شفاف ترین پاکترین و صادق ترین و با جرعت ترین انسان تحصیکرده و دلسوز وطن ، جناب داکتر رمضان بشر دوست . چون خایین نیست خایف نیست ، سخن حق را می گوید و هراس ندارد .
کلمه "حق" را برای این گپهای بشردوست استفاده کردن بسیار کم هست. به نظر من میتوانیم کمی کلمات متفاوت تر و مسلکی تر و قابل فهم تر استفاده کنیم. فقط توصیف کردن با یک کلمه" حق"کفایت نمیکند.
@@FM-zp5bj بسیار بسیار معذرت... مه از و آدم ها استم 200کمنت یک دقه خوانده می تانم.... باز د مقابل یگانتا به اشتباه جبهه می گیروم... مشکل از سرعت خوانش بوده...
@@mustafahasani3030 جناب معلم ادبیات و کلمه شناس : میشود یک مقدار خود و درجه تحصیل و تخصص خود را به معرفی گیری ، تا به همان درجه و درک تخصص ادبی و لغت شناسی ات با خودت بحث دوستانه و ادبی داشته باشم . موفق باشید .
با وجود این که من داکتر صاحب رمضان بشر دوست را خیلی دوست دارم انسان پاک و با شرف این سرزمین است در باره وی یک مروری به کامنت های این ویدیو کردم حتی یک نفر را هم نیافتم که مخالف وی باشد .افتخار میکنم با وجودت داکتر جان
همیشه دعای من این است که خداوند در وطن ما صلح و امنیت و آرامی را مستقر کنه هم وطنان عزیز در هر گوشه و کنار دنیا که باشید از خداوند آرزوی صحت و سلامتی و موفقیت دارم...
1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت. 8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.» تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد 13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد. 17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.» 24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند. کور دلان 35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد. 39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
تنها کسی که وضعیت زندگی مردم افغانستان را کاملن بطور درست درک کرده فقط آقای بشر دوست هست. مرد دلسوز و صادق و وطن دوست که سواد سیاسی و هم حس انساندوستی شان بی نظیر هست.
1شش روز پیش از عید فِصَح، عیسی به بیت عنیا، محل زندگی ایلعازَر یعنی همان کسی که او را پس از مردن زنده کرده بود، آمد. 2آن ها در آنجا برای او دعوتی ترتیب کردند. مرتا خدمت می کرد و ایلعازَر با مهمانان پهلوی عیسی سر دسترخوان نشست. 3آنگاه مریم پیمانه ای از عطر بسیار گرانبها که روغن سنبل خالص بود آورد و بر پاهای عیسی ریخت و با موهای خود آن ها را خشک کرد بطوری که آن خانه از بوی عطر پُر شد. 4در این وقت یهودای اسخریوطی پسر شمعون که یکی از شاگردان عیسی بود و بزودی تسلیم کنندۀ وی می شد گفت: 5«چرا این عطر به قیمت سه صد سکۀ نقره فروخته نشد تا پول آن به فقرا داده شود؟» 6او این را از روی دلسوزی برای فقرا نگفت، بلکه به این دلیل گفت که خودش مسئول کیسۀ پول و شخص دزدی بود و از پولی که به او می دادند بر می داشت. 7عیسی گفت: «با او کاری نداشته باش، بگذار آن را تا روزی که مرا دفن می کنند نگه دارد. 8فقرا همیشه در بین شما خواهند بود اما من همیشه با شما نخواهم بود.» دسیسه بر ضد ایلعازَر 9عده زیادی از یهودیان شنیدند که عیسی در آنجا است. پس آمدند تا نه تنها عیسی بلکه ایلعازَر را هم که زنده کرده بود ببینند. 10بنابراین سران کاهنان تصمیم گرفتند که ایلعازَر را نیز بکشند، 11زیرا او باعث شده بود بسیاری از یهودیان از رهبران خود روگردان شده به عیسی ایمان آورند. ورود مظفرانۀ عیسی به اورشلیم (همچنین در متی ۲۱: ۱ - ۱۱ و مرقُس ۱۱: ۱ - ۱۱ و لوقا ۱۹: ۲۸ - ۴۰) 12فردای آن روز جمعیت بزرگی که برای عید آمده بودند. وقتی شنیدند عیسی در راه اورشلیم است، 13شاخه های درخت خرما را به دست گرفتند و به استقبال او رفتند. آن ها فریاد می کردند: «هوشیعانا، فرخنده باد پادشاه اسرائیل که به نام خداوند می آید.» 14عیسی کره الاغی یافت و بر آن سوار شد، چنانکه کلام خدا می فرماید: 15«ای دختر سهیون، دیگر نترس، اکنون پادشاه تو که بر کره الاغی سوار است می آید.» 16در ابتدا مقصد این چیزها برای شاگردان روشن نبود اما پس از آنکه عیسی به جلال رسید آن ها بیاد آوردند که این چیزها دربارۀ او نوشته شده بود و همانطور هم آن ها برای او انجام داده بودند. 17موقعی که عیسی ایلعازَر را صدا زد و زنده از قبر بیرون آورد، عدۀ زیادی حضور داشتند. آن ها آنچه را که دیده و شنیده بودند نقل کردند. 18به این دلیل آن جمعیت بزرگ به استقبال عیسی آمدند، زیرا شنیده بودند که عیسی این معجزه را انجام داده بود. 19فریسی ها به یکدیگر گفتند: «نمی بینید که هیچ کاری از شما ساخته نیست؟ تمام دنیا به دنبال او رفته است.» یونانیان می خواهند عیسی را ببینند 20در میان کسانی که برای عبادت عید به اورشلیم آمده بودند عده ای یونانی بودند. 21آن ها نزد فیلیپُس که اهل بیتسَیدای جلیل بود آمدند و گفتند: «ای آقا، ما می خواهیم عیسی را ببینیم.» 22فیلیپُس رفت و این را به اندریاس گفت و آن وقت هر دوی آن ها رفتند و به عیسی گفتند. 23عیسی به آن ها گفت: «ساعت آن رسیده است که پسر انسان جلال یابد. 24بیقین بدانید که اگر دانۀ گندم به داخل خاک نرود و نمیرد، هیچ وقت از یک دانه بیشتر نمی شود اما اگر بمیرد دانه های بی شماری به بار می آورد. 25کسی که جان خود را دوست دارد آن را از دست می دهد و کسی که در این دنیا از جان خود بگذرد آن را تا به زندگی ابدی حفظ خواهد کرد. 26اگر کسی می خواهد مرا خدمت کند به دنبال من بیاید و هرجا من باشم خادم من نیز در آنجا با من خواهد بود و اگر کسی مرا خدمت کند پدر من او را سرافراز خواهد کرد. سخن عیسی دربارۀ مرگش 27همین حالا جان من مضطرب است. چه بگویم؟ آیا بگویم: «ای پدر مرا از این ساعت برهان؟» اما برای همین منظور من به این ساعت رسیده ام. 28ای پدر، نام خود را جلال بده.» در آن وقت صدائی از آسمان رسید که می گفت: «آن را جلال داده ام و باز هم جلال خواهم داد.» 29گروهی که آنجا ایستاده بودند گفتند: «صدای رعد بود.» و دیگران گفتند: «فرشته ای با او سخن گفت.» 30عیسی در جواب گفت: «این صدا به خاطر شما آمد، نه بخاطر من. 31اکنون موقع داوری این جهان است و سردار این دنیا بیرون رانده می شود. 32وقتی از روی زمین بلند کرده شوم همۀ آدمیان را به سوی خود می کشانم.» 33عیسی این را در اشاره به نوع مرگی که در انتظارش بود گفت. 34مردم به او گفتند: «تورات به ما تعلیم می دهد که مسیح تا به ابد زنده می ماند. پس تو چگونه می گوئی که پسر انسان باید بلند کرده شود؟ این پسر انسان کیست؟» 35عیسی به آنها گفت: «فقط تا زمانی کوتاه نور با شما است. تا وقتی این نور با شما است راه بروید مبادا تاریکی شما را فرا گیرد. کسی که در تاریکی راه می رود نمی داند به کجا می رود. 36تا زمانی که نور را دارید به نور ایمان بیاورید تا فرزندان نور شوید.» بی ایمانی یهودیان عیسی این را گفت و از پیش آنها رفت و پنهان شد. 37با وجود معجزات بسیاری که در حضور آنها انجام داد آن ها به او ایمان نیاوردند، 38تا سخن اشعیای نبی تمام شود که گفته بود: «ای خداوند، آیا پیام ما را کسی باور نموده و آیا بازوی خداوند به کسی آشکار گردیده است؟» 39پس آن ها نتوانستند ایمان آورند، زیرا اشعیا باز هم فرموده است: 40«چشمان آن ها را نابینا و دل های شان را سخت گردانیده است تا با چشمان خود نبینند و با دل های خود نفهمند و به سوی من باز نگردند تا ایشان را شفا دهم.» 41اشعیا این را فرمود زیرا جلال عیسی را دید و دربارۀ او سخن گفت. 42با وجود این بسیاری از بزرگان یهود به او گرویدند. ولی به خاطر فریسی ها و از ترس از آنکه مبادا از کنیسه خارج شوند به ایمان خود اقرار نمی کردند، 43زیرا آنها تعریف و تمجید از انسان را بیش از حرمت و عزتی که از جانب خداست دوست می داشتند. داوری بوسیلۀ کلام عیسی 44پس عیسی با صدای بلند گفت: «هرکه به من ایمان بیاورد نه فقط به من بلکه به فرستندۀ من نیز ایمان آورده است. 45هرکه مرا می بیند فرستندۀ مرا دیده است. 46من نوری هستم که به دنیا آمده ام تا هرکه به من ایمان آورد در تاریکی نماند، 47اما اگر کسی سخنان مرا بشنود و اطاعت نکند، من در حق او داوری نمی کنم، زیرا نیامده ام تا دنیا را ملامت سازم بلکه تا دنیا را نجات بخشم. 48داوری هست که هرکه مرا رد کند و سخنانم را قبول نکند او را ملامت می سازد. سخنانی که من گفتم در روز آخرت او را ملامت خواهد ساخت. 49چون من از خود سخن نمی گویم بلکه پدری که مرا فرستاده است به من فرمان داد که چه بگویم و چگونه صحبت کنم 50و من می دانم که فرمان او زندگی ابدی است. پس آنچه من می گویم کاملاً همان چیزی است که پدر به من گفته است.»
Now as Jesus passed by, He saw a man who was blind from birth. 2And His disciples asked Him, saying, “Rabbi, who sinned, this man or his parents, that he was born blind?” 3Jesus answered, “Neither this man nor his parents sinned, but that the works of God should be revealed in him. 4I must work the works of Him who sent Me while it is day; the night is coming when no one can work. 5As long as I am in the world, I am the light of the world.” 6When He had said these things, He spat on the ground and made clay with the saliva; and He anointed the eyes of the blind man with the clay. 7And He said to him, “Go, wash in the pool of Siloam” (which is translated, Sent). So he went and washed, and came back seeing. 8Therefore the neighbors and those who previously had seen that he was blind said, “Is not this he who sat and begged?” 9Some said, “This is he.” Others said, “He is like him.” He said, “I am he.” 10Therefore they said to him, “How were your eyes opened?” 11He answered and said, “A Man called Jesus made clay and anointed my eyes and said to me, ‘Go to the pool of Siloam and wash.’ So I went and washed, and I received sight.” 12Then they said to him, “Where is He?” He said, “I do not know.” The Pharisees Excommunicate the Healed Man 13They brought him who formerly was blind to the Pharisees. 14Now it was a Sabbath when Jesus made the clay and opened his eyes. 15Then the Pharisees also asked him again how he had received his sight. He said to them, “He put clay on my eyes, and I washed, and I see.” 16Therefore some of the Pharisees said, “This Man is not from God, because He does not keep the Sabbath.” Others said, “How can a man who is a sinner do such signs?” And there was a division among them. 17They said to the blind man again, “What do you say about Him because He opened your eyes?” He said, “He is a prophet.” 18But the Jews did not believe concerning him, that he had been blind and received his sight, until they called the parents of him who had received his sight. 19And they asked them, saying, “Is this your son, who you say was born blind? How then does he now see?” 20His parents answered them and said, “We know that this is our son, and that he was born blind; 21but by what means he now sees we do not know, or who opened his eyes we do not know. He is of age; ask him. He will speak for himself.” 22His parents said these things because they feared the Jews, for the Jews had agreed already that if anyone confessed that He was Christ, he would be put out of the synagogue. 23Therefore his parents said, “He is of age; ask him.” 24So they again called the man who was blind, and said to him, “Give God the glory! We know that this Man is a sinner.” 25He answered and said, “Whether He is a sinner or not I do not know. One thing I know: that though I was blind, now I see.” 26Then they said to him again, “What did He do to you? How did He open your eyes?” 27He answered them, “I told you already, and you did not listen. Why do you want to hear it again? Do you also want to become His disciples?” 28Then they reviled him and said, “You are His disciple, but we are Moses’ disciples. 29We know that God spoke to Moses; as for this fellow, we do not know where He is from.” 30The man answered and said to them, “Why, this is a marvelous thing, that you do not know where He is from; yet He has opened my eyes! 31Now we know that God does not hear sinners; but if anyone is a worshiper of God and does His will, He hears him. 32Since the world began it has been unheard of that anyone opened the eyes of one who was born blind. 33If this Man were not from God, He could do nothing.” 34They answered and said to him, “You were completely born in sins, and are you teaching us?” And they cast him out. True Vision and True Blindness 35Jesus heard that they had cast him out; and when He had found him, He said to him, “Do you believe in the Son of God?” 36He answered and said, “Who is He, Lord, that I may believe in Him?” 37And Jesus said to him, “You have both seen Him and it is He who is talking with you.” 38Then he said, “Lord, I believe!” And he worshiped Him. 39And Jesus said, “For judgment I have come into this world, that those who do not see may see, and that those who see may be made blind.” 40Then some of the Pharisees who were with Him heard these words, and said to Him, “Are we blind also?” 41Jesus said to them, “If you were blind, you would have no sin; but now you say, ‘We see.’ Therefore your sin remains.
در شبانه روز چندین بار یوتوب را میبینم که آیا مصاحبه ای از دکتر بشردوست پخش شده یا نه، خیلی خوشحالم که بینندهای این مصاحبه هستم ممنونم از آپلود این مباحث زیبا، زنده باد افغانستان 🇦🇫✌️🇦🇫♥️🙏
اولین بار هست که میبینم یک شخص متعلق به تمام اقوام افغانستان هست و تمام اقوام افغانستان او را دوست دارد. خدا با صابرین هست انشاالله وطن آرام بگیرد و همگی هموطن باشیم نه تاجیک،پشتون،هزاره یا اوزبیک
1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت. 8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.» تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد 13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد. 17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.» 24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند. کور دلان 35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد. 39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت. 8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.» تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد 13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد. 17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.» 24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند. کور دلان 35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد. 39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
به نام حق و ياد شهداء بسيار گپاى با ارزش و خوب و مهم زده شد توسط نماينده ى مردم و از بين مردم جناب داكتر رمضان بشر دوست هميشه سلامت و شاد و موفق در كنار فاميل خود باشند و صدايشان رسا كى هميشه حق و حقيقت و پلان هاى واضح براى پيشرفت و برون رفت از اى تباهى و فقر و آواره گى مردم مظلوم ساده و اكثريت بيسواد افغانستان مطرح شد به شرط كمى تفكر و يك دست صدا ندارد كشور ما بايد از اى بشردوست ها ى وطن پرست و مردم غريب دوست نياز دارد با يك گل بهار نميشه 🤲🏻❤️🌷🙋🏻♂️👌🧐🇦🇫
اغای بشر دوست مثالی بارزی از یک افغان وطندوست،یک پشتون خوب،یک هزاره خوب و یک تاجیک وازبیک خوب است که میباید در رده های بالای دولتی توظیف تا نمونه والگوی وحدت ملی باشد.
Now as Jesus passed by, He saw a man who was blind from birth. 2And His disciples asked Him, saying, “Rabbi, who sinned, this man or his parents, that he was born blind?” 3Jesus answered, “Neither this man nor his parents sinned, but that the works of God should be revealed in him. 4I must work the works of Him who sent Me while it is day; the night is coming when no one can work. 5As long as I am in the world, I am the light of the world.” 6When He had said these things, He spat on the ground and made clay with the saliva; and He anointed the eyes of the blind man with the clay. 7And He said to him, “Go, wash in the pool of Siloam” (which is translated, Sent). So he went and washed, and came back seeing. 8Therefore the neighbors and those who previously had seen that he was blind said, “Is not this he who sat and begged?” 9Some said, “This is he.” Others said, “He is like him.” He said, “I am he.” 10Therefore they said to him, “How were your eyes opened?” 11He answered and said, “A Man called Jesus made clay and anointed my eyes and said to me, ‘Go to the pool of Siloam and wash.’ So I went and washed, and I received sight.” 12Then they said to him, “Where is He?” He said, “I do not know.” The Pharisees Excommunicate the Healed Man 13They brought him who formerly was blind to the Pharisees. 14Now it was a Sabbath when Jesus made the clay and opened his eyes. 15Then the Pharisees also asked him again how he had received his sight. He said to them, “He put clay on my eyes, and I washed, and I see.” 16Therefore some of the Pharisees said, “This Man is not from God, because He does not keep the Sabbath.” Others said, “How can a man who is a sinner do such signs?” And there was a division among them. 17They said to the blind man again, “What do you say about Him because He opened your eyes?” He said, “He is a prophet.” 18But the Jews did not believe concerning him, that he had been blind and received his sight, until they called the parents of him who had received his sight. 19And they asked them, saying, “Is this your son, who you say was born blind? How then does he now see?” 20His parents answered them and said, “We know that this is our son, and that he was born blind; 21but by what means he now sees we do not know, or who opened his eyes we do not know. He is of age; ask him. He will speak for himself.” 22His parents said these things because they feared the Jews, for the Jews had agreed already that if anyone confessed that He was Christ, he would be put out of the synagogue. 23Therefore his parents said, “He is of age; ask him.” 24So they again called the man who was blind, and said to him, “Give God the glory! We know that this Man is a sinner.” 25He answered and said, “Whether He is a sinner or not I do not know. One thing I know: that though I was blind, now I see.” 26Then they said to him again, “What did He do to you? How did He open your eyes?” 27He answered them, “I told you already, and you did not listen. Why do you want to hear it again? Do you also want to become His disciples?” 28Then they reviled him and said, “You are His disciple, but we are Moses’ disciples. 29We know that God spoke to Moses; as for this fellow, we do not know where He is from.” 30The man answered and said to them, “Why, this is a marvelous thing, that you do not know where He is from; yet He has opened my eyes! 31Now we know that God does not hear sinners; but if anyone is a worshiper of God and does His will, He hears him. 32Since the world began it has been unheard of that anyone opened the eyes of one who was born blind. 33If this Man were not from God, He could do nothing.” 34They answered and said to him, “You were completely born in sins, and are you teaching us?” And they cast him out. True Vision and True Blindness 35Jesus heard that they had cast him out; and when He had found him, He said to him, “Do you believe in the Son of God?” 36He answered and said, “Who is He, Lord, that I may believe in Him?” 37And Jesus said to him, “You have both seen Him and it is He who is talking with you.” 38Then he said, “Lord, I believe!” And he worshiped Him. 39And Jesus said, “For judgment I have come into this world, that those who do not see may see, and that those who see may be made blind.” 40Then some of the Pharisees who were with Him heard these words, and said to Him, “Are we blind also?” 41Jesus said to them, “If you were blind, you would have no sin; but now you say, ‘We see.’ Therefore your sin remains.
آفرین بر سخنان این مرد تاریخ الحق و انصاف درده مردوم را گفتند چطور یک عسکر یا سرباز جان خود را قربانی کند در حالیکه بادیگاردهای یک وزیر او را لت وکوب میکردند آیا باز اینها ماش یک عسکر یا سرباز پرداخت میکردند.
تمام سخنان آقای بشردوست دقیق و حقیقت بود وبا سخنان اخیراش هر چهارراه را باید مزین ساخت که مردم افغانستان دست را میبوسند که با همان دست او را سلی زده اند.من یک جمله اضافه که شاید ما سی فیصد باسواد داشته باشیم ولی متاسفانه بیست و پنج فیصد آن شعور ندارد و شعور به سواد تعلق ندار ما بسیار کم سواد وبیسواد داریم که باشعور استند.
@@afghanistan_god9256 قواره تو ببین تیار گو واری استی تو واری ادمهای لوده در اروپا وامریکا پول سوسیال خورده میگردید شکمتان که سیر شد گوی زیادی میخورید زنه سیستم کنم بچه خوردته تا بیخ بزنم که بفامی چتیات نگی دبگه
ب نام حق و ب یاد فقرا بشردوست صاحب تنها و تنها کسی است ک لیاقت رهبری افغانستان را دارد و متواند افغانستان را ب خودکفایی برساند. ایشان تنها کسی است که حتی از طالبان نترسید و ماند و صدای مردم تمام افغانستان میباشد بشردوست صاحب زنده و تندرست باشید
اگر همه مردم افغانستان دست به دست هم بطن داکتر رمضان بشردوست را بحیث رئیس جمهوری افغانستان انتخاب کنند وطن آباد می شود . زنده باد داکتر رمضان بشردوست 🌹❤🌹❤🌹🇦🇫
سوال آخر: دیدگاه تان در مورد سیاستگران که کشور را ترک کردند و رفتند، چیست؟ جواب: ارزش یک جمله را هم ندارد که در باره شان گفته شود. 👏👍 بهترین استی جناب بشر دوست صاحب
سلام درود به آقای داکتر بشر دوست گرامی! این یک شخصیت صادق دلسوز وطن است من یک سوال دارم از هم وطنان عزیز پشتون تاجک ازبک کشور خود ؟ وقتی رای میشه به آقای داکتر بشردوست به عنوان یک شخص هزاره رای نمی دهید متاسفانه!؟ در دنیای مجازی و زبان همه ملت میگه آقای دکتر بشردوست خوب دلسوز است......
شفاف ترین پاکترین و صادق ترین و با جرعت ترین انسان تحصیکرده و دلسوز وطن ، جناب داکتر رمضان بشر دوست . چون خایین نیست خایف نیست ، سخن حق را می گوید و هراس ندارد .
کلمه "حق" را برای این گپهای بشردوست استفاده کردن بسیار کم هست.
به نظر من میتوانیم کمی کلمات متفاوت تر و مسلکی تر و قابل فهم تر استفاده کنیم. فقط توصیف کردن با یک کلمه" حق"کفایت نمیکند.
@@alisakhizada9585 خودت یا منظور را نفامیدی یا که تعصب داری با اینکه هزاره هم هستی بابه
@@mustafahasani3030 در وطن ما راستی و دیگر پذیری وجود ندارد
@@FM-zp5bj بسیار بسیار معذرت...
مه از و آدم ها استم 200کمنت یک دقه خوانده می تانم....
باز د مقابل یگانتا به اشتباه جبهه می گیروم...
مشکل از سرعت خوانش بوده...
@@mustafahasani3030
جناب معلم ادبیات و کلمه شناس : میشود یک مقدار خود و درجه تحصیل و تخصص خود را به معرفی گیری ، تا به همان درجه و درک تخصص ادبی و لغت شناسی ات با خودت بحث دوستانه و ادبی داشته باشم . موفق باشید .
با وجود این که من داکتر صاحب رمضان بشر دوست را خیلی دوست دارم انسان پاک و با شرف این سرزمین است در باره وی یک مروری به کامنت های این ویدیو کردم حتی یک نفر را هم نیافتم که مخالف وی باشد .افتخار میکنم با وجودت داکتر جان
همیشه دعای من این است که خداوند در وطن ما صلح و امنیت و آرامی را مستقر کنه
هم وطنان عزیز در هر گوشه و کنار دنیا که باشید از خداوند آرزوی صحت و سلامتی و موفقیت دارم...
بشر دوست صاحب کور دی ودان، خدای دی په خپل امان که وساته، ستا میړانی ته سلام!
درودبرجناب بشردوست صاحب
جناب بشردوست همیشه حقیقت را بیان نموده و بیان میکند
زنده باد
ښکلی او د تقوا ډکه شخصیت ښاغلی بشر دوست همدا رنګه شخصیتونه کولای شي چې دافغانستان ټول وګړي د یوه بیرغ لاندې راټول او هیواد ته خدمت وکړي د کرزي په په شان په زرهاو کسان تر تاسو قربان شي بشر دوست صاحب الله دی ولره زموږ خو لېونی مېنه درسره ده 🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️🇦🇫❤️
یکی از آرزو هایم قبل از مردنم این ابر مرد ره بحیث ریس جمهور افغانستان ببینم❤❤❤❤🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫
hope so inshallah Allah bless him 🙏🙏🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫❤️
1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت.
8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.»
تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد
13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد.
17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.»
24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند.
کور دلان
35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.
39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻رمضان بشردوست فرزند حلال زاده وطن
منم همین آرزو رو دارم الگوی من در زندگی داکتر صاحب بشر دوست است
@@afghanistan_god9256 برادر شما اول ادب یاد بگیر بعد بیا حرف از کلام بزن هدایت شوی انشالله
آفرين بر شهامت راستگويي تان و قضاوت آزاد و بيطرفانه تان آقاى بشر دوست افتخار برشما.
سلام به فرزند صدیق وطن سلام به فرزند دلسوز وصادق وطن سلام به یگانه سیاست مدار راستین ما جناب داکتر رمضان بشر دوست 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
او بشر دوست صاحب زنده باد I Love You ❤️👍👌یک آدم دلسوز جمهوریت .
❤🙏🇦🇫👍
اگر صد نفر مثل بشر دوست در افغانستان وجود میداشت و یا وجود داشته باشد افغانستان هر گز در فقر دچار نمی شود . زنده باد بشر دوست که حقیقتا بشر دوست هستی
That's true 😭😂🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫
وجود دارد
مشکل مردم است چون هیج وقت دنبال آدمایی صادیق نیستن همیشه قومیت در مرحله اول قرار دارد
@@ATAI-u4h اره خیلی وجود داره حیف ادمای فاصد سر قدرت است اوم فاصد سر کار مگیره
تنها کسی که وضعیت زندگی مردم افغانستان را کاملن بطور درست درک کرده فقط آقای بشر دوست هست. مرد دلسوز و صادق و وطن دوست که سواد سیاسی و هم حس انساندوستی شان بی نظیر هست.
1شش روز پیش از عید فِصَح، عیسی به بیت عنیا، محل زندگی ایلعازَر یعنی همان کسی که او را پس از مردن زنده کرده بود، آمد. 2آن ها در آنجا برای او دعوتی ترتیب کردند. مرتا خدمت می کرد و ایلعازَر با مهمانان پهلوی عیسی سر دسترخوان نشست. 3آنگاه مریم پیمانه ای از عطر بسیار گرانبها که روغن سنبل خالص بود آورد و بر پاهای عیسی ریخت و با موهای خود آن ها را خشک کرد بطوری که آن خانه از بوی عطر پُر شد. 4در این وقت یهودای اسخریوطی پسر شمعون که یکی از شاگردان عیسی بود و بزودی تسلیم کنندۀ وی می شد گفت: 5«چرا این عطر به قیمت سه صد سکۀ نقره فروخته نشد تا پول آن به فقرا داده شود؟» 6او این را از روی دلسوزی برای فقرا نگفت، بلکه به این دلیل گفت که خودش مسئول کیسۀ پول و شخص دزدی بود و از پولی که به او می دادند بر می داشت. 7عیسی گفت: «با او کاری نداشته باش، بگذار آن را تا روزی که مرا دفن می کنند نگه دارد. 8فقرا همیشه در بین شما خواهند بود اما من همیشه با شما نخواهم بود.»
دسیسه بر ضد ایلعازَر
9عده زیادی از یهودیان شنیدند که عیسی در آنجا است. پس آمدند تا نه تنها عیسی بلکه ایلعازَر را هم که زنده کرده بود ببینند. 10بنابراین سران کاهنان تصمیم گرفتند که ایلعازَر را نیز بکشند، 11زیرا او باعث شده بود بسیاری از یهودیان از رهبران خود روگردان شده به عیسی ایمان آورند.
ورود مظفرانۀ عیسی به اورشلیم
(همچنین در متی ۲۱: ۱ - ۱۱ و مرقُس ۱۱: ۱ - ۱۱ و لوقا ۱۹: ۲۸ - ۴۰)
12فردای آن روز جمعیت بزرگی که برای عید آمده بودند. وقتی شنیدند عیسی در راه اورشلیم است، 13شاخه های درخت خرما را به دست گرفتند و به استقبال او رفتند. آن ها فریاد می کردند: «هوشیعانا، فرخنده باد پادشاه اسرائیل که به نام خداوند می آید.» 14عیسی کره الاغی یافت و بر آن سوار شد، چنانکه کلام خدا می فرماید: 15«ای دختر سهیون، دیگر نترس، اکنون پادشاه تو که بر کره الاغی سوار است می آید.» 16در ابتدا مقصد این چیزها برای شاگردان روشن نبود اما پس از آنکه عیسی به جلال رسید آن ها بیاد آوردند که این چیزها دربارۀ او نوشته شده بود و همانطور هم آن ها برای او انجام داده بودند.
17موقعی که عیسی ایلعازَر را صدا زد و زنده از قبر بیرون آورد، عدۀ زیادی حضور داشتند. آن ها آنچه را که دیده و شنیده بودند نقل کردند. 18به این دلیل آن جمعیت بزرگ به استقبال عیسی آمدند، زیرا شنیده بودند که عیسی این معجزه را انجام داده بود. 19فریسی ها به یکدیگر گفتند: «نمی بینید که هیچ کاری از شما ساخته نیست؟ تمام دنیا به دنبال او رفته است.»
یونانیان می خواهند عیسی را ببینند
20در میان کسانی که برای عبادت عید به اورشلیم آمده بودند عده ای یونانی بودند. 21آن ها نزد فیلیپُس که اهل بیتسَیدای جلیل بود آمدند و گفتند: «ای آقا، ما می خواهیم عیسی را ببینیم.» 22فیلیپُس رفت و این را به اندریاس گفت و آن وقت هر دوی آن ها رفتند و به عیسی گفتند. 23عیسی به آن ها گفت: «ساعت آن رسیده است که پسر انسان جلال یابد. 24بیقین بدانید که اگر دانۀ گندم به داخل خاک نرود و نمیرد، هیچ وقت از یک دانه بیشتر نمی شود اما اگر بمیرد دانه های بی شماری به بار می آورد. 25کسی که جان خود را دوست دارد آن را از دست می دهد و کسی که در این دنیا از جان خود بگذرد آن را تا به زندگی ابدی حفظ خواهد کرد. 26اگر کسی می خواهد مرا خدمت کند به دنبال من بیاید و هرجا من باشم خادم من نیز در آنجا با من خواهد بود و اگر کسی مرا خدمت کند پدر من او را سرافراز خواهد کرد.
سخن عیسی دربارۀ مرگش
27همین حالا جان من مضطرب است. چه بگویم؟ آیا بگویم: «ای پدر مرا از این ساعت برهان؟» اما برای همین منظور من به این ساعت رسیده ام. 28ای پدر، نام خود را جلال بده.» در آن وقت صدائی از آسمان رسید که می گفت: «آن را جلال داده ام و باز هم جلال خواهم داد.» 29گروهی که آنجا ایستاده بودند گفتند: «صدای رعد بود.» و دیگران گفتند: «فرشته ای با او سخن گفت.» 30عیسی در جواب گفت: «این صدا به خاطر شما آمد، نه بخاطر من. 31اکنون موقع داوری این جهان است و سردار این دنیا بیرون رانده می شود. 32وقتی از روی زمین بلند کرده شوم همۀ آدمیان را به سوی خود می کشانم.» 33عیسی این را در اشاره به نوع مرگی که در انتظارش بود گفت. 34مردم به او گفتند: «تورات به ما تعلیم می دهد که مسیح تا به ابد زنده می ماند. پس تو چگونه می گوئی که پسر انسان باید بلند کرده شود؟ این پسر انسان کیست؟» 35عیسی به آنها گفت: «فقط تا زمانی کوتاه نور با شما است. تا وقتی این نور با شما است راه بروید مبادا تاریکی شما را فرا گیرد. کسی که در تاریکی راه می رود نمی داند به کجا می رود. 36تا زمانی که نور را دارید به نور ایمان بیاورید تا فرزندان نور شوید.»
بی ایمانی یهودیان
عیسی این را گفت و از پیش آنها رفت و پنهان شد. 37با وجود معجزات بسیاری که در حضور آنها انجام داد آن ها به او ایمان نیاوردند، 38تا سخن اشعیای نبی تمام شود که گفته بود: «ای خداوند، آیا پیام ما را کسی باور نموده و آیا بازوی خداوند به کسی آشکار گردیده است؟» 39پس آن ها نتوانستند ایمان آورند، زیرا اشعیا باز هم فرموده است: 40«چشمان آن ها را نابینا و دل های شان را سخت گردانیده است تا با چشمان خود نبینند و با دل های خود نفهمند و به سوی من باز نگردند تا ایشان را شفا دهم.» 41اشعیا این را فرمود زیرا جلال عیسی را دید و دربارۀ او سخن گفت.
42با وجود این بسیاری از بزرگان یهود به او گرویدند. ولی به خاطر فریسی ها و از ترس از آنکه مبادا از کنیسه خارج شوند به ایمان خود اقرار نمی کردند، 43زیرا آنها تعریف و تمجید از انسان را بیش از حرمت و عزتی که از جانب خداست دوست می داشتند.
داوری بوسیلۀ کلام عیسی
44پس عیسی با صدای بلند گفت: «هرکه به من ایمان بیاورد نه فقط به من بلکه به فرستندۀ من نیز ایمان آورده است. 45هرکه مرا می بیند فرستندۀ مرا دیده است. 46من نوری هستم که به دنیا آمده ام تا هرکه به من ایمان آورد در تاریکی نماند، 47اما اگر کسی سخنان مرا بشنود و اطاعت نکند، من در حق او داوری نمی کنم، زیرا نیامده ام تا دنیا را ملامت سازم بلکه تا دنیا را نجات بخشم. 48داوری هست که هرکه مرا رد کند و سخنانم را قبول نکند او را ملامت می سازد. سخنانی که من گفتم در روز آخرت او را ملامت خواهد ساخت. 49چون من از خود سخن نمی گویم بلکه پدری که مرا فرستاده است به من فرمان داد که چه بگویم و چگونه صحبت کنم 50و من می دانم که فرمان او زندگی ابدی است. پس آنچه من می گویم کاملاً همان چیزی است که پدر به من گفته است.»
I respect and proud of you Ramazn Bashardost, you really love your country and people!
Now as Jesus passed by, He saw a man who was blind from birth. 2And His disciples asked Him, saying, “Rabbi, who sinned, this man or his parents, that he was born blind?”
3Jesus answered, “Neither this man nor his parents sinned, but that the works of God should be revealed in him. 4I must work the works of Him who sent Me while it is day; the night is coming when no one can work. 5As long as I am in the world, I am the light of the world.”
6When He had said these things, He spat on the ground and made clay with the saliva; and He anointed the eyes of the blind man with the clay. 7And He said to him, “Go, wash in the pool of Siloam” (which is translated, Sent). So he went and washed, and came back seeing.
8Therefore the neighbors and those who previously had seen that he was blind said, “Is not this he who sat and begged?”
9Some said, “This is he.” Others said, “He is like him.”
He said, “I am he.”
10Therefore they said to him, “How were your eyes opened?”
11He answered and said, “A Man called Jesus made clay and anointed my eyes and said to me, ‘Go to the pool of Siloam and wash.’ So I went and washed, and I received sight.”
12Then they said to him, “Where is He?”
He said, “I do not know.”
The Pharisees Excommunicate the Healed Man
13They brought him who formerly was blind to the Pharisees. 14Now it was a Sabbath when Jesus made the clay and opened his eyes. 15Then the Pharisees also asked him again how he had received his sight. He said to them, “He put clay on my eyes, and I washed, and I see.”
16Therefore some of the Pharisees said, “This Man is not from God, because He does not keep the Sabbath.”
Others said, “How can a man who is a sinner do such signs?” And there was a division among them.
17They said to the blind man again, “What do you say about Him because He opened your eyes?”
He said, “He is a prophet.”
18But the Jews did not believe concerning him, that he had been blind and received his sight, until they called the parents of him who had received his sight. 19And they asked them, saying, “Is this your son, who you say was born blind? How then does he now see?”
20His parents answered them and said, “We know that this is our son, and that he was born blind; 21but by what means he now sees we do not know, or who opened his eyes we do not know. He is of age; ask him. He will speak for himself.” 22His parents said these things because they feared the Jews, for the Jews had agreed already that if anyone confessed that He was Christ, he would be put out of the synagogue. 23Therefore his parents said, “He is of age; ask him.”
24So they again called the man who was blind, and said to him, “Give God the glory! We know that this Man is a sinner.”
25He answered and said, “Whether He is a sinner or not I do not know. One thing I know: that though I was blind, now I see.”
26Then they said to him again, “What did He do to you? How did He open your eyes?”
27He answered them, “I told you already, and you did not listen. Why do you want to hear it again? Do you also want to become His disciples?”
28Then they reviled him and said, “You are His disciple, but we are Moses’ disciples. 29We know that God spoke to Moses; as for this fellow, we do not know where He is from.”
30The man answered and said to them, “Why, this is a marvelous thing, that you do not know where He is from; yet He has opened my eyes! 31Now we know that God does not hear sinners; but if anyone is a worshiper of God and does His will, He hears him. 32Since the world began it has been unheard of that anyone opened the eyes of one who was born blind. 33If this Man were not from God, He could do nothing.”
34They answered and said to him, “You were completely born in sins, and are you teaching us?” And they cast him out.
True Vision and True Blindness
35Jesus heard that they had cast him out; and when He had found him, He said to him, “Do you believe in the Son of God?”
36He answered and said, “Who is He, Lord, that I may believe in Him?”
37And Jesus said to him, “You have both seen Him and it is He who is talking with you.”
38Then he said, “Lord, I believe!” And he worshiped Him.
39And Jesus said, “For judgment I have come into this world, that those who do not see may see, and that those who see may be made blind.”
40Then some of the Pharisees who were with Him heard these words, and said to Him, “Are we blind also?”
41Jesus said to them, “If you were blind, you would have no sin; but now you say, ‘We see.’ Therefore your sin remains.
زنده باد مرد شجاعت صادق بشردوست صاحب
Ameen 🤲🤲🙏🇦🇫
داکتر صاحب رمضان❤️بشردوست❤️ قربانت شوم.
ماشالله فخر افغان هستی یگانه کسی که در هر شرایت واقعیت را میگوید
در شبانه روز چندین بار یوتوب را میبینم که آیا مصاحبه ای از دکتر بشردوست پخش شده یا نه، خیلی خوشحالم که بینندهای این مصاحبه هستم ممنونم از آپلود این مباحث زیبا،
زنده باد افغانستان 🇦🇫✌️🇦🇫♥️🙏
ژوند ژوند بشر دوست 🇦🇫❤
هر فراشوتی افغان شده نمی توان افغان یعنی بشر دوست افغان یعنی صادق وطن دوست افغان یعنی این مرد حلال زاده جناب داکتر رمضان بشردوست 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
ژوندی اوسی داکتر صاحب. ته دمونک ریس جمهور ای داکتر صاحب
درود بر بشر دوست یگانه مرد صادق افغانستان
زنده باد بشر دوست 👍👍👍
Ameen 🤲🤲🙏🇦🇫
اولین بار هست که میبینم یک شخص متعلق به تمام اقوام افغانستان هست و تمام اقوام افغانستان او را دوست دارد. خدا با صابرین هست انشاالله وطن آرام بگیرد و همگی هموطن باشیم نه تاجیک،پشتون،هزاره یا اوزبیک
يو پاک نفس غيرتمند ريشتياويونکي او دمظلومانو ملګري ښاغلي بشردوست صاحب ته اوږد عمر او روغ صحت د الله ج ده دربارڅخه غواړم
بشردوست صاحب واقعا که حقایق را بیان کردید
1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت.
8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.»
تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد
13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد.
17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.»
24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند.
کور دلان
35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.
39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
فقط یک کلام خداوند دکتر صاحب رمضان بشردوست وخانواده محترم شان را در پناه خود حفظ کند یک انسان یک ملت دکتر صاحب رمضان بشردوست
آفرین بشر دوست صاحب واقیعت را گفتی
قربان احساسی شمابشر دوست عزیزو گرامی در پناه الله باشید.
دورد به شما
ای کاش همين قسیم روشنفکران در افغانستان زیاد می داشتیم
زنده باد انسانیت
درود سلام برشما به امید آن روزی که افراد مؤمن صالح خدوم واهل کار ومتخصص در رأس امور گماشته شود
بشر دوست من پشتون هستم نوکرتم
نوکر حرف حق باشید ......
نوکر بشر دوست نباشید...
من نوکر حرف های حق استم که بشر دوست بیان می کند و افتخار می کنم که یکی از طرفدار هایش استم
حرف حق را باید از داکتر رمضان بشر دوست بیشنویم❤❤❤❤
زنده باد بشر دوست صاحب
دوستت دارم منحیث یک رهبر بهتر از بزرگ ترین رهبرهای دنیا واقعا ک آدم بزرگ با این ارواح بزرگ
ژوندی وسی بشر دوست صیب
افتخار می کنم که می بینم کسانی به تعب نه می گویند..
الله دې ژوندی لره بشردوست صیب
کاش جناب بشر دوست صاحب ریس جمهور شوه
واقعا راست میگه 🖤🖤🖤🇦🇫🇦🇫🇦🇫
خداوند متعال انشالله شما رو سالم و بدون رنج نگاه کند🇦🇫🇦🇫🇦🇫
1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت.
8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.»
تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد
13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد.
17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.»
24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند.
کور دلان
35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.
39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
به نام حق و ياد شهداء
بسيار گپاى با ارزش و خوب و مهم زده شد توسط نماينده ى مردم و از بين مردم جناب داكتر رمضان بشر دوست هميشه سلامت و شاد و موفق در كنار فاميل خود باشند و صدايشان رسا كى هميشه حق و حقيقت و پلان هاى واضح براى پيشرفت و برون رفت از اى تباهى و فقر و آواره گى مردم مظلوم ساده و اكثريت بيسواد افغانستان مطرح شد به شرط كمى تفكر و يك دست صدا ندارد كشور ما بايد از اى بشردوست ها ى وطن پرست و مردم غريب دوست نياز دارد با يك گل بهار نميشه 🤲🏻❤️🌷🙋🏻♂️👌🧐🇦🇫
قدرمن بشردوست صاحب تاسو یو زړه سواند او واقعا بشردوست انسان دوست یاست ټولی خبری مو منطقې تریخ سپین حقیقت بیانه وی زنده وسلامت باشید
افغانستان بی بشر دوست ها نشه ،، امین ، زنده گی دراز و خوش با صحت داشته باشین محترم مردم دوست صاحب
اغای بشر دوست مثالی بارزی از یک افغان وطندوست،یک پشتون خوب،یک هزاره خوب و یک تاجیک وازبیک خوب است که میباید در رده های بالای دولتی توظیف تا نمونه والگوی وحدت ملی باشد.
محبوب دلها بشردوست خداوند تورا برای مردم مظلوم افغانستان ازبلاهای آسمانی ومینی حفظ داشته باشد
سلام آقای دکتر رمضان بشردوست صاحب عزیز ❤❤❤❤
بشر دوست ژوندي اوسی
Amazing person, what a beautiful human being.
what a shame his experience and expertise is not utilise!!!!
Now as Jesus passed by, He saw a man who was blind from birth. 2And His disciples asked Him, saying, “Rabbi, who sinned, this man or his parents, that he was born blind?”
3Jesus answered, “Neither this man nor his parents sinned, but that the works of God should be revealed in him. 4I must work the works of Him who sent Me while it is day; the night is coming when no one can work. 5As long as I am in the world, I am the light of the world.”
6When He had said these things, He spat on the ground and made clay with the saliva; and He anointed the eyes of the blind man with the clay. 7And He said to him, “Go, wash in the pool of Siloam” (which is translated, Sent). So he went and washed, and came back seeing.
8Therefore the neighbors and those who previously had seen that he was blind said, “Is not this he who sat and begged?”
9Some said, “This is he.” Others said, “He is like him.”
He said, “I am he.”
10Therefore they said to him, “How were your eyes opened?”
11He answered and said, “A Man called Jesus made clay and anointed my eyes and said to me, ‘Go to the pool of Siloam and wash.’ So I went and washed, and I received sight.”
12Then they said to him, “Where is He?”
He said, “I do not know.”
The Pharisees Excommunicate the Healed Man
13They brought him who formerly was blind to the Pharisees. 14Now it was a Sabbath when Jesus made the clay and opened his eyes. 15Then the Pharisees also asked him again how he had received his sight. He said to them, “He put clay on my eyes, and I washed, and I see.”
16Therefore some of the Pharisees said, “This Man is not from God, because He does not keep the Sabbath.”
Others said, “How can a man who is a sinner do such signs?” And there was a division among them.
17They said to the blind man again, “What do you say about Him because He opened your eyes?”
He said, “He is a prophet.”
18But the Jews did not believe concerning him, that he had been blind and received his sight, until they called the parents of him who had received his sight. 19And they asked them, saying, “Is this your son, who you say was born blind? How then does he now see?”
20His parents answered them and said, “We know that this is our son, and that he was born blind; 21but by what means he now sees we do not know, or who opened his eyes we do not know. He is of age; ask him. He will speak for himself.” 22His parents said these things because they feared the Jews, for the Jews had agreed already that if anyone confessed that He was Christ, he would be put out of the synagogue. 23Therefore his parents said, “He is of age; ask him.”
24So they again called the man who was blind, and said to him, “Give God the glory! We know that this Man is a sinner.”
25He answered and said, “Whether He is a sinner or not I do not know. One thing I know: that though I was blind, now I see.”
26Then they said to him again, “What did He do to you? How did He open your eyes?”
27He answered them, “I told you already, and you did not listen. Why do you want to hear it again? Do you also want to become His disciples?”
28Then they reviled him and said, “You are His disciple, but we are Moses’ disciples. 29We know that God spoke to Moses; as for this fellow, we do not know where He is from.”
30The man answered and said to them, “Why, this is a marvelous thing, that you do not know where He is from; yet He has opened my eyes! 31Now we know that God does not hear sinners; but if anyone is a worshiper of God and does His will, He hears him. 32Since the world began it has been unheard of that anyone opened the eyes of one who was born blind. 33If this Man were not from God, He could do nothing.”
34They answered and said to him, “You were completely born in sins, and are you teaching us?” And they cast him out.
True Vision and True Blindness
35Jesus heard that they had cast him out; and when He had found him, He said to him, “Do you believe in the Son of God?”
36He answered and said, “Who is He, Lord, that I may believe in Him?”
37And Jesus said to him, “You have both seen Him and it is He who is talking with you.”
38Then he said, “Lord, I believe!” And he worshiped Him.
39And Jesus said, “For judgment I have come into this world, that those who do not see may see, and that those who see may be made blind.”
40Then some of the Pharisees who were with Him heard these words, and said to Him, “Are we blind also?”
41Jesus said to them, “If you were blind, you would have no sin; but now you say, ‘We see.’ Therefore your sin remains.
زند باد بشر دوست صاحب مثل همیشه راست میگی
باید ریس جمهور گردد و افغانستان ازین بحران بسیار زود خارج میشود 💗🇦🇫💗
موفق و سربلند باشي جناب بشردوست
زنده باد بشر دوست ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍
بشردوست دوستت دارم تو بهترین رهبر هستی
آفرین بر سخنان این مرد تاریخ الحق و انصاف درده مردوم را گفتند چطور یک عسکر یا سرباز جان خود را قربانی کند در حالیکه بادیگاردهای یک وزیر او را لت وکوب میکردند آیا باز اینها ماش یک عسکر یا سرباز پرداخت میکردند.
سلام.اقای.بشردست.همه.وطن.دارهادستت.داره.زنده.باشی
عمر طولانی آرزو میکنم برای بشردوست 🙌🤩
داکترصاحب رمضان بشردوست بگوبااحترام باشه لالا جون 🌺🌺
تمام سخنان آقای بشردوست دقیق و حقیقت بود وبا سخنان اخیراش هر چهارراه را باید مزین ساخت که مردم افغانستان دست را میبوسند که با همان دست او را سلی زده اند.من یک جمله اضافه که شاید ما سی فیصد باسواد داشته باشیم ولی متاسفانه بیست و پنج فیصد آن شعور ندارد و شعور به سواد تعلق ندار ما بسیار کم سواد وبیسواد داریم که باشعور استند.
رهبر واقعی مردم افغانستان
یگانه ارزویماین هست داکتر صیب بشر دوست که واقعا بشر دوست ریس جمعور شوه 😮😰🌹🙏🙏
درودبرشمااقای داکتر رمضان بشر دوست
در پناه حق باشید داکتر صاحب به امید روزی که رئیس جمهور افغانستان ببینمت
@@afghanistan_god9256 به خاطر چهارتا وطن فروش مثل تو بازی باختیم!
عیب در اسلام نیست عیب در انسان نماهای مانند خودت هست
@@afghanistan_god9256 قواره تو ببین تیار گو واری استی تو واری ادمهای لوده در اروپا وامریکا پول سوسیال خورده میگردید شکمتان که سیر شد گوی زیادی میخورید زنه سیستم کنم بچه خوردته تا بیخ بزنم که بفامی چتیات نگی دبگه
@@afghanistan_god9256 خاندان تو جوگی خر سیستم کنه
جناب بشر دوست صاحب انسان نیک خوب است موفق پیروز باشد
خدا یارت بشردوست صاحب
ب نام حق و ب یاد فقرا
بشردوست صاحب تنها و تنها کسی است ک لیاقت رهبری افغانستان را دارد و متواند افغانستان را ب خودکفایی برساند. ایشان تنها کسی است که حتی از طالبان نترسید و ماند و صدای مردم تمام افغانستان میباشد
بشردوست صاحب زنده و تندرست باشید
خداوندج همرای شما کمک کند بشردوست صاحب
Love u bashar Dost 👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍💪💪💪💪💪💪💪♥️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹
اگر چند نفر انسان صادق مثل داکتر صاحب در حکومت پیشین میبود شاید امروز در این حال نمیبودیم
زنده باد بشر دوست .......❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
ژوندی دی وی بشردوست.
اگر به شر دوست رئیس جمهور شود افغانستان آباد می شود به اميد آن روز
اگر همه مردم افغانستان دست به دست هم بطن داکتر رمضان بشردوست را بحیث رئیس جمهوری افغانستان انتخاب کنند وطن آباد می شود . زنده باد داکتر رمضان بشردوست 🌹❤🌹❤🌹🇦🇫
زنده باد بشر دوست
بشردوست صیب د افغانستان لویه سرمایه ده او موږ پر تاسو ویاړو.
یکی از آرزوهایم ایست که قبل از مرگ دستان همچو آدم بشر دوست صاحب را ببوسم . ژوندی دی بشردوست صاحیب
زنده وسلامت باشى محترم بشردوست عزيز.
زنده باد بشردوست🤲🏻👑🇦🇫♥️
موفق باشید جناب بشر دوست
زنده باد انسانهای پر افتخار ما
God bless you Mir Basher Dost .
سوال آخر: دیدگاه تان در مورد سیاستگران که کشور را ترک کردند و رفتند، چیست؟
جواب: ارزش یک جمله را هم ندارد که در باره شان گفته شود. 👏👍 بهترین استی جناب بشر دوست صاحب
همه سیاستمداران صدقه بوت ات شود، واقعآ که افغان واقعی و دلسوز هستی، رحمت بر والدین ات🙏🙏❤️❤️
زنده باد بشردوست
خداوند هموطنان نازنینم را در پناه خود داشته باشه و این همه جنگ و تباهی بیچارگی از وطن عزیزما برای همیشه نابود شود آمین 🤲🕊️💌🤝🕊️👋🎆🎆🎆
گپ راست از بشر دوست من به عنوان یک تاجک بشر دوست آدم خوبی هست
افتخار می کنم که حقدوست استید....
افتخار می کنم که می بینم برای تعصب نه گفته اید..
بنده بهعنوان یک تاجیک به بشر دوست عزیز این انسان کامل افتخار میکنم
مصاحبه خوبی بود
زنده سلامت باشی بشردوست عزیز
Saalam beradar aziz bashar doste 💥💥💥❤
خداوند حافظ و نگهدار تان باد جناب آقای دکتر بشردوست عزیز ،♥️🙏🇦🇫✌️
آفرینش انسان راست
Bashardoost ❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
خواب دیدم که رایس جمهور افغانستان کهن شدی استاد بشر دوست 🙏🏻🇦🇫
ماشاالله بشردوست صاحب رهبر واقعی
زنده باد بشر دوست👍👍👍👍🙏🙏🤝🤝💪💪💪💪🙌
Zendabad bashar dost sahib ❤️❤️
٫٫ ژوند -ژوند بشر دوست صیب لاسونه مو د مچولو دی مشره
سلام خدمت بشردوست و تمام مردم افغانستان بیدار شم دونیا کجا ما کجا😣
LONG LIVE BASHARDOOST SAHIB.
❤️❤️🙏🙏👌👌
سلام درود به آقای داکتر بشر دوست گرامی!
این یک شخصیت صادق دلسوز وطن است
من یک سوال دارم از هم وطنان عزیز پشتون تاجک ازبک کشور خود ؟
وقتی رای میشه به آقای داکتر بشردوست به عنوان یک شخص هزاره رای نمی دهید متاسفانه!؟
در دنیای مجازی و زبان همه ملت میگه آقای دکتر بشردوست خوب دلسوز است......
راست گفتید بشردوست صاحب قربانت
Keep going
great