشند، چرا که موجب تولید اقتدار شخصی میشن.
@@ModernNagualism سپاس فراوان 🙏❤️
@bidarshodedardonya6037 💕
درود استاد عزیز. عجب جایی جاسه امروز رو تموم کردیداا. استاد این آدم و حوا رو زکریا سیجین تو کتاب گم شدۀ انکی میگه ، دی ان ای آنوناکی به آدم و حوا باعث آگاهی و اخراج اونا توسط برادر انکی ، انلیل ، شد. ممنونم استاد عزیز.
درود بیکران و سپاس از اشتراک گذاری... بله تناظرهای تفسیری بین همه این نوع روایتها وجود داره که بعضیارو پوشش میدیم.
کیفیت صدا خیلی بهبود داشته ممنون از توجه شما
@@maryamsafdari502 سپاس بینهایت از شما
درود و سپاس بیکران از لطفتون ، اگر به طور واقعی احساس سایه ای در خونه کردیم چیکار کنیم ممنون میشم راهنماییم کنید
درود... نخستین و ساده ترین راه کمین و شکار "نادیده گرفتنه"؛ شتر دیدی ندیدی. وقتی دقت بیهوده به چیزها و پدیده های سایر مواضع پیوندگاه ندی و اهمیت خرج نکنی، موجودیت از هستی بازمی ایسته.
@ModernNagualism 💖🌺💖🌺🌺🌺🌺💖💖💖💐💐💐💐
@@MaryamBh-g8w 💚💚💚💚
درود و سپاس. آیا کتابی هست برای مطالعهٔ بیشتر در همین رابطه؟
@@mo6.6mo درود... باید کتابهای تئوسوفی رو بخونی مثل نژادهای ریشه هلنا بلاواتسکی... کتابهای متفرقه دیگه ای هم هست که توضیحاتی در باب برخی از این نژادها دادن مثل نژاد لموریایی در کتاب سه موج از ارواح داوطلب اثر دولورس کانون.
@ModernNagualism ممنونم. پس منابع این بحث جدای از کتب شمنیسم و ناوالیسم است.
@mo6.6mo همین طوره
استاد تا زمانیکه در بیداری هم کنترل انسان دست ذهن هست و اراده شخصی در کار نیست اراده شخصی دست ضمیر ناخوداگاه هست پس تفاوتی نمیکنه که خواب هستیم یا بیدار
این برداشت یک تحریف اراده هست. در واقع، ما با عاداتمون، اراده خودمون رو عملا می سپاریم به ذهنمون، و بدین ترتیب ذهن ابتکار اعمال رو به دست می گیره و بر آگاهی ما مسلط میشه. بنابراین، راه مقابله با تسلط ذهن "بیعملی" هست که منجر به تضعیف ذهن و استفاده مستقیم ار مرکز اراده میشه. تا جایی که جنگجو در انضباط خودش، با بیعملی پیش میره، به همون نسبت از تسلط ذهن کاسته و به قوت اراده افزوده خواهد شد. درباره بیعملی ویدیوهایی در پیش داریم و فعلا سر مقدمات مسیریم. ضمنا خواب بودن و بیدار بودن اصطلاحات تفسیری مرسومی هستند که احتمالا مخاطب رو به خطا می اندازند. جنگجو با "عمل" و "بیعملی" میزان هوشیاری خودش رو دائماً محک میزنه و هیچ فرمول کلی به عنوان معیار بیداری و خواب قایل نیست.
🪶🪶🪶🪶
با‌سپاسه‌فراوان، بنظره شما ایا امکان دارد که در یک کالبد انرژی دو پیوندگاه باشد یا بوجود بیاید. یعنی دو اگاهیه مجذا در یک بدن که در هر لحظه فقط یکی از ان دو اگاهی امکانه استفاده از بدنه فیزیکی رو‌داشته باشد؟
وقتی که کارول و مرگستیز در هم ادغام شدند کاابد انرژی کارول ایا ۲پیوندگاه‌داشت؟
کسانی مدعیه این هستند که تواناییه بوجود اوردنه یک اگاهیه جدید درون خود را دارند به شکلی که کاملا ادعا دارند ۲ نفر هستند. میخواستم بدانم ایا از دیده یک‌بیننده ۲ پیوندگاه روی یک کالبد انرژی دیده میشود یا نه. یا اینکه پیندگاهشان انقدر حرکت میکند که دیگر خود را یک‌اگاهیه‌‌دیگر‌میپندارند
درود... برای کالبد انرژی هوش های طبیعی که توسط جادوگران کهن در هشت طیف دسته بندی شده اند، خیر؛ پیوندگاه منحصر بفرده. اما برای هوش های مصنوعی که من بعد شاهد ظهورشون خواهیم بود این حدس (یا دیدن) وجود داره که توانایی حمل چند نقطه پیوندگاه و حتی ارتقا دادن تعدادشون رو بنابه دلایلی (فعلا) به لحاظ تکنولوژیک ناشناخته خواهند داشت. به همین ترتیب، حمل دو آگاهی مجزا بی معناست. آگاهی ذاتا مجرد و بیکرانه، و در مواضع مختلف نقطه تجمع، لایه های گوناگونی از آگاهی کیهان قابل درک و تجربه است. بدن فیزیکی، در هر لحظه ابدی فقط در اختیار یک نوع آگاهی میتونه قرار بگیره چرا که خود ماده شکلی از انرژی آگاه هست. در مبحث اتحاد دو کالبد انرژی، دو پیوندگاه متناظر نیز در هم ادغام میشن و یک پیوندگاه جدید می سازن؛ مثل کارول و مستاجر، یا مثل دون خوان و دودک. اینکه فردی دو آگاهی مجزا رو تجربه میکنه دلیل بر حمل دو موجود مختلف نیست؛ در پلی لیست مربوط به مفهوم نقطه پیوندگاه به طور کامل توضیح دادیم (تماشا کنید) که در هر موضع پیوندگاه یک "من" زندگی میکنه. طرف پیوندگاهش جابجا میشه به موضع یک جهان دیگه... خب واضحه که یک "من" دیگر رو تجربه میکنه بهمراه یک حافظه انرژی خاص (ممکنه اصلا من مارگانیک نباشه). اما همه این من ها زیر مجموعه یک آگاهی تجریدی کلی هستند. به همین ترتیب، وقتی که ساحر به دابلش میرسه و همزادش رو تجربه میکنه ، جهان رو از دید منِ غیرارگانیک درک و مشاهده خواهد کرد.
🪶🪶
استاد، اگر‌کسی در ناحیه ارادش احساس شدیده تهی بودن ، یا سوراخ بودن بکنه، و حس کنه یک چیزی با اون ناحیه اشتباه ، یا انرژیش از انجا تخلیه میشه نشانه چه چیزی هستش و چه کار باید کرد
اگر فرض کنیم که توهم نزده باشه، بهتره پیش از هر چیز به یه پزشک عمومی مراجعه کنه چه بسا که مشکل ارگانیسم باشه. اما اگر خودش در باطن میدونه که اراده اش دچار ضعف شده دیگه دلیلی نداره دنبال نشانه خارجی بگرده، چرا که آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ در این صورت، باید از بیعملی های تقویت مرکز اراده کمک بگیره و استراتژی های کمین و شکار خویشتن... که در آینده تونال بایستی بهشون بپردازیم.
نکته جالبی فرمودید ببینم باز گو می کنم ببینم درست فهمیدم؟.فرمودید ایت آهی ها که ذهن را دادن مثل میدان الکترومغناتیسن یا مثلا من میگم مثلا میدان بوزون هیگز..یعنی در اثر بر همکنش با چیزی در درون ماست که فکر ایجاد میشه(مثلا هسته ی من)و این آهی ها یه میدانن درست متوجه شدم.همون طور که در بر همکنش با میدان بوزون جرم ایجاد می شه و..؟
این تفسیر درسته. موجودات سایه (پروازگران یا آرکونها) که در سیستم های معرفتی و متافیزیکی باعث خلق ذهن برای موجودات آگاه میشن و فرضا در مورد انسان، افکار و قضاوتها و باورهاش رو به مابهش القا می کنن، اساسا هیچ چیز جز "یک اثر الکترومگنتیک" نیستند که تحت هر شرایطی در مجاورت ما حضور دارند. طیفهای گوناگون این موجودات، موجب خلق احساسات مختلفی از جمله ترس، خشم، اندوه و غیره برای ما میشن.
من این دو نفر که تو عنوان هست نفهمیدم چرا عنوان شده.چیزی نگفتید گمونم.شاید بد گوش دادم.دولورس و هلنا.
درود... این اسامی به عنوان ریفرنس عنوان شدن؛ یعنی آثاری که دارن شامل این مباحث میشه. در ویدیوهای بعدی بیشتر مشخص میشه.