سرکارخانم عزیز..دست مریزاد..چقدر جالب بود..خدایی وقتی تو این جنگل آسفالت و سیمان راه میریم اصلا به مخ ادم نمیرسه که چقدر سرسبز و زنده بودن..واقعا که ویدیو جذابی بود..
سپاس از شما بانوی عزیز ! تهران زادگاه منه و من واقعآ زادگاهم رو دوست دارم، اما دیگه جای زندگی نیست... شلوغی، صدا و... بنظرم جنها هم ترجیح دادن از این شهر با تمام زیبائی و تاریخش... کوچ کنند ! 😉❤
درود بانو از زحمات درخشانت همواره لذت میبرم و بینهایت سپاسگزارتم 🙏🙏🌹🙏🙏 ممنون از اینکه ما تهرونیها را با گذشته زیبا شهرمان آشنا و آشناتر میکنی قدر دان زحمات بیشمار شما هستم 🙏👌🙏 شاد و سربلند پیروز و پایدار باشی مهربونم👌👍👌🧑✌️
Very thanks full🎉. We really need to some one like you in order to explain our plant to know❤😊. You know, anyone doesn't know nothing about the place that we live 😰
Thank you for your kindness, dear Hooman❤️ Yes, unfortunately, our past has either been destroyed, or is being destroyed, or has been defined with distortions and lies. We are trying to extract the facts from authentic documents and oral culture stories and present them to our viewers. And we are happy to give you accurate and kind viewers.
When we were kids we walked from Hessarak to Darband along the footpath that was high up and went through دره جنی it was above the tree lines that you mentioned and would take us 45 minutes to an hour to do the crossing
تراخدا به پیامها جواب بدید...چرا دیگه ویدئوئی آپلود نمیکنید؟ ....من عاشق این کانالم....وقتی کلیپ جنرال مد و سلسبیل را گذاشتید چقدر برام جالب بود....زنده یاد مادرم مرا اوائل دهه ۱۳۵۰چندین بار به تفریحگاه باغ گلستان برده بود....زنده یاد پدرم که مدیرکل یکی از دوائر اداره مرکزی بانک ملی ایران در خیابان فردوسی و مقابل کوچه برلن بود چندین و چندین بار برای من و خواهر و برادرم از جنرال مد لباس خریده بود ...چقدر با خاطرات این ۲ تا کلیپ شما اشک ریختم...اقلا پاسخ بدید که قصد تعطیلی ندارید..... منتظر پاسخ شما هستم...سپاس
درود بر شما مهتاب جان اول سپاس بی کران از محبت و افتخار همراهیت با کانالمون متاسفانه مشکلی برای سلامتی گوینده کانال پیش اومده بود که خدا رو شکر در حال بهبود هستند و به زودی باز هم در خدمت شما خواهیم بود❤️ از پیگیری و محبتت ممنونیم و به وجودتون افتخار میکنیم❤️🌹
مرسی برای کلیپ ❤. یادمه بابام راجع به اما مزاده داوود میگفت یه بخشی از راه رو باید با الاغ میرفتن و چون خیلی سنگلاخ بود و صعب العبور بهش میگفتن “نعل شیکن” . راستی یه فیلم ایرانی نبود در دوره شاه به اسم “اسرار دره جنی” ؟
" تو بگو 'ف' من میرم تا فرحزاد" یادمه وقتی بچه بودم فرحزاد به عنوان محله خطرناک و بد منسوب میشد، بعداً شد جای هواخوری و خوش گذرونی. با تشکر 🌹 خسته نباشید خانم خوش صدا و هنرمند ❤
بابا حسن میگفت که یک روز اول صبح میره حموم ، و وقتی که وارد میشه متوجه میشه کسی نیست ، رخت و لباس رو داخل یک کمد میزاره و کلید اون رو به دور مچ میاندازه و وارد حموم میشه و شروع میکنه روی آب خزینه رو تمیز کردن . صاحب حموم و پسرش مشغول روشن کردن آتش بودند و به پسر میگه برو داخل ، الان هست که مردم بیان ، پسر از همه جا بی خبر وارد میشه که متوجه صدای تلاطم آب خزینه میشه ، بسم الله گویان و لرزان میره زیر میز پیشخون و از ترس میلرزیده و بابا هم متوجه صدای عجیب و لرزش میز میشه و هر دو به گمان حضور جن تو حموم ، هنگ کرده و زیر لب بسم الله میگفتند تا بعداز چند دقیقه حمومی وارد میشه و ..... تا مدت ها سوژه خنده جور میشه .ممنون از کانال عالی شما ❤❤❤❤❤
مادربزرگم خدابیامرزم یه خونه ۶۰۰متری با صفا داشت، همه عیدا و جمعهها کل تعطیلات و همه اونجا بودیم. وسط اون باغچهی بزرگ و با صفا ۳ ۴ ردیف سفره رو مینداختیم و ما ۸نفر با ۹تا عمو ۲تا عمه هام که همشونم ۵ ۶ تا بچه داشتن ناهار و شام میخوردیم، بعدش ما ۵۰ ۶۰تا بچه همه باهم بازی میکردیم و پدرامونم به ورق بازی و مادرا هم بساط آش و میزاشتن و عصر که میشد زن عموم با یه دبه تنبک میزد و شوهر عمه خدابیامرزم میخوند و عموها یک به یک میومدن وسط و میرقصیدن و همه دست میزدیم، از بس شور و شوق داشتیم کوچکو بزرگ فقط میخندیدیم و دلمون نمیخواست اون خوشی روجمعه و تعطیلات هیچوقت تموم بشه. شبا هم ما بچه ها تو یه پشهبند و زنا و مردا هم جدا میخوابیدن و صدای پچپچ و حرف زدن زنها تمومی نداشت، نصفهشب شوهر عمهام سوال میکرد همه خوابیدن؟ وقتی کسی جواب نمیداد میگفت خب خوب شد و آنچنان گ..وزی میداد که کل این سه چارتا پشه بند یهو منفجر میشد از خنده و همه به هیاهو میافتادن و باز میشستن و شروع به حرف زدن میکردن و یکی میرفت چایی میاورد و باز تا دم دمای صبح به خنده و شوخی و خوشی میگذشت تا خوابمون ببره. اما وقتی ما بچهها بزرگ شدیم دیگه هیچوقت دور هم جمع نشدیم، و وقتیام مادربزرگ مرد خونهی رویایی و فروختن و هرکی سهمشو برداشت و صاحب خونه شد. الان خود من بعضی از عموهام و ۵ ۶ ساله ندیدم بعضیارو هم تو خیابون هراز گاهی میبینم و با یه بوق و دست ساده از کنار هم میگذریم و تو دلمون لعنت میفرستیم به تکنولوژی که همه رو از هم جدا کرد.
تاریخچه محله یوسف آباد:
th-cam.com/video/XShvmFQGSiA/w-d-xo.html
تاریخچه میدان حسن آباد:
th-cam.com/video/wLxy5IxDscE/w-d-xo.html
Banoi ,Gerami ,va, Farhikhteh ( Flashback - Story ) Gerami , Ba , Dorood , Taghriban , 1 MAH , Hast ,ke ,,, Eftekhar , Nemidahid ,,, Ta ,VIDEO haye , JALEB ,va, ZIBA ,Az, Tehran , Ya ,,,,,!!! Ra Besazid . Omid Varam ,Ke , Tan Dorost , va, Puya , Bashid ,,, Negarane ,Tan Dorosti ,,, Shoma, Hastim ( Ba Khanevadeh ) Omid Ast, Ta , Be Zoodi , Sedaye ( Mahzoon + Makhmali ) va, KHASSe , Shoma , Ra , Beshnavim .🌺🌼🌺
کانال آگاهنده نوستالژیک تاریخی عالی فراهم کرده اید خداقوت
سلامت باشید فرزین جان
سپاس از لطفتون و باعث افتخار ماست همراه ما هستید🙏🏻🌹❤️
عالی بود
ممنون از ویدیو هایی که درست میکنید
سپاس از همراهی ارزشمندتون قربان🙏🏻🌹
چه جالب بود 😍❤️ ممنونم
تشکر ❤❤
ایران شیر خورشید 👑💖👑💖👑💖👑👑👑👑👑
سرکارخانم عزیز..دست مریزاد..چقدر جالب بود..خدایی وقتی تو این جنگل آسفالت و سیمان راه میریم اصلا به مخ ادم نمیرسه که چقدر سرسبز و زنده بودن..واقعا که ویدیو جذابی بود..
سلام. سپاسگزار زحمات شما بابت تهیه ویدئو ها و شبکه پر محتوای شما هستم. چرا چند وقتی خبری از برنامه جدیدی نیست؟ چشم انتظار کارهای قشنگ شما هستیم❤
بسیار عالی و ممنون از شما
مثل همیشه عالی بود
موفق باشید .❤❤❤❤
داستانهای زمان قاجار عالیه 👌👌👌👌
سپاس از شما بانوی عزیز ! تهران زادگاه منه و من واقعآ زادگاهم رو دوست دارم، اما دیگه جای زندگی نیست... شلوغی، صدا و... بنظرم جنها هم ترجیح دادن از این شهر با تمام زیبائی و تاریخش... کوچ کنند ! 😉❤
درود بانو از زحمات درخشانت همواره لذت میبرم و بینهایت سپاسگزارتم 🙏🙏🌹🙏🙏
ممنون از اینکه ما تهرونیها را با گذشته زیبا شهرمان آشنا و آشناتر میکنی قدر دان زحمات بیشمار شما هستم 🙏👌🙏
شاد و سربلند پیروز و پایدار باشی مهربونم👌👍👌🧑✌️
درود و سپاس بر شما🌹💞🌺
خیلی ممنون که هستید🙏
Very thanks full🎉. We really need to some one like you in order to explain our plant to know❤😊. You know, anyone doesn't know nothing about the place that we live 😰
Thank you for your kindness, dear Hooman❤️
Yes, unfortunately, our past has either been destroyed, or is being destroyed, or has been defined with distortions and lies. We are trying to extract the facts from authentic documents and oral culture stories and present them to our viewers. And we are happy to give you accurate and kind viewers.
Aliiiiii❤❤❤❤
درود بر گروه فلاش بک، این برنامه هم بسیار عالی بود مثل همیشه، سپاسگزارم ♥♥🌹🌹😘
JAVID SHAH 👑💖👑👑💖👑💖👑💖👑
جاوید شاه 👑💖👑💖👑💖👑💖👑💖👑👑👑
When we were kids we walked from Hessarak to Darband along the footpath that was high up and went through دره جنی it was above the tree lines that you mentioned and would take us 45 minutes to an hour to do the crossing
هرجا گنج داره اسمشو مرتبط با جن میزاشتن
تراخدا به پیامها جواب بدید...چرا دیگه ویدئوئی آپلود نمیکنید؟ ....من عاشق این کانالم....وقتی کلیپ جنرال مد و سلسبیل را گذاشتید چقدر برام جالب بود....زنده یاد مادرم مرا اوائل دهه ۱۳۵۰چندین بار به تفریحگاه باغ گلستان برده بود....زنده یاد پدرم که مدیرکل یکی از دوائر اداره مرکزی بانک ملی ایران در خیابان فردوسی و مقابل کوچه برلن بود چندین و چندین بار برای من و خواهر و برادرم از جنرال مد لباس خریده بود ...چقدر با خاطرات این ۲ تا کلیپ شما اشک ریختم...اقلا پاسخ بدید که قصد تعطیلی ندارید..... منتظر پاسخ شما هستم...سپاس
درود بر شما مهتاب جان
اول سپاس بی کران از محبت و افتخار همراهیت با کانالمون
متاسفانه مشکلی برای سلامتی گوینده کانال پیش اومده بود که خدا رو شکر در حال بهبود هستند و به زودی باز هم در خدمت شما خواهیم بود❤️
از پیگیری و محبتت ممنونیم و به وجودتون افتخار میکنیم❤️🌹
این دیوید/ داوود ٱن بالا چه میکرده؟ ٱنجا چکار داشته؟
مرسی برای کلیپ ❤. یادمه بابام راجع به اما مزاده داوود میگفت یه بخشی از راه رو باید با الاغ میرفتن و چون خیلی سنگلاخ بود و صعب العبور بهش میگفتن “نعل شیکن” . راستی یه فیلم ایرانی نبود در دوره شاه به اسم “اسرار دره جنی” ؟
" تو بگو 'ف' من میرم تا فرحزاد"
یادمه وقتی بچه بودم فرحزاد به عنوان محله خطرناک و بد منسوب میشد، بعداً شد جای هواخوری و خوش گذرونی.
با تشکر 🌹 خسته نباشید خانم خوش صدا و هنرمند ❤
Ba Dorood , Modat Zamani ,Boud , Ke ) Man Ra , Hzf ,Kardeh,Boudan ) Chera ??? Nemi Danam , Amma Khodssh Bakhtaneh , HOMA ,va, Kanal Haye ,Khob ,Ra ,Dobareh YAFTAM , Sepa ,Az homa ,
املاک ما در لرستان روستای اجدادی مون. یکی از دره ها عمیق و پر از درخت بید و صنوبر هست بهش میگن دره جنی هیچکس بعد غروب نمیره اونجا 😢 الانم همونطور
خانم فلش بک کجا هستید شما؟ چند وقته ویدیو نمیزارید
بابا حسن میگفت که یک روز اول صبح میره حموم ، و وقتی که وارد میشه متوجه میشه کسی نیست ، رخت و لباس رو داخل یک کمد میزاره و کلید اون رو به دور مچ میاندازه و وارد حموم میشه و شروع میکنه روی آب خزینه رو تمیز کردن . صاحب حموم و پسرش مشغول روشن کردن آتش بودند و به پسر میگه برو داخل ، الان هست که مردم بیان ، پسر از همه جا بی خبر وارد میشه که متوجه صدای تلاطم آب خزینه میشه ، بسم الله گویان و لرزان میره زیر میز پیشخون و از ترس میلرزیده و بابا هم متوجه صدای عجیب و لرزش میز میشه و هر دو به گمان حضور جن تو حموم ، هنگ کرده و زیر لب بسم الله میگفتند تا بعداز چند دقیقه حمومی وارد میشه و ..... تا مدت ها سوژه خنده جور میشه .ممنون از کانال عالی شما ❤❤❤❤❤
مادربزرگم خدابیامرزم یه خونه ۶۰۰متری با صفا داشت، همه عیدا و جمعهها کل تعطیلات و همه اونجا بودیم. وسط اون باغچهی بزرگ و با صفا ۳ ۴ ردیف سفره رو مینداختیم و ما ۸نفر با ۹تا عمو ۲تا عمه هام که همشونم ۵ ۶ تا بچه داشتن ناهار و شام میخوردیم، بعدش ما ۵۰ ۶۰تا بچه همه باهم بازی میکردیم و پدرامونم به ورق بازی و مادرا هم بساط آش و میزاشتن و عصر که میشد زن عموم با یه دبه تنبک میزد و شوهر عمه خدابیامرزم میخوند و عموها یک به یک میومدن وسط و میرقصیدن و همه دست میزدیم، از بس شور و شوق داشتیم کوچکو بزرگ فقط میخندیدیم و دلمون نمیخواست اون خوشی روجمعه و تعطیلات هیچوقت تموم بشه. شبا هم ما بچه ها تو یه پشهبند و زنا و مردا هم جدا میخوابیدن و صدای پچپچ و حرف زدن زنها تمومی نداشت، نصفهشب شوهر عمهام سوال میکرد همه خوابیدن؟ وقتی کسی جواب نمیداد میگفت خب خوب شد و آنچنان گ..وزی میداد که کل این سه چارتا پشه بند یهو منفجر میشد از خنده و همه به هیاهو میافتادن و باز میشستن و شروع به حرف زدن میکردن و یکی میرفت چایی میاورد و باز تا دم دمای صبح به خنده و شوخی و خوشی میگذشت تا خوابمون ببره.
اما وقتی ما بچهها بزرگ شدیم دیگه هیچوقت دور هم جمع نشدیم، و وقتیام مادربزرگ مرد خونهی رویایی و فروختن و هرکی سهمشو برداشت و صاحب خونه شد.
الان خود من بعضی از عموهام و ۵ ۶ ساله ندیدم بعضیارو هم تو خیابون هراز گاهی میبینم و با یه بوق و دست ساده از کنار هم میگذریم و تو دلمون لعنت میفرستیم به تکنولوژی که همه رو از هم جدا کرد.