به نظرم هم طبعیت و دوست داره هم از بند بودن و پوشک شدن بدش میاد اون لحظه که لباساشو دراوردین و احساس راحتی کرده دوست داشته بیشتر تو اون وضعیت بمونه و اینکه میدونسته شما اونو رها نمیکنید خیالش راحت بوده ماشاله خیلی باهوشه ❤❤❤
سامی جان مطمئنا شما بهترین سرپرست برای مارسل بودین و هستین ، چقدر شما برای خودتون این موضوع رو حلاجی کردین که بدونین چرا این کارو کرده... ولی مطمئنا حس امنیت که شما بهش دادین رو درک میکنه.
خب الان گم نشده بود که🙂 دائما نزدیکتون بود و فقط نمیومد تو ماشین که برگردید. اون روز ساعت ۳:۳۰ استوری گذاشته بودید که مارسل گم شد (توی روشنایی هوا) ولی تو این فیلم حتی تو تاریکی هم ازش فیلم گرفتید و کنارش بودید (روسقف نگهبانی). من واقعا اون روز نگران شده بودم و تو همه پیجام استوری کردم.
عزیز ایشون فقط بخاطر اینکه بیننده یوتوب داشته باشه این ترفند رو پیاده کرد البته نوش جونش حلالش باشه منتها مردم دور از جون خر فرض نکنین داستان نامه شاهنشاه باشد🙃😂😂😂😂
مارسل عشق ❤️عشق عاشقش بودیم من هم برای شما گریه ام گرفت هم برای مارسل که عاشقشم اما با تمام ارادتی که به شما داشتم متوجه این تحلیلها نشدم حالم بد شده از زمانیکه حس می کنم این بچه شاداب نیست خدا را هزار مرتبه شکر برگشت امیدوارم قدر وجود نازنینش را همه بدانند همه هم نزدیکانش هم فالورها🙏😔
وای وای نمیدونم این چه حسی درون حیوانات من دو تا عروس هلندی داشتم اینها از بدو تولد از تخم سر در اوردن خودم بزرگشون کردم بکسال بعد اینها تخم گذاشتند چهار تا دوتا از تخم هاش جوجه شدند بچه هاشون تقریبا چهل روزه شده بودن یکی از جوجه هاشون از پنجره رفته بود بیرون یک شب و روز بیرون بود فردا صبح روز بعد من دم پنجره شروع کردم به سوت زدن ساعت چهار پنج صبح هوا تازه روشن شده بود صدای این حوجه رو هز دور دورا میشنیدم اینقدر سوت زدم صداش زدم تا با رد صدای من با دنبال کردن صدام اومد نشست رو سیم برقها ولی نمیومد سمت من اینقدر این طفلی ترسیده بود ولی سمت من نمیومد مجبور شدم این سه تا عروس دیگرو گذاشتم تو قفس قفس رو بردم لب پنجره که با خوندن پدر مادرش بیهد بشینه رو قفس ولی فراموش کرده بودم که بکیشون یاد داره دره قفس رو نوکش رو بده زیر میله قفس بره بالا بیاد بیرون تقریبا نبم ساعتی گذشت دیدم صداشون قطع شد یک هو دلم ریخت یادم اومد در قفس وای دویدم تو پله دیدم اون دوتای دیگه پدر مادر هم رفتن یکیشون اون جوجه مونده بود اون روز رو هیچ وقت یادم نمیره تا نه شب اون شب یه چهار نفری بیرون تو کوچه ها رو پشت بام ها دم پنجره ها هر کار میکردیم اینها نمیومدن پایین از دور و اطراف خونه دور نمیشدن میرفتن یک کوچه بالا تر ولی باز میومدن هب ریختیم دستمال تکون دادیم اب دون چند کلمه ای که صحبت میکردن و و سوت هایی که میزدن رو میزدم یکسره نیومدن که نیومدن فردا شبش همین طوری از صبح تا شب به همین منوال گذشت میفهمیدم ترسیدن به شدت گشنه تشنه هم بودن ولی دلیل اینکه نمیومدن نزدیک نمیشدن رد نفهمیدم اخر شب هم ساعت دوازده یک شب چنان باران شدیدی گرفت که دم پنجره گریه میکردم و صداش میکردم کل همسایه ها فهمیده بودن تفلی ها چقدر هم کمک کردن ولی نشد دیگه که برگردن من تا چند وقت حالم خراب بود اشکم در میومد یکسره الان جوجشون تقریبا هفت ماهه شده شروع کرده به صحبت خیلی سخت قشنگ توتستم درکت کنم و فهمیدم چی گذشت بهتون حالا خداروشکر برگشت خیلی مراقبش باشید تجربه باشه برای دفعه بعد دوری از این حیوانات بعد وابستگی و مدتی زندگی باهاشون عذاب اوره مال من پرنده بود اینقدر اذیت شدم دیگه باز اینطور حیوانات جزئی از خاتواده میشن دیگه به راحتی
خدارو شکر که همه چیز خوبه الان ولی مارسل دچار دوگانگی شده بود و این بر میگرده به ذات خودشون چون مارسل بیشتر اوقات در مسیر راه هست یا تو خانه و وقتی جنگل و اب و پرنده و انسانهای به غیر از شما رو دیده کنجکاویش غلبه کرده بر این که من الان باید بیرون باشم و از محیط اطرافم کنجکاوی کنم و پیش صاحبم نرم ولی امکان داره که دوباره این اتفاق پیش بیاد و یا برعکس این باید دیگه ریسک نکنین دفعه دیگه خیلی سخت و ناراحت کننده است مارسل طلا جیگری ❤❤
مارسل زمانیکه که دید باید برگرده خونه این بازی را شروع کرد چونکه بالاخره حیوونه و میخواد تو طبیعت باشه و از طرف دیگه وابستگی به شما گشنگی نقطه ضعفشه و در این مواقع میشه برای گرفتنش استفاده کرد.بنظرم دفعه بعد قبل از حرکت بگیرینش بعد حرکت کنید.
سلام من فکر میکنم دلش میخواست بمونید اونجا و اینجوری مجبورتون کرد بمونید ضمنا خیلی خیلی عاشق میمون هستم بخصوص مارسل لطفا میشه یه نشونی یه راه ارتباطی یه ادرسی بدین که ببینم مارسلو
چقدر ذهن تون معنا سازی کرد! چرا فکر نمی کنید یک رفتار تصادفی! یک شیطنت چون طبیعت بخشی از زندگیش وبعد ممکنه ترسیده وگرسنه شده وگیر افتاده! فکر نکنم اعتماد به نفس وپشیمانی در رفتار حیوان معنا بده...
باید با خطرات روبرو بشه باور کن دوباره همین اشه همین کاسه باید هماهنگ شده در تایم های مختلف اشخاصی مارسل رو بترسونن یا بزنن طوری که کمی دردش بیاد و بفهمه که ادما میتونن خطرناک باشن و همینطوری نمیشه به همه نزدیک شد و چند تا کار دیگه باور کنید اگر این کار رو نکنید بعدا پشیمون میشید .بیرون رفتنی هم اینهمه نده بخوره گشنه ببر یا کم غذا بده ...الان مارسل فکر میکنه همه ادما میتونن مثل تو باشن شما نشدی یه صاحب دیگه مثل اقای رضایی ...حتی مادر و خواهر شما هم باید بعضی وقتها یه گوش مالی بدن بهش تنها کسی که نباید تنبیهش کنه شما هستی امیدوارم دیگه پیش نیاد چون درک میکنم چه استرسی کشیدی
سامی جان اگه یه عکس خوشگل میزدی اول کلیپ از هزار تا فیلم هیجان انگیز بهتر بود و پر از استرس.به نظر من فقط میخواست تو جنگل بمونه مثل بچگی مون جایی که میرفتیم خیلی خوش میگذشت بر نمیگشتیم.و در آخر اون دوستی که نیومدی اگه کامنت رو میخونی خوب خودتو نشون دادی.
سلام داداش شرمنده من فکر کنم مارسل از شما میترسه چون تو اکثر کلیپ های آخر ب شما دندونش رو هی نشون میده و این نشونه ی ترس میمونها هستش ، البته امیدوارم ک من اشتباه بکنم 😍😍😍
به نظرم فکر کرده باباش ناراحت شده شرمنده شده و میترسه به خاطر رفتاری که کرده باباش دعواش کنه و به خاطر رفتار اشتباهش بوده مارسل طلا بچه باهوشی هستش واقعا مارسلو این چه کاری بود کردی 😮😮😮😮❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مارسل طلا بچه شیطون بلا چه ذوقی کرده تو طبیعت کنار باباش بهش خوش میگذره به خانواده اش عادت کرده و نمیتونه دور بشه احساس تنهایی میکنه و میترسه 💙🩷🩵🧡💛💚🧡🩵🩷💙💚🧡💛🩵🩷💙💚🧡💛
باید یه دعوایه سوری راه می انداختی ویه جوری نشون میدادید که داری کتک می خوری به خاطر عشقی که به شما داره خودشو میرسوند واسه دفاع کردن از شما((نقطه ضعف تمام موجودات زنده احساسات)) واین که میمونها موجودات خیلی خیلی باهوشی هستند بیشتر از اونی که فکرش را می کنیم😮کاملا از دوست داشتن شما نسبت به خودش اطمینان داره وایمان داشته که شما بدون اون نمیری خونه پس حسابی باهات قایم موش بازی کرده ویه دلی از اعزا در اورده بچه قربونش برم 😂❤
اول از همه مارسل خیلی اجتماعی شده وخسته هر روز توی شهری درحال گردش واقعا خسته شده از این شهر به اون شهر توماشین یک نفس هی رفته دوم اینکه این بچه کمربندش تو ماشین نمی بنده خیلی خطر داره این بچه از شما که دوستش دارید بعیده سوم اینکه هرچی باشه مارسل حیوان هست وامکان هر حرکتی بعیدنیست حالا هرچقدر تربیت شده باشه وچهارم اینکه شاید با این حرکتش میخواست نشون یده که خونه ی من تو جنگل هست دلتنگ میشم شما هم باید اینجا تو جنگل خونه داشته باشید. شاید از زندگی شهر نشینی ومردم خسته شده وتنوع میخواد.
یک مسئله دیگه هم که هست مارسل اعتماد به نفسش برای اینه که خیلی زیادی مثل بچه های خودمون لوس شده هرچیزی خواسته سریع براش آماده شده درکل حیوان هست شما باید دیگه به آزاد بودنش اعتماد نکنید اگه این حرکت را توخیابون میرد یا تو جاده خدایی نکرده زیر ماشین میرفت بد همه نگاهها به سوی شما بود لطفا دیگه خیلی خیلی مراقب باشید واصلا دیگه بهش اعتماد نکنید چون بلاخره هرچی که باشه حیوان هست وان خوی حیوانی در وجودش هست. شاید بزرگ شده به دنبال مدرو مادر واقعیش میگشته درست مثل فیلمهای هندی 😢
چی میگی ترو خدا..بزرگ شده دنبال پدر و مادرش میگشته چیه رفیق..خخخ...ترو خدا بیا پایین...پیش بقیه...خخخخ اون بالا چیکار میکنی....البته شوخی میکنم ولی خدایی این اقا از ساعت سه بعد از ظهر زده بود ک مارسل گم شده و کلی ایجاد فاز نگرانی برای دوستان احساسی اما ببین همش تدی دو قدمیشه و در نهایت بدای تولید محتوا هم میتونست بزنه ک مارسل پیش من نمیاد و لج کرده و فلان و بیسار...بدا ب حال ما و همیشه مورد عنایت عزیزان بلاگر و یوتوبر هستیم..شما هم بجای تشبیه فیلم هندی ب این ماجرا دقت کن ببین چطور فیلممون کرده ایشون و کلی تناقض رو در لوای ادیت ب خوردمون داده و...رفیق بازیگرای واقعی اون فیلم هندی توی این ماجرا امثال من و شما بودیم ک خوب فیلممون کرده این داشمون..ببخشید طولانی شد ولی لطفا ساعتها و اتفاقات اون روز رو با این کلیپ مقایسه کن و ببین چطور وا مصیبتا سر داله بود....هر چند ی جورایی حق داره و این خلق داستان الان دیگه شغلشه ..بازی با احساسات ملت اما بده..بد
خب یه نظر بدم مارسل اون محیط رو میخواد ولی شما رو هم میخواد مارسل فقط نمیخواسته برگرده خونه ترس از دست دادن شما نمیزاشته دور بشه و از طرفی جذابیت و آزادی تو اون محیط خیلی اذیت شده قطعا نهایت هم خودش نیومده ولی اونو گیر انداختن ولی اون مثل یه بچه وابستگی به شما داره واقعا اون هم مثل شما اذیت شده کلی آقا سامی این احتمال تکرارش هست مراقب باشید این دفعه ممکنه برنگرده
من هم نمی فهمم باز هم خوب که در هر یک ساعتی که رفتید و برگشتید باز مارسل بوده چرا باید مارسل از شما بترس واقعا چرا چرا مگه انقدر باهاش خوب نبودی ؟؟؟ چرا باید بترس از باباش چرا ؟؟؟ برای ما هم علامت سوال شد
سلام ، بنظرم مارسل دیگه جنبه آزاد گذاشتن نداره 😂😂😂 یه دلش میخواسته بره آزاد زندگی کنه و هم از شما دل نمیکنده مابین رفتن و ماندن گیر کرده بود وگرنه میرفت تو دل جنگل ولی ترجیح داد تو همون جایکه شما میتونید پیداش کنید بمونه و برای چند ساعت آزاد بگرده و جولان بده و داد 😂اما از شوخی گذشته مارسل امتحانشو پس داد اگه یکبار تونست بره بازم میره ترو خدا دیگه ولش نکنید و قلب ما طاقت نمیاره دیگه 🙏🙏🙏
به نظرم دیدار ها و اینجور برنامه ها اعتماد به نفس زیاد بهش داده و نمیترسه ممکن بود هر خانواده ای که نزدیکش میشه اذیتش کنه و چون همیشه عادت کرده میره برا دیدار و خوش میگدره فکر نمیکنه ممکنه کسی بهش صدمه بزنه
❤❤ آزادی حس خیلی خوبی داره
چنان استرسی گرفتم ازدیدن این فیلم ..خداروشکر که برگشت....
سلام.آقا سامی شما فرد بسیار مهربان و رئوف و بزرگی هستید🌹🌹
به نظرم هم طبعیت و دوست داره هم از بند بودن و پوشک شدن بدش میاد اون لحظه که لباساشو دراوردین و احساس راحتی کرده دوست داشته بیشتر تو اون وضعیت بمونه و اینکه میدونسته شما اونو رها نمیکنید خیالش راحت بوده ماشاله خیلی باهوشه ❤❤❤
آقاسام اینستانیستین یااینکه مارابلاک کردی؟
سلام .میتونین راهنمایی کنید چطوری میتونم یه بچه میمون تازه متولد شده داشته باشم
شیطون بلای بازیگوش ❤
حس ازادی داشت ، خسته از بند و اتاق و قلاده و دنیاییکه متعلق به مارسل نیست
چه روز سختی بود خدا قوت اقای احمدی مهربون 🙏🙏🙏🙏
شانس اوردین کسی نبردتش ....چ راحت با همه میره نزدیکشون
همرو داغون کردی مارررررسل طلا ❤❤
اره والا ❤❤❤
بخدا سکته کردیم😢 مراقب مارسلمون باشین اقا سامی❤
سامی جان قشنگ حالتو درک کردیم 🥲😭😔
احساس میکنم به همچین چیزی فکر گردید این اتفاق افتاد ❤
خیلی باحال بود 😂😂😂❤❤❤ خدا رو شکر پیدا شد
باحال بود 😮😮😮😂
چقدر غصه خوردم...خدا را شکر پیدا شد❤
خداروشکر ❤❤❤
مارسل طلاییییی ایخدا ❤️💚🌹
❤❤❤
سامی جان مطمئنا شما بهترین سرپرست برای مارسل بودین و هستین ، چقدر شما برای خودتون این موضوع رو حلاجی کردین که بدونین چرا این کارو کرده... ولی مطمئنا حس امنیت که شما بهش دادین رو درک میکنه.
داداداخل اینستا دیگه نیستین یااینکه پیج منوبلاک کردین چراپیجتون واسه من بالانمیاد
و وقتی که همیشه سیر نگهش میداری اینطوری انرژییش رو تخلیه میکنه اگه گشنش بود شاید میومد
البته سکته ی ناقص رو زدم از دلهره و خدا رو شکر ک پیدا شد و مطمئنم تنها جای امن برای مارسل طلا پیش شما و خانوادتون هست 😍😍😃
از ثانیه اول تپش قلب گرفتم بخدا 🥺🥺 اميدوارم دیگه تکرار نشه، خدا حافظتون باشه 🙏❤️
شیطونک بلا 🙏🐒
خدا را شکر پسر طلا سالم برگشت پیش پدرش ❤️❤️❤️❤️
اره خداروشکر ❤️❤️❤️
ازاون مکان خوشش اومده بود،اونجاخوش گذشته بوده بهش،نمیخواسته ازاونجا بره به همین دلیل
کره بز ❤😂
❤❤ آقا سامی گل باعث برگشتنش هم خودتی !!!چون پیاز ماکارونی بهش دادی بوی پیاز ماکارونی گیرش انداخته😂😂😂شکرخدا برگشت پیشت🌹💕🧿💯💋🙏
دورت بگردم علی جون😂😂😂 اره دقیقا
یه سکته ناقص زدم به خدا اون روز ، خدا رو شکر که پیدا شد مارسل طلا 🙏
الهی همیشه کنار هم سلامت و خوش باشین بابا سامی و مارسل طلا ❤❤❤
شرمنده خدایی ❤❤
مرسی از محبتتون❤❤❤
@@Monkeymarceltala دشمنتون شرمنده باشه ،چون خیلی مارسل برای هممون عزیزه
چرا گفتید هرجا دیدید نزنیدش بی آزاره بدون من خوابش نمیبره؟
چون ۲-۱ ساعت اول گم بود
خب الان گم نشده بود که🙂 دائما نزدیکتون بود و فقط نمیومد تو ماشین که برگردید. اون روز ساعت ۳:۳۰ استوری گذاشته بودید که مارسل گم شد (توی روشنایی هوا) ولی تو این فیلم حتی تو تاریکی هم ازش فیلم گرفتید و کنارش بودید (روسقف نگهبانی). من واقعا اون روز نگران شده بودم و تو همه پیجام استوری کردم.
مارسل دو ساعت گم بود و پیدا نکردمش شما نمیدونید چی کشیدم امیدوارم همچین اتفاقی براتون نیافته هیچوقت
عزیز ایشون فقط بخاطر اینکه بیننده یوتوب داشته باشه این ترفند رو پیاده کرد البته نوش جونش حلالش باشه منتها مردم دور از جون خر فرض نکنین داستان نامه شاهنشاه باشد🙃😂😂😂😂
مارسل عشق ❤️عشق
عاشقش بودیم
من هم برای شما گریه ام گرفت
هم برای مارسل که عاشقشم
اما با تمام ارادتی که به شما داشتم متوجه این تحلیلها نشدم
حالم بد شده از زمانیکه حس می کنم این بچه شاداب نیست
خدا را هزار مرتبه شکر برگشت
امیدوارم قدر وجود نازنینش را همه بدانند همه
هم نزدیکانش هم فالورها🙏😔
وای وای نمیدونم این چه حسی درون حیوانات من دو تا عروس هلندی داشتم اینها از بدو تولد از تخم سر در اوردن خودم بزرگشون کردم بکسال بعد اینها تخم گذاشتند چهار تا دوتا از تخم هاش جوجه شدند بچه هاشون تقریبا چهل روزه شده بودن یکی از جوجه هاشون از پنجره رفته بود بیرون یک شب و روز بیرون بود فردا صبح روز بعد من دم پنجره شروع کردم به سوت زدن ساعت چهار پنج صبح هوا تازه روشن شده بود صدای این حوجه رو هز دور دورا میشنیدم اینقدر سوت زدم صداش زدم تا با رد صدای من با دنبال کردن صدام اومد نشست رو سیم برقها ولی نمیومد سمت من اینقدر این طفلی ترسیده بود ولی سمت من نمیومد مجبور شدم این سه تا عروس دیگرو گذاشتم تو قفس قفس رو بردم لب پنجره که با خوندن پدر مادرش بیهد بشینه رو قفس ولی فراموش کرده بودم که بکیشون یاد داره دره قفس رو نوکش رو بده زیر میله قفس بره بالا بیاد بیرون تقریبا نبم ساعتی گذشت دیدم صداشون قطع شد یک هو دلم ریخت یادم اومد در قفس وای دویدم تو پله دیدم اون دوتای دیگه پدر مادر هم رفتن یکیشون اون جوجه مونده بود اون روز رو هیچ وقت یادم نمیره تا نه شب اون شب یه چهار نفری بیرون تو کوچه ها رو پشت بام ها دم پنجره ها هر کار میکردیم اینها نمیومدن پایین از دور و اطراف خونه دور نمیشدن میرفتن یک کوچه بالا تر ولی باز میومدن هب ریختیم دستمال تکون دادیم اب دون چند کلمه ای که صحبت میکردن و و سوت هایی که میزدن رو میزدم یکسره نیومدن که نیومدن فردا شبش همین طوری از صبح تا شب به همین منوال گذشت میفهمیدم ترسیدن به شدت گشنه تشنه هم بودن ولی دلیل اینکه نمیومدن نزدیک نمیشدن رد نفهمیدم اخر شب هم ساعت دوازده یک شب چنان باران شدیدی گرفت که دم پنجره گریه میکردم و صداش میکردم کل همسایه ها فهمیده بودن تفلی ها چقدر هم کمک کردن ولی نشد دیگه که برگردن من تا چند وقت حالم خراب بود اشکم در میومد یکسره الان جوجشون تقریبا هفت ماهه شده شروع کرده به صحبت خیلی سخت قشنگ توتستم درکت کنم و فهمیدم چی گذشت بهتون حالا خداروشکر برگشت خیلی مراقبش باشید تجربه باشه برای دفعه بعد دوری از این حیوانات بعد وابستگی و مدتی زندگی باهاشون عذاب اوره مال من پرنده بود اینقدر اذیت شدم دیگه باز اینطور حیوانات جزئی از خاتواده میشن دیگه به راحتی
چقد اعصابم خورد شد 😢😢😢😢
خدارو شکر که همه چیز خوبه الان ولی مارسل دچار دوگانگی شده بود و این بر میگرده به ذات خودشون چون مارسل بیشتر اوقات در مسیر راه هست یا تو خانه و وقتی جنگل و اب و پرنده و انسانهای به غیر از شما رو دیده کنجکاویش غلبه کرده بر این که من الان باید بیرون باشم و از محیط اطرافم کنجکاوی کنم و پیش صاحبم نرم ولی امکان داره که دوباره این اتفاق پیش بیاد و یا برعکس این باید دیگه ریسک نکنین دفعه دیگه خیلی سخت و ناراحت کننده است مارسل طلا جیگری ❤❤
خداروشکر که اتفاقی نیفتاد❤❤
خداروشکر ❤❤❤
خداروشکر ❤❤❤
یه گاز گنده بگیر از مارسل یاکوزا داداش سامی🤗
حتما داداشم 😂😂❤
مارسل زمانیکه که دید باید برگرده خونه این بازی را شروع کرد چونکه بالاخره حیوونه و میخواد تو طبیعت باشه و از طرف دیگه وابستگی به شما گشنگی نقطه ضعفشه و در این مواقع میشه برای گرفتنش استفاده کرد.بنظرم دفعه بعد قبل از حرکت بگیرینش بعد حرکت کنید.
❤❤❤
❤❤❤
😂
سلام من فکر میکنم دلش میخواست بمونید اونجا و اینجوری مجبورتون کرد بمونید
ضمنا خیلی خیلی عاشق میمون هستم بخصوص مارسل لطفا میشه یه نشونی یه راه ارتباطی یه ادرسی بدین که ببینم مارسلو
عزیزم خدا روشکر پیدا شد..❤
❤❤❤
مردم از ناراحتي. باور نكردنيه
چقدر ذهن تون معنا سازی کرد! چرا فکر نمی کنید یک رفتار تصادفی! یک شیطنت چون طبیعت بخشی از زندگیش وبعد ممکنه ترسیده وگرسنه شده وگیر افتاده! فکر نکنم اعتماد به نفس وپشیمانی در رفتار حیوان معنا بده...
عزیزانی که میگن الکی نگرانمون کردی مارسل ۱-۲ ساعت اول رفت تو جنگل و گم بود دو بار دیگه هم در طول این تایم گم بود و همیشه نزدیکم نبود
قطعا شما درست میگید٫ فقط ویدئو جوری ساخته شده که باعث ایجاد سو تفاهم شد🙏🏻
منکه همون روز بستری شدم هنوزم فشارم بالاس پایین نمیاد از غذاخوردنم افتادم
باید با خطرات روبرو بشه باور کن دوباره همین اشه همین کاسه باید هماهنگ شده در تایم های مختلف اشخاصی مارسل رو بترسونن یا بزنن طوری که کمی دردش بیاد و بفهمه که ادما میتونن خطرناک باشن و همینطوری نمیشه به همه نزدیک شد و چند تا کار دیگه باور کنید اگر این کار رو نکنید بعدا پشیمون میشید .بیرون رفتنی هم اینهمه نده بخوره گشنه ببر یا کم غذا بده ...الان مارسل فکر میکنه همه ادما میتونن مثل تو باشن شما نشدی یه صاحب دیگه مثل اقای رضایی ...حتی مادر و خواهر شما هم باید بعضی وقتها یه گوش مالی بدن بهش تنها کسی که نباید تنبیهش کنه شما هستی امیدوارم دیگه پیش نیاد چون درک میکنم چه استرسی کشیدی
بعد با بچه ها بازی کرد؟؟؟ بچه هارو دوست داره باهاشون اوکی هستش؟؟؟
خیلی خونسردی سامی من بودم سکته میکردم 😅
چیکار میکرد داداش😅😅 😂 دهنم سرویس بود
سامی جان اگه یه عکس خوشگل میزدی اول کلیپ از هزار تا فیلم هیجان انگیز بهتر بود و پر از استرس.به نظر من فقط میخواست تو جنگل بمونه مثل بچگی مون جایی که میرفتیم خیلی خوش میگذشت بر نمیگشتیم.و در آخر اون دوستی که نیومدی اگه کامنت رو میخونی خوب خودتو نشون دادی.
اره دقیقا دورت بگردم حسین جون عشقه منی ❤❤❤
سلام داداش شرمنده من فکر کنم مارسل از شما میترسه چون تو اکثر کلیپ های آخر ب شما دندونش رو هی نشون میده و این نشونه ی ترس میمونها هستش ، البته امیدوارم ک من اشتباه بکنم 😍😍😍
به نظرمن مارسل بردی تو تبیعت خوشش امده دوست نداشته زود برگرده خونه وگرنه مارسلی که من میشناسم توروبا دنیا عوض نمیکنه شک نکن بهش ❤❤❤
دورت بگردم فدات شم والا خیلی مصیبت بود 😅😅❤❤
به نظرم فکر کرده باباش ناراحت شده شرمنده شده و میترسه به خاطر رفتاری که کرده باباش دعواش کنه و به خاطر رفتار اشتباهش بوده مارسل طلا بچه باهوشی هستش واقعا مارسلو این چه کاری بود کردی 😮😮😮😮❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
چقدر جالب توصیف کردین اره خیلی میخورد اینطور باشه❤❤
شاید هم همیشه چون شما بودین، این بارم فکر کرده شما دنبالشین.
چون بیش از حد توجه کردی به مارسل و خوبه که با خطرات به طوری که حواست بهش هست روبروش کنی
داداش به فکرت دارت بیهوشی نرسید؟یا رسید ولی خوب نبود یا در دسترس نبود یا اگه بود خوب نبود میزدی؟
تو یک پدرنمونه براش هستی به جرات میگم مثلت پیدا نمیشه تو خوب بودن ❤
دورت بگردم من لطف دارید❤❤❤
Avalin like 😂😂🤍🤍🫡marcelll🤍🤍😭😭
پرچم بالا❤❤❤❤😂😂
❤❤❤
مارسل طلا بچه شیطون بلا چه ذوقی کرده تو طبیعت کنار باباش بهش خوش میگذره به خانواده اش عادت کرده و نمیتونه دور بشه احساس تنهایی میکنه و میترسه 💙🩷🩵🧡💛💚🧡🩵🩷💙💚🧡💛🩵🩷💙💚🧡💛
واقعا نمیدونم این چه داستانی بود ممنونم❤❤❤❤
لجباز پدرسوخته😢😢😢
گم نشده بود .چرا گفتید گم شده😂
دامی چیزی درست میکردین گیر میفتاد بتونین بگیرین
داداش مارسل خیلی زرنگه چه دامی مثلا !؟
باید یه دعوایه سوری راه می انداختی ویه جوری نشون میدادید که داری کتک می خوری به خاطر عشقی که به شما داره خودشو میرسوند واسه دفاع کردن از شما((نقطه ضعف تمام موجودات زنده احساسات))
واین که میمونها موجودات خیلی خیلی باهوشی هستند بیشتر از اونی که فکرش را می کنیم😮کاملا از دوست داشتن شما نسبت به خودش اطمینان داره وایمان داشته که شما بدون اون نمیری خونه پس حسابی باهات قایم موش بازی کرده ویه دلی از اعزا در اورده بچه قربونش برم 😂❤
ساعتی که نشون دادید 05:05 بود ومعنیش ای میشه ( گذر کردن از یه مرحله سخت زندگی) 🤍
اول از همه مارسل خیلی اجتماعی شده وخسته هر روز توی شهری درحال گردش واقعا خسته شده از این شهر به اون شهر توماشین یک نفس هی رفته دوم اینکه این بچه کمربندش تو ماشین نمی بنده خیلی خطر داره این بچه از شما که دوستش دارید بعیده سوم اینکه هرچی باشه مارسل حیوان هست وامکان هر حرکتی بعیدنیست حالا هرچقدر تربیت شده باشه وچهارم اینکه شاید با این حرکتش میخواست نشون یده که خونه ی من تو جنگل هست دلتنگ میشم شما هم باید اینجا تو جنگل خونه داشته باشید. شاید از زندگی شهر نشینی ومردم خسته شده وتنوع میخواد.
چقدر ریزبینی شما آفرین ❤❤👌🏼👌🏼
یک مسئله دیگه هم که هست مارسل اعتماد به نفسش برای اینه که خیلی زیادی مثل بچه های خودمون لوس شده هرچیزی خواسته سریع براش آماده شده درکل حیوان هست شما باید دیگه به آزاد بودنش اعتماد نکنید اگه این حرکت را توخیابون میرد یا تو جاده خدایی نکرده زیر ماشین میرفت بد همه نگاهها به سوی شما بود لطفا دیگه خیلی خیلی مراقب باشید واصلا دیگه بهش اعتماد نکنید چون بلاخره هرچی که باشه حیوان هست وان خوی حیوانی در وجودش هست. شاید بزرگ شده به دنبال مدرو مادر واقعیش میگشته درست مثل فیلمهای هندی 😢
چی میگی ترو خدا..بزرگ شده دنبال پدر و مادرش میگشته چیه رفیق..خخخ...ترو خدا بیا پایین...پیش بقیه...خخخخ اون بالا چیکار میکنی....البته شوخی میکنم ولی خدایی این اقا از ساعت سه بعد از ظهر زده بود ک مارسل گم شده و کلی ایجاد فاز نگرانی برای دوستان احساسی اما ببین همش تدی دو قدمیشه و در نهایت بدای تولید محتوا هم میتونست بزنه ک مارسل پیش من نمیاد و لج کرده و فلان و بیسار...بدا ب حال ما و همیشه مورد عنایت عزیزان بلاگر و یوتوبر هستیم..شما هم بجای تشبیه فیلم هندی ب این ماجرا دقت کن ببین چطور فیلممون کرده ایشون و کلی تناقض رو در لوای ادیت ب خوردمون داده و...رفیق بازیگرای واقعی اون فیلم هندی توی این ماجرا امثال من و شما بودیم ک خوب فیلممون کرده این داشمون..ببخشید طولانی شد ولی لطفا ساعتها و اتفاقات اون روز رو با این کلیپ مقایسه کن و ببین چطور وا مصیبتا سر داله بود....هر چند ی جورایی حق داره و این خلق داستان الان دیگه شغلشه ..بازی با احساسات ملت اما بده..بد
پدر و مادرش !!؟؟😂 مارسل فقط منو خانوادمو میشناسه دیگه فیلم هندی هم حدی داره 😜 ولی مارسل اعتماد به نفس زیادی و شرمندگیش دلیل اینهاس
مارسل شیطون به بهانه بوی پیاز رفت غذا بخوره بچه پروو
دقیقا😂😂😂
خب یه نظر بدم
مارسل اون محیط رو میخواد ولی شما رو هم میخواد مارسل فقط نمیخواسته برگرده خونه
ترس از دست دادن شما نمیزاشته دور بشه و از طرفی جذابیت و آزادی تو اون محیط
خیلی اذیت شده قطعا نهایت هم خودش نیومده ولی اونو گیر انداختن
ولی اون مثل یه بچه وابستگی به شما داره
واقعا اون هم مثل شما اذیت شده کلی آقا سامی این احتمال تکرارش هست
مراقب باشید این دفعه ممکنه برنگرده
از رو شرمندگیش نیومد وگرنه تو اون سرما و گرسنگی به اشتباهش پی برد و الان از یه اتاق میرم اتاق دیگه نزدیکم هست که دور نشم
من هم نمی فهمم باز هم خوب که در هر یک ساعتی که رفتید و برگشتید باز مارسل بوده
چرا باید مارسل از شما بترس واقعا چرا
چرا مگه انقدر باهاش خوب نبودی ؟؟؟
چرا باید بترس از باباش چرا ؟؟؟
برای ما هم علامت سوال شد
سلام ، بنظرم مارسل دیگه جنبه آزاد گذاشتن نداره 😂😂😂 یه دلش میخواسته بره آزاد زندگی کنه و هم از شما دل نمیکنده مابین رفتن و ماندن گیر کرده بود وگرنه میرفت تو دل جنگل ولی ترجیح داد تو همون جایکه شما میتونید پیداش کنید بمونه و برای چند ساعت آزاد بگرده و جولان بده و داد 😂اما از شوخی گذشته مارسل امتحانشو پس داد اگه یکبار تونست بره بازم میره ترو خدا دیگه ولش نکنید و قلب ما طاقت نمیاره دیگه 🙏🙏🙏
به نظرم دیدار ها و اینجور برنامه ها اعتماد به نفس زیاد بهش داده و نمیترسه
ممکن بود هر خانواده ای که نزدیکش میشه اذیتش کنه و چون همیشه عادت کرده میره برا دیدار و خوش میگدره فکر نمیکنه ممکنه کسی بهش صدمه بزنه
اره دقیقا همینطوره خیلی اعتماد به نفس پیدا کرد❤❤
@@Monkeymarceltala بازم شکر که چیزی نشده
الان ادما به ادما رحم نمیکنن چه برسه به یه موجود بی گناه
برادر الان مثلا چرا نوشتی dubiمگه کشور خودمون چشه نوشتی دوبی.
داداش میمونها خیلی حسودن و زود ناراحت میشن دید سوارش نکردی ناراحت شد ایکاش دوباره بساط پهن میکردی توی جنگل و مینشستی برای تفریح بهش توجه میکردی ک ببخشید تو میخوای بمونیم هستیم
فقط میخواسته بازی کنه