پادکست کلمه #12 | داستان خسرو و شیرین به زبون خودمونی
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 18 ก.ย. 2024
- خب رفتیم سراغ ادبیات و شعر بهطور خاص
داستان شیرین و فرهاد رو گفتیم و مناظرهی خسرو و فرهاد رو خوندیم (که کتاب ادبیات پیشدانشگاهی بود. واسه کنکور بود، آره؟)
یهکمی از جاهای دیگه کتاب هم شعر خوندیم
یهکمی هم دربارهی نظامی گپ زدیم که چهها کرده و اینها
میفرماید که: برفتم بر در شمس العماره
همانجایی که دلبر خانه داره
:))
Baba bah bah
😍😍😍
ممنون بابت ویدیوی خوبتون، بازم سراغ ادبیات برید لطفا!
همین اول بگم که به نظر من این بازگویی ادبیات کلاسیک به زبان امروزی و حتی محاوره، اتفاقا خیلی باارزشه؛ ادبیات همیشه مال مردم بوده و امروزم ناگزیر راه سخت و پر از چاه و چالهی خودشو به قلب مردم دوباره پیدا میکنه. :)
یه سری نکات مرتبط با ویدیوتون رو یادداشت کرده بودم که کامنت میذارم براتون
مرسی مونا
دقیقا درست میگی
ما اصلا میخواستیم یه فصل ادبیات داشته باشیم که چون دعوت ما رو قبول نکردی منصرف شدیم :))
@@kalameh.podcast اختیار دارین! شرایطم جور نبود متاسفانه.
ایشالا در آینده این فرصت فراهم بشه. :)
- اون بیت «بگفتا هیچ همخوابیت باید؟...» بغیر از اون معنی که گفتین، یه معنی انگار لطیفتری هم به ذهن من رسید و اون اینه که خسرو با فرض این که عشق فرهاد، نوعی هوسه، همراه با شکلی از تحقیر بهش میگه به همخواب نیاز داری؟ که اون بگه آره و خسرو بگه خب مثلا بیا این بهترین کنیزم! ولی فرهاد غافلگیرش میکنه و میگه: اگه من نباشم دیگه، احتمالا؛ اگه مرده باشم، شاید!(«نیز» معنی دیگر/بار دیگر هم داره تو متون ادبی) و «شاید» رو هم تو این یکی معنی بهتره قید تردید بگیریم نه فعل شایستن.
- اون بیت «به زر دیدم که با او بر نیایم...» میگه حالا که دیدم با طلا و کلا مادیات حریفش نمیشم بقول خودمون، میام و خلوص و عیارشو، پایداریشو مثل زر با سنگ محک میسنجم و ایهام شاعرانهای داره به سنگ تراشیدن و کوهکندن فرهاد.
- چند بیت آخرم به نظرم «دنبه» و «پیرزن» کنایه از دنیا، «پیه/pih» و «گرگ» کنایه از خسرو، و شیرمرد هم فرهاده. «پیه گداختن» کنایه از لاغر شدن و رنج کشیدنه. میگه وقتی روزگار با خسرو اینجوری بازی میکنه، توی مخاطب چرا غم دنیا رو میخوری که این دنیای پیر، دنبهش ارزش خوردن نداره و دلگیره. کلا دنبه هم ارزشمندتر از پیه هستش گویا ولی در نهایت هیچکدوم خیلی اعتبار و ارزش خاصی ندارن! به نظرم نظامی تعمدا این بیتا رو سخت و پیچیده گفته که دردسر درست نشه براش.
- «شبدیز» مال مهین بانو بود که در اختیار شیرین قرارش میداد و یه جایی تو داستان هدیهش میکنه به خسرو، اگر درست یادم مونده باشه.
ببخشید طولانی شد؛ توضیحاتم اکثرا برداشت شخصیم بودن و سند و مدرکی براشون ندارم واقعا، ممکنه اشتباه باشن.
دمتون گرم بازم🙏
اصلا برگهام
نکتهی دوم و سومی که گفتی که بهبه
اولی هم خیلی جالب بود، و دستمریزاد که به ذهنت رسیده این
هرچی طولانیتر بهتر اصن بهخدا :))
@@kalameh.podcast نظر لطفته!
خوشحالم طولانی بودنش اذیتکننده نبوده، نگران بودم واقعا :))