گوشه خرابه مون خوش اومدی نوحه قدیمی ونایاب حاج جلیل کربلایی
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 9 ก.พ. 2025
- یتیمی دردبی درمان یتیمی. یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشه. اگرباشه دراین دوران نباشه
اگردست پدربودی بدستم کجامن درخرابه می نشستم
گوشة خرابمــون خوش اومدی به یتیمان چه عجـــب تو سر زدی
عمه می گفت که بابات رفـته سفر حالا که تو اومــــــدی من هم ببر
گوشة لبایــــــمون خونی شده بابا جون لبـــات چرا خونی شده
قربون محاسن خونیــــــت بابا سنگ کی خورده به پیشونیت بابا
بابا جون ، بابا جون ، بابا جون
بابا جون گوش بده تا برات بگم قصه زندگیـــــــمو با درد و غم
عمه می گفتش به من که دخترم می دونی چرا تو را دوستت دارم
تو که نور دیدگــــــان عمه ای شـــبیه مادرمن فاطــــــــمه ای
دخترم ، دخترم ، دخترم
دخترم دلـــــم برات غرق غمه سرگذشتت شبــــــیه مادرمه
از روزی که این حدیث و فهمیدم مشتاق دیدن مــــــادرت شدم
وقتی از ناقه به صحـــرا افتادم به امید دیدن زهـــــــرا بودم
پاشدم رو خــــار صحرا دویدم یه خانم قد خمیـــــده رو دیدم
صورتش کبود و قلبش خسته بود مثل اینکه پهلوش هم شکسته بود
تازه من به حـــرف عمه رسیدم با چشام دیدم اونی که شنـــیدم
اون خانــم منو رو دامنش نشاند دست خسته شو روی سرم کشاند
بابای خوب منـــــــو مهربونم نمی تونم بی تــــو زنده بمونم
تشنه محبتــــم تو رو می خوام به خدا یتیم شــــدن زوده برام
پاشو بابا موهــــامو شونه بزن به روی دخـــتر خود بوسه بزن
بابا جون تورا که اینطور می بینم از یا دم رفتـــــــه خرابه نشینم
چرا بابا سر تو خونی و خاکستریه مزد قرآن خوندنت طعنه وسنگ کوفی
جگرم سوختــــــه از این آمدنت سرت اینـــجاست کجا شود بدنت
گفته بودم چوبیـــــــایی ز سفر غم دل با تو بــــــــگویم یک سر
ای پدر ، ای پدر ، ای پدر
ای پدر بس که زننـــــدم سیلی رویم از سیلی یـــــکین شد نیلی
هر کجا نام پــــــــدر می بردم سیلی از شـــمر زمان می خوردم
بر لب، خود زپس لــــــب بنهاد گفت ای وای شهــــــــید جان داد
لب بلبل به لـــــب گل چو رسید چرخ بر حالــــــت زینـــب نالید
حسینم - حسینم - حسینم . . . .