واقعا جای امیدواری و شوق به ایرانی بودن در ما ایرانی ها زنده میشه با بودن چنین دانشمندان خالص واگاهی که هنوز هم در نژاد ما کم وبیش پیدا میشوند.جناب حسام نوذری دوستت داریم
درودها بر هر دو استاد گرانقدر و گرانمایه ایران " امیدوارم سالها در صحت و سلامت باشید تا از شماها بیاموزیم " غرور ایرانی یعنی اینگونه افرادهای دانشمند 🏵🌹🙌🙌🙌🙌🙏🙏🙏
درود خدمت دکتر حسام محترم، یک از بزرگان فارس های خاور زمین آزاران سال قبل فرموده بودند که هیچ چیزی به اندازه استبداد دین یک ملت آزاد را اسیر، حقیر و احمق نمی سازد .
Greeting and Thanks, It was very Informative and Excellent Hello and thank you for this Great Program درود و سپاس ؍ خیلی آموزنده و عالی بود ؍ تشکر !!!! 😻😸😻😸💯/💯🤍🖤🤎💜💙💚🧡❤👍🙏✌👋👋🏵🌹🌻🌼🌷🌴☮☯⚛
درود و سپاس جناب اقای دکتر ریاضتی ممنون از زحماتتون دو مسیله وجود دارد یک اینکه نود در صدار زمان را شما استفاده میکنید که باید بر عکس باشد دوم شوخی خیلی میکنید
7:46 حقیقیت این است که جواب این سؤال را مدت ها قبل پیدا کردند عارف ها، الان هم جواب سوال را عرفان حلقه در آزمایشگاه های استاندارد دنیا با آزمایش های متعدد میدان های شعوری ثابت میکند ☑️💯
عرفان حلقه؟؟؟ ... مضحکه واقعا. که حاصل ادعاهای بی اساس و شبه علم اقای طاهری و اسمش و اثبات علمی میگذارید .اون هم در ازمایشگاه های معتبر!!....فقط عجیب تر این هستش که چطور میشه عرقان حلقه و طاهریش چنبن کشف و پاسخ علمی و داده باشه ولی درهیچ کدوم از دانشگاههای معتبر و نهادهای علمی رسمی بین المللی هیچ پیپر و رفرنس و مقاله ای دراین پورد منتشر نشده و تایید نشده از طرف هیچ نهاد علمی تو دنیا..... 😂
بنام کسیکه مهربان و بخشنده حق عقلی خود است. سوارکار "واقعی" کسی است که اول بتواند سوارکار ماهر خودش (سوارکار حقیقی) باشد تا زیبایی بسازد. ساختار جسمی یا بدن ما (ظرفیت سخت)، مثل اسب ماست که احتیاج به یک سوارکار (ظرفیت نرم) درست و حق شناس دارد تا بتوانند با هم و هر دو ظرفیت (واقعیت سخت و حقیقت نرمش) زیبایی بیافرینند. از پنج شخصیت ظرفیت نرم ما و در هر روز کاری خود، فقط یکی از آنها میتواند نقش سوارکار اصلی ما را داشته باشند که نسبت به ماهر نبودنشان و بیشتر اشتباه کردن احتمالیشان عبارتند از: تصورات، احساسات پنجگانه، فکر، عقل و شعور ما که خود این نقش سوارکار اصلی، اکتسابی است و نیاز به آموزش و پرورش درست و حقیقی دارد تا واقعیت سوارکار و رفتارش، زیبا و حقیقی بشوند. آدمها نیز مثل اسبهای مسابقه ای در رقابت هستند و از طریق آموزش و پرورش درست و حقیقی (با در نظر گرفتن حق طلبی ذاتی و نیاز حق شناسی و دوری از حق بجانبی شخصی یا گروه خودی) باید اصلاح نژاد فرهنگی بشوند و ادیان در این مسیر کوتاهی کرده اند و گرفتار عقل شیطانی خود شده و راه درست شعوری را گم کرده اند و آدمها را با پای خودشان به واقعیت عقلی و گمراه خود می برند و همگی در حال دور شدن از حقیقت هستیم. نقش اصلی ادیان در این گمراهی عقلی و شیطانی، بیشتر در مورد استفاده نادرست یا سواستفاده از تصورات آدمهاست تا با آن نقش اصلی در سوارکاری خود را بازی کنند. درصد اشتباهات و ترتیب ظرفیتهای سخت و نرم ما، عبارتند از: 1. "ساختار جسمی" یا بدن (ظرفیت سخت) ما 100 در صد اشتباهکار است و نیاز مبرم به هدایت دارد تا کارهایش زیبا بشوند. 2. "تصورات" آدمها منشائ ظرفیت نرم ما هستند ولی 80 در صد اشتباهکار هستند و احتیاج به شخصیتهای قویتر ظرفیت نرم بعدی دارند. 3. "احساسات پنجگانه" ما بخش بعدی از ظرفیت نرم ما هستند ولی 60 در صد اشتباهکار هستند و احتیاج به شخصیتهای قویتر بعدی دارند. 4. "فکر" ما بخش بعدی از ظرفیت نرم ما می باشد ولی 40 در صد اشتباهکار است و احتیاج به شخصیتهای قویتر بعدی دارد. 5. "عقل" ما بخش خیلی مهم از ظرفیت نرم ما میباشد ولی 20 در صد اشتباهکار هست زیرا فقط منافع شخصی و گروه خاص خودی را در نظر میگیرد و به دیگران و اجتماع نگاه خودی ندارد و به ضرر آنها عمل میکند و به شخصیت نهایی و قویتر بعدی از ظرفیت نرم ما احتیاج دارد تا بتواند منافع همه موجودات و محیط زیست آنها را نیز در نظر بگیرد. 6. "شعور" ما بخش نهایی و اصلی از ظرفیت نرم ما میباشد و صفر در صد اشتباهکاری دارد چون با حق و حقیقت سازی در تماس میباشد و فقط منافع اجتماعی و حقوق همه موجودات و محیط زیست آنها را در نظر میگیرد و به ضرر کسی یا چیزی عمل نمیکند و برای رسیدن به این سطح از ظرفیت نرم که تکمیل کننده ظرفیت سخت ما (بدن یا جسم) است، احتیاج به یک آموزش و پرورش درست و حق شناس دارد تا ظرفیت نرم ما را کامل ساخته و رفتار نیک خود را رقم بزنیم و در راه درست و حقیقی، بتوانیم واقعیت خود را به زیبایی برای همه بسازیم.
هرکسی خواست شکافتن دریا را باور کند ابتدا یک تشت آب را بردارد و سعی کند آب را شکاف دهد و مورچه ای را عبور دهد و تاپایان عمرش تلاشی بی ثمر دارد که پس از آن یا آگاه شده یا بازهم خودرا به حماقت میزند و بهتراست به دریا ببریمش واز شکاف آب عبورش دهیم
من احترام زیادی به اقای حسام نوذری دارم و شخصیت و عقایدش را دوست دارم و اعتقاددارم به عقایدش ولی در مورد احترام به هرعقیده ای را قبول ندارم چراکه وقتی می بینیم دین در همه زندگی انسان دخالت دارد و حتی بخاطر قبول نداشتن دین محکوم به کشته شدن میشیم به این نتیجه میرسیم باید با این دین مبارزه کرد و متاسفانه بجای لذت بردن از زندگی کوتاه باید این زمان کوتاه را صرف جنگ بکنیم
سپاس فراوان از طرف تاجکان پنج شیر در حمایت از دکتر بزرگوار حسام محترم به زبان ساده تفکرات بزرگان علوم اکادیمک از چه می گویند . خلاصه عبارت به دین در چند کلام ** شروع یا آغاز هر نوع دین ترس و پایان دین نفرت و خشونت است ** شاگردان انیشتین را پرسیدند مردمان پس از مرگ به کجا می روند؟ او پاسخ داد ** اگر کسی برایم بگوید ما انسان ها از کجا آمده ایم ، من به شما می گویم که کجا می رویم ** . چ. داروین عبارت فوقالعادهای دارد ** انسان حیوانی برجامعه سازگار است ** برای تبدیل شدن به یک شخصیت محیط ، ضمینه مناسب ، زمان ، زحمات فکری خیلی زیادی در کار است که متاسفانه هیچ از نوع جامعه و محیط اسلامی برای شما داده نمی تواند ! باحترام موفق باشید ❤ !
بنام کسیکه مهربان و بخشنده حق عقلی خود است. محور شرارت و دشمن اصلی هر آدمی و اجتماعات و محیط زیست همه جانداران، خوب عمل نکردن ظرفیت نرم شخصی (حقیقت وجودی و سوارکار اصلی بدن) خود ما آدمها می باشد که نمیتواند نیازهای واقعی فردی و اجتماعی خود (نیازهای ظرفیت سخت و واقعیت ساز) را رفع کند. شخصیت (حقیقت وجودی) هر کسی به ظرفیت نرم و سطح خودآگاهی فردی که توانسته کسب کند، بستگی دارد تا بتواند ظرفیت سخت خود و اجتماعش را در راه حقیقت سازی هدایت کند. این شخصیت فردی و نحوه سوارکاریش میتواند به یکی از سه شکل اصلی زیر باشد: 1. شخصیت ضعیف (تصوری و احساسی و فکری با عقلی اشتباهکار) که این فاکتورهای نرم نمیتوانند با هم همکاری و هماهنگی داشته باشند و توده هر اجتماعی را شخصیتهای ضعیف و از نوعهای متفاوت تصوری و احساسی و فکری و کم عقل تشکیل میدهند که مورد ظلم عقل شیطانی و سیستمش قرار میگیرند. این دسته تقریبا بالای 90 در صد از بشریت را تشکیل میدهند. 2. شخصیت قوی ولی در راه شیطانی (عقلی) که متشکل از عقل برتر، عقلهای همکار خودی و عقلهای نفوذی که سیستم شیطانی خود را ساخته و نگهداری کرده و به ضرر مستضعفان عمل میکنند. این دسته تقریبا 9 در صد از بشریت هستند که در آنها تصورات و احساسات و افکار شخصی بصورت کامل زیر کنترل عقل خود و در راستای اهداف سیستم شیطانی و مراتب قدرت آن قدم برمیدارند و با شعور نداشته (عذاب وجدان) خود مقاومت میکنند. 3. شخصیت راسخ و با اراده که در راه درستی (شعوری) است و فقط این سطح خودآگاهی آخری میتواند حقیقت شناس و سازنده درست هر واقعیتی باشد و بنفع همه و ضرر هیچ کسی یا هیچ چیزی عمل کند، زیرا تصورات و احساسات و افکار شخصی با عقل خود در هماهنگی و همکاری کامل هستند و همگی تسلیم شعور خود بوده (مسلمان واقعی یا انسان و بنده خودآگاهی نه فقط آدم دینی و عقلی) و فقط این شخصیت میتواند فرصت زیبا برای همه بسازد. این دسته تقریبا 1 در صد از بشریت هستند و معمولا فردی عمل میکنند زیرا شخصیت شعوری به دو دلیل زیر نمیتواند یک سیستم حقیقی بین افراد داشته باشد: A. توده اجتماع بخاطر سیاست و قوانین شیطانی، یک شخصیت ضعیف دارند و نمیتوانند با هم همکاری کرده و هماهنگی داشته باشند و همیشه با ترفندهای متفاوت شیطانی، مشغول جنگ با خودی هستند، چون دشمن شناس و خودآگاه نیستند. B. سیستم شیطانی، تنها مزاحم راه خودش که شخصیت راسخ و با اراده در راه درستی (شعوری) دارد، را با قوانین و سیاستهای خود و با رضایت و دست توده مردمی از بین می برد بدون اینکه هر شعوری به تنهایی مدافع حقیقی داشته باشد و از طرف سیستم عقلی و شیطانی، قبلا حذف فیزیکی نشده باشد. نتیجه: حقیقت یک ظرفیت نرم و اکتسابی است و از ظرفیت سخت و اشتباهکاری ما یعنی از ساختار جسمی زنده و در اصل از کار ذرات بنیادی اولیه و متصور بدست میاید که من این ذرات بنیادی را خدایان واقعی میگویم و نه ساختارهایکه (مثل آدم) این ذرات میسازند. این خدایان واقعی، اولین کارگران عالم هستی بوده و ابدی هستند و کارشان خلقت هر ساختار جسمی واقعی از خودشان بوده که سخت و همراه اشتباه عمل کرده و هنوز میکنند. اولین ساختارجسمی اولیه از طریق تجربه زندگی و اشتباهات خود این ذرات بنیادی، توانسته کم کم برای خودشان، آگاهی بوجود بیآورد تا این خودآگاهی (ظرفیت نرم) بتواند از تهدیدات و اشتباهات ساختار جسمیشان (ظرفیت سخت) یک فرصت زیبای حقیقی بسازد و مانند یک سوارکار ماهر و با شعور، اسب یا بدن خود را به سمت درستی و حقیقت هدایت بکند و هر روزه ماهرتر از قبل شده تا خلقتهای زیباتری داشته باشد و به درجه تعالی یعنی به حق (معیار درستکاری که مثل نور عمل میکند) تبدیل بشود و خدای حقیقی یگانه را بوجود بیاورد که هدایت خدایان واقعی خود را طبق برنامه فرگشت بعهده دارد تا ظرفیت سخت طبیعت مادی بتواند با ظرفیت نرم غیر مادی خود (حق یا خدای حقیقی) بهتر و زیباتر عمل کنند و دو کفه ترازوی واقعیت (ظرفیت سخت) و حقیقت (ظرفیت نرم) با هم برابر و هماهنگ بشوند تا هرچه میسازند درست باشد. ما آدمها نیز جزو مهمی، بخاطر داشتن تصورات و اراده از این برنامه هستی می باشیم و هر کسی باید نقش خود را در خودآگاهی فردی و اجتماعی خود با ساختن یک شخصیت درست و شعوری ایفا کند.
ولی عشق به خدا به شما آزادی میده دوست داشتن انسانها را میده وجدان میده تفکر میده اندیشه سیستماتیک میده روح وحدت وجودی با خدا میده عشق به خدا ربطی به ادیان ندارد
بنام کسیکه مهربان و بخشنده حق عقلی خود است. اساس خلقت بر پایه نیاز است (نیاز واقعی و نیاز حقیقی). نیازی که باید تهدیدات ماده (بینظمی ذرات بنیادی اولیه) را به فرصت آن ماده (نظم و ایجاد ساختار جسمی) تبدیل کند تا خلقتش، زیبا باشد و لازمه این سازندگی، خودآگاهی دو طرفه هست (گرفتن آگاهی و منتقل کردن آن) و در این مسیر آگاهی و چرخش آزاد آن، اطلاعات باید درست و دقیق باشند تا بتوان بدرستی عمل (رفتار نیک) آن ساختار جسمی رسید. احتمالات این درستی عمل در یک میدان کروی در فضا، یک بروی 360 درجه ای است. یعنی ماده (ذرات بنیادی اولیه) برای 359 مرتبه در اشتباه یا تهدید قرار دارد و فقط یکبار امکان درست بودن و فرصت زیبا خلقت کردن هر چیزی را دارد. یعنی ارتباط راه درست و زیبا عمل کردن (کردار نیک) با راه اشتباه و زشت عمل کردن (رفتار زشت) 360 ⁄ 1 میباشد که در آن شماره یک، حقیقت آن ساختار جسمی متصور و متفکر و مقدار 359 واقعیت در میدان عمل اوست و حق (کسیکه یا چیزی که درستکاره و به درستی معنا می بخشد) برای تبدیل کردن تهدیدات ماده (ساختار جسمی خودش) به فرصت، باید خودآگاه یعنی باهوش و متوجه باشد تا بتواند در معادله خلقت زیباسازی 360 ⁄ 1 موفق باشد. این هوشمندی یا شعور اکتسابی است و فقط در یک ساختار جسمی زنده و نیازمند واقعی و حقیقی و با اراده و متصور مثل آدم و خلاقیتش امکان پذیر میباشد و در اثر کار و تجربه زندگی برای اصلاحات اشتباهات خود بدست میاید تا نیازهایش (واقعی و حقیقی) برطرف شوند. نتیجه: هر ساختار جسمی زنده و با امکان هوشی و داشتن اراده و خلاقیت، مثل آدم، میتواند در 359 احتمال اشتباه و تهدید برای خود و دیگران باشد و بصورت زشت و مخرب (عقلی) رفتار کند و واقعیت خود و دیگران را بسازد. از طرف دیگر همان نفر میتواند فقط در یک احتمال حقیقی و درست و با هوش و توجه کامل (شعوری) باشد و تهدیدات خود را تبدیل به فرصت برای خود و دیگران کند که در حالت اول من به او شیطان واقعی که در ارتباط با شعور نیست و در دومی به او خدای واقعی میگویم که بخاطر شعورش در ارتباط با حق و حقیقت سازی است. اگر آدمی یا هر چیزی (هوشمندی، اراده یا شعور) بتواند واقعیت (زشتی) خود و دیگران را برابر حقیقت (درستی) کند و برای خود و دیگران فقط زیبایی خلق کند و مبرا از نیاز شخصی (واقعی) شود و تنها نیازش، اجتماعی (حقیقی) و برای رفع نیازهای دیگران باشد (رابطه رفع نیاز واقعی به نیاز حقیقی یعنی عشق). من نام این عشق (نیاز به نیاز بین دو نفر یا دو چیز) را حق (خدای حقیقی) گذاشته که کارش حقیقت سازی است، یعنی خودش معیار درستی شده و توانسته با خودآگاهی کامل (شعور مطلق) از ساختار جسمی و جان خود رها شده (حل مشگل مرگ ساختار جسمی) و تبدیل به روح یا شعور مطلق بشود و کنترل هر ماده ای (ذرات بنیادی اولیه و بینظمی آنها) را داشته باشد و زندگی روحیش (نه روانی که مربوط به ماده و ساختار جسمی اوست) جاودانه و خودش، زندگی بخش هر ساختار جسمی جاندار و یا غیر جاندار باشد، بدون اینکه خودش ساختار جسمی داشته باشد و نامش، خالق مطلق یا روح مقدس یا حق یا (خدای حقیقی) بدون ساختار جسمی است و نه هر دانشمند مبتکر و هنرمند خلاق با ساختار جسمیش که خودآگاه واقعی (خدای واقعی) هستند و خط خود را از شیطان واقعی خود (عقل) جدا کرده و از طریق شعور جزیی خود در ارتباط با حق و حقیقت سازی می باشند، بدون اینکه خود حق (خدای حقیقی) باشند.
سلام به جناب دکتر ریاضتی و دکتر نوذری .با احترام به آقای نوذری عقیده دارم هر انسانی قدرت فهم هر حرفی رو نداره و گاهی یک عصا را ازکور میگیریم ..منظورم اینه که اعتقاد به یک نیروی برتر از ابتدای آفرینش در انسان بوده ولی آقای نوذری زاییده ذهن میدوندونه ....
سلام .جناب اقای نوذری در امر زیست صاحب دانش و نظر تشریف دارند باید از این دانشمند بزرگ اموخت ولی همه علوم در پیش یک فرد نمیتواند باشد پس پیشنهاد میشود ایشون هم از دانشمند ریاضتی با تجربه و همهجهت نگر نیز بیاموزند
سلام دوستان راستی، می دانید که آخرین برسی و وارسی علمی از اطلاعات کیهانی دال بر این است که نظریه نسبیت اینشتین در باره جهان غلط است. این خیلی مهم است، زیرا، همه دانش علمی در باره پیدایش جهان دیگر سندیت نخواهند داشت.
@@MehranAkbarinasab E=MC2 همانقدر دال بر صحت درست بودن نظریه نسبیت اینشتین است که g=m/W دال بر درست بودن نظریه نیروی جاذبه نیتون است. پس چرا اینشتین، علی رغم استفاده علمی از فرمول نیروی جاذبه نیتون، نظریه نیتون را رد می کند؟ آیا می دانید که فرمول نیتون خیلی بیشتر از نظریه اینشتین در شکل گیری مدرنیته نقش داشته و دارد؟ با این حال، همه می دانند که نظریه نیروی جاذبه نیتون غلت است!
@@MehranAkbarinasab E=MC2 همانقدر دال بر درست بودن نظریه نسبیت اینشتین است که g=m/w دال بر درست بودن نظریه نیروی جاذبه نیتون است. پس چرا اینشتین نظریه نیتون را رد کرد؟
مرسی از شما جناب ریاضتی گرامی و سپاس فراوان از جناب دکتر نوذری گرامی که افتخار ایران و ایرانی هستند.
واقعا جای امیدواری و شوق به ایرانی بودن در ما ایرانی ها زنده میشه با بودن چنین دانشمندان خالص واگاهی که هنوز هم در نژاد ما کم وبیش پیدا میشوند.جناب حسام نوذری دوستت داریم
سلام و درود بر پروفسور حسام نوذری که مردم ایران را اگاه می کنند
Thank you thank you Dr Riazaty for your informations
درود فراوان بر دکتر حبیب عزیز گرانقدر ودانشمند
درودها بر هر دو استاد گرانقدر و گرانمایه ایران " امیدوارم سالها در صحت و سلامت باشید تا از شماها بیاموزیم " غرور ایرانی یعنی اینگونه افرادهای دانشمند 🏵🌹🙌🙌🙌🙌🙏🙏🙏
درود خدمت دکتر حسام محترم، یک از بزرگان فارس های خاور زمین آزاران سال قبل فرموده بودند که هیچ چیزی به اندازه استبداد دین یک ملت آزاد را اسیر، حقیر و احمق نمی سازد .
سلام جناب ریاضتی بزرگوار برنامه هاتون عالیه ، سپاس از شما و سپاس از جناب نوذری گرامی
Amazing Dr. Nowzari.
درود هااا براستاد گرانقدر و فرزانه اقای ریاضتی پاینده باشید 💐💐💐
Thanks Dr
درود بر داروین زمان جناب نوذری❤❤
این کانال رو بخاطر برنامه هاتون با دکتر نوذری دنبال کردم و میکنم. چقدر منتظر بودم. سپاسگزارم از برنامه های خوبتون
Thank you very much Dr. Nouzari
❤❤❤خیلی عالی دکتر ریاضتی خدا خیرت بده ما در ایران این اطلاعات فیلتره
درود هااا براستاد گرانقدر و فرزانه اقای نوذری پاینده باشید 💐💐💐
تشکر از برنامه های خوبتان❤❤
Thanks for sharing your thoughts about biology
دورود برحسام نوذری ،پژوهشگرعلم
و دانشمندی که افتخار هرایرانی است
باحضورجناب حسام نوذری خیلی خوشحال شدم ،اماحبیب ریاضتی بامزه ریختن وتائیدکردن خودش ولحن حرف زدنش حالم وگرفت وپشیمان شدم ازوقتیکه گذاشتم
مثل همیشه عااالی 🌹🌹🌹🌹
Thanks 👍🌹👍
I like
❤❤❤❤❤❤❤❤
Very good
کاشکی این هندوانه زیر بغل گذاشتن مداوم و تکراری و مستمر را میگذاشتند زمین.
Greeting and Thanks, It was very Informative and Excellent
Hello and thank you for this Great Program درود و سپاس ؍ خیلی آموزنده و عالی بود ؍ تشکر !!!! 😻😸😻😸💯/💯🤍🖤🤎💜💙💚🧡❤👍🙏✌👋👋🏵🌹🌻🌼🌷🌴☮☯⚛
باوجود اشخاصی فرهیخته وگرانقدر چون حسام نوذری به ایرانی بودنم علیرغم حاکمیت آخوندهای لمپن افتخار میکنم🙏💗
🙏
❤
همه چیز در کنترل ری استارت است 😊😊😊😊
Religion is what you believe
درود و سپاس جناب اقای دکتر ریاضتی ممنون از زحماتتون دو مسیله وجود دارد یک اینکه نود در صدار زمان را شما استفاده میکنید که باید بر عکس باشد دوم شوخی خیلی میکنید
هم اسلام هم قران هردوفدای ایران
جناب پروفسور مسئله تناسخ و هلال در فرقه ی اهل حق چگونه در اطلاعات خوب شما تعریف میشود
7:46 حقیقیت این است که جواب این سؤال را مدت ها قبل پیدا کردند عارف ها، الان هم جواب سوال را عرفان حلقه در آزمایشگاه های استاندارد دنیا با آزمایش های متعدد میدان های شعوری ثابت میکند ☑️💯
عرفان حلقه؟؟؟ ... مضحکه واقعا. که حاصل ادعاهای بی اساس و شبه علم اقای طاهری و اسمش و اثبات علمی میگذارید .اون هم در ازمایشگاه های معتبر!!....فقط عجیب تر این هستش که چطور میشه عرقان حلقه و طاهریش چنبن کشف و پاسخ علمی و داده باشه ولی درهیچ کدوم از دانشگاههای معتبر و نهادهای علمی رسمی بین المللی هیچ پیپر و رفرنس و مقاله ای دراین پورد منتشر نشده و تایید نشده از طرف هیچ نهاد علمی تو دنیا..... 😂
آقا حسام عزیز ما ایرانیان ،صدای شما و میکروفون شبیه به
Floating ,یا wobbling
است.
چون جود ازل بود مرا انشا کزد
بر من ز ز نخست درس عشق املا کرد❤
مواظب خودتون باشید
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤😊
20
منظورم حلول بود همان اصلی که اهل حق میگن کسی بعد از مرگ در قاموس کسی زمانی به عالم هستی برمیگردد
بنام کسیکه مهربان و بخشنده حق عقلی خود است.
سوارکار "واقعی" کسی است که اول بتواند سوارکار ماهر خودش (سوارکار حقیقی) باشد تا زیبایی بسازد.
ساختار جسمی یا بدن ما (ظرفیت سخت)، مثل اسب ماست که احتیاج به یک سوارکار (ظرفیت نرم) درست و حق شناس دارد تا بتوانند با هم و هر دو ظرفیت (واقعیت سخت و حقیقت نرمش) زیبایی بیافرینند.
از پنج شخصیت ظرفیت نرم ما و در هر روز کاری خود، فقط یکی از آنها میتواند نقش سوارکار اصلی ما را داشته باشند که نسبت به ماهر نبودنشان و بیشتر اشتباه کردن احتمالیشان عبارتند از: تصورات، احساسات پنجگانه، فکر، عقل و شعور ما که خود این نقش سوارکار اصلی، اکتسابی است و نیاز به آموزش و پرورش درست و حقیقی دارد تا واقعیت سوارکار و رفتارش، زیبا و حقیقی بشوند.
آدمها نیز مثل اسبهای مسابقه ای در رقابت هستند و از طریق آموزش و پرورش درست و حقیقی (با در نظر گرفتن حق طلبی ذاتی و نیاز حق شناسی و دوری از حق بجانبی شخصی یا گروه خودی) باید اصلاح نژاد فرهنگی بشوند و ادیان در این مسیر کوتاهی کرده اند و گرفتار عقل شیطانی خود شده و راه درست شعوری را گم کرده اند و آدمها را با پای خودشان به واقعیت عقلی و گمراه خود می برند و همگی در حال دور شدن از حقیقت هستیم.
نقش اصلی ادیان در این گمراهی عقلی و شیطانی، بیشتر در مورد استفاده نادرست یا سواستفاده از تصورات آدمهاست تا با آن نقش اصلی در سوارکاری خود را بازی کنند.
درصد اشتباهات و ترتیب ظرفیتهای سخت و نرم ما، عبارتند از:
1. "ساختار جسمی" یا بدن (ظرفیت سخت) ما 100 در صد اشتباهکار است و نیاز مبرم به هدایت دارد تا کارهایش زیبا بشوند.
2. "تصورات" آدمها منشائ ظرفیت نرم ما هستند ولی 80 در صد اشتباهکار هستند و احتیاج به شخصیتهای قویتر ظرفیت نرم بعدی دارند.
3. "احساسات پنجگانه" ما بخش بعدی از ظرفیت نرم ما هستند ولی 60 در صد اشتباهکار هستند و احتیاج به شخصیتهای قویتر بعدی دارند.
4. "فکر" ما بخش بعدی از ظرفیت نرم ما می باشد ولی 40 در صد اشتباهکار است و احتیاج به شخصیتهای قویتر بعدی دارد.
5. "عقل" ما بخش خیلی مهم از ظرفیت نرم ما میباشد ولی 20 در صد اشتباهکار هست زیرا فقط منافع شخصی و گروه خاص خودی را در نظر میگیرد و به دیگران و اجتماع نگاه خودی ندارد و به ضرر آنها عمل میکند و به شخصیت نهایی و قویتر بعدی از ظرفیت نرم ما احتیاج دارد تا بتواند منافع همه موجودات و محیط زیست آنها را نیز در نظر بگیرد.
6. "شعور" ما بخش نهایی و اصلی از ظرفیت نرم ما میباشد و صفر در صد اشتباهکاری دارد چون با حق و حقیقت سازی در تماس میباشد و فقط منافع اجتماعی و حقوق همه موجودات و محیط زیست آنها را در نظر میگیرد و به ضرر کسی یا چیزی عمل نمیکند و برای رسیدن به این سطح از ظرفیت نرم که تکمیل کننده ظرفیت سخت ما (بدن یا جسم) است، احتیاج به یک آموزش و پرورش درست و حق شناس دارد تا ظرفیت نرم ما را کامل ساخته و رفتار نیک خود را رقم بزنیم و در راه درست و حقیقی، بتوانیم واقعیت خود را به زیبایی برای همه بسازیم.
هرکسی خواست شکافتن دریا را باور کند ابتدا یک تشت آب را بردارد و سعی کند آب را شکاف دهد و مورچه ای را عبور دهد و تاپایان عمرش تلاشی بی ثمر دارد که پس از آن یا آگاه شده یا بازهم خودرا به حماقت میزند و بهتراست به دریا ببریمش واز شکاف آب عبورش دهیم
من احترام زیادی به اقای حسام نوذری دارم و شخصیت و عقایدش را دوست دارم و اعتقاددارم به عقایدش ولی در مورد احترام به هرعقیده ای را قبول ندارم چراکه وقتی می بینیم دین در همه زندگی انسان دخالت دارد و حتی بخاطر قبول نداشتن دین محکوم به کشته شدن میشیم به این نتیجه میرسیم باید با این دین مبارزه کرد و متاسفانه بجای لذت بردن از زندگی کوتاه باید این زمان کوتاه را صرف جنگ بکنیم
سپاس فراوان از طرف تاجکان پنج شیر در حمایت از دکتر بزرگوار حسام محترم به زبان ساده تفکرات بزرگان علوم اکادیمک از چه می گویند . خلاصه عبارت به دین در چند کلام ** شروع یا آغاز هر نوع دین ترس و پایان دین نفرت و خشونت است ** شاگردان انیشتین را پرسیدند مردمان پس از مرگ به کجا می روند؟ او پاسخ داد ** اگر کسی برایم بگوید ما انسان ها از کجا آمده ایم ، من به شما می گویم که کجا می رویم ** . چ. داروین عبارت فوقالعادهای دارد ** انسان حیوانی برجامعه سازگار است ** برای تبدیل شدن به یک شخصیت محیط ، ضمینه مناسب ، زمان ، زحمات فکری خیلی زیادی در کار است که متاسفانه هیچ از نوع جامعه و محیط اسلامی برای شما داده نمی تواند ! باحترام موفق باشید ❤ !
بنام کسیکه مهربان و بخشنده حق عقلی خود است.
محور شرارت و دشمن اصلی هر آدمی و اجتماعات و محیط زیست همه جانداران، خوب عمل نکردن ظرفیت نرم شخصی (حقیقت وجودی و سوارکار اصلی بدن) خود ما آدمها می باشد که نمیتواند نیازهای واقعی فردی و اجتماعی خود (نیازهای ظرفیت سخت و واقعیت ساز) را رفع کند.
شخصیت (حقیقت وجودی) هر کسی به ظرفیت نرم و سطح خودآگاهی فردی که توانسته کسب کند، بستگی دارد تا بتواند ظرفیت سخت خود و اجتماعش را در راه حقیقت سازی هدایت کند. این شخصیت فردی و نحوه سوارکاریش میتواند به یکی از سه شکل اصلی زیر باشد:
1. شخصیت ضعیف (تصوری و احساسی و فکری با عقلی اشتباهکار) که این فاکتورهای نرم نمیتوانند با هم همکاری و هماهنگی داشته باشند و توده هر اجتماعی را شخصیتهای ضعیف و از نوعهای متفاوت تصوری و احساسی و فکری و کم عقل تشکیل میدهند که مورد ظلم عقل شیطانی و سیستمش قرار میگیرند. این دسته تقریبا بالای 90 در صد از بشریت را تشکیل میدهند.
2. شخصیت قوی ولی در راه شیطانی (عقلی) که متشکل از عقل برتر، عقلهای همکار خودی و عقلهای نفوذی که سیستم شیطانی خود را ساخته و نگهداری کرده و به ضرر مستضعفان عمل میکنند. این دسته تقریبا 9 در صد از بشریت هستند که در آنها تصورات و احساسات و افکار شخصی بصورت کامل زیر کنترل عقل خود و در راستای اهداف سیستم شیطانی و مراتب قدرت آن قدم برمیدارند و با شعور نداشته (عذاب وجدان) خود مقاومت میکنند.
3. شخصیت راسخ و با اراده که در راه درستی (شعوری) است و فقط این سطح خودآگاهی آخری میتواند حقیقت شناس و سازنده درست هر واقعیتی باشد و بنفع همه و ضرر هیچ کسی یا هیچ چیزی عمل کند، زیرا تصورات و احساسات و افکار شخصی با عقل خود در هماهنگی و همکاری کامل هستند و همگی تسلیم شعور خود بوده (مسلمان واقعی یا انسان و بنده خودآگاهی نه فقط آدم دینی و عقلی) و فقط این شخصیت میتواند فرصت زیبا برای همه بسازد. این دسته تقریبا 1 در صد از بشریت هستند و معمولا فردی عمل میکنند زیرا شخصیت شعوری به دو دلیل زیر نمیتواند یک سیستم حقیقی بین افراد داشته باشد:
A. توده اجتماع بخاطر سیاست و قوانین شیطانی، یک شخصیت ضعیف دارند و نمیتوانند با هم همکاری کرده و هماهنگی داشته باشند و همیشه با ترفندهای متفاوت شیطانی، مشغول جنگ با خودی هستند، چون دشمن شناس و خودآگاه نیستند.
B. سیستم شیطانی، تنها مزاحم راه خودش که شخصیت راسخ و با اراده در راه درستی (شعوری) دارد، را با قوانین و سیاستهای خود و با رضایت و دست توده مردمی از بین می برد بدون اینکه هر شعوری به تنهایی مدافع حقیقی داشته باشد و از طرف سیستم عقلی و شیطانی، قبلا حذف فیزیکی نشده باشد.
نتیجه: حقیقت یک ظرفیت نرم و اکتسابی است و از ظرفیت سخت و اشتباهکاری ما یعنی از ساختار جسمی زنده و در اصل از کار ذرات بنیادی اولیه و متصور بدست میاید که من این ذرات بنیادی را خدایان واقعی میگویم و نه ساختارهایکه (مثل آدم) این ذرات میسازند. این خدایان واقعی، اولین کارگران عالم هستی بوده و ابدی هستند و کارشان خلقت هر ساختار جسمی واقعی از خودشان بوده که سخت و همراه اشتباه عمل کرده و هنوز میکنند. اولین ساختارجسمی اولیه از طریق تجربه زندگی و اشتباهات خود این ذرات بنیادی، توانسته کم کم برای خودشان، آگاهی بوجود بیآورد تا این خودآگاهی (ظرفیت نرم) بتواند از تهدیدات و اشتباهات ساختار جسمیشان (ظرفیت سخت) یک فرصت زیبای حقیقی بسازد و مانند یک سوارکار ماهر و با شعور، اسب یا بدن خود را به سمت درستی و حقیقت هدایت بکند و هر روزه ماهرتر از قبل شده تا خلقتهای زیباتری داشته باشد و به درجه تعالی یعنی به حق (معیار درستکاری که مثل نور عمل میکند) تبدیل بشود و خدای حقیقی یگانه را بوجود بیاورد که هدایت خدایان واقعی خود را طبق برنامه فرگشت بعهده دارد تا ظرفیت سخت طبیعت مادی بتواند با ظرفیت نرم غیر مادی خود (حق یا خدای حقیقی) بهتر و زیباتر عمل کنند و دو کفه ترازوی واقعیت (ظرفیت سخت) و حقیقت (ظرفیت نرم) با هم برابر و هماهنگ بشوند تا هرچه میسازند درست باشد.
ما آدمها نیز جزو مهمی، بخاطر داشتن تصورات و اراده از این برنامه هستی می باشیم و هر کسی باید نقش خود را در خودآگاهی فردی و اجتماعی خود با ساختن یک شخصیت درست و شعوری ایفا کند.
آقای ریاضی بازم آخرش گفتی خدا نگهدار منطور از خدا کدام خدا بود
ولی عشق به خدا به شما آزادی میده دوست داشتن انسانها را میده وجدان میده تفکر میده اندیشه سیستماتیک میده روح وحدت وجودی با خدا میده عشق به خدا ربطی به ادیان ندارد
بنام کسیکه مهربان و بخشنده حق عقلی خود است.
اساس خلقت بر پایه نیاز است (نیاز واقعی و نیاز حقیقی). نیازی که باید تهدیدات ماده (بینظمی ذرات بنیادی اولیه) را به فرصت آن ماده (نظم و ایجاد ساختار جسمی) تبدیل کند تا خلقتش، زیبا باشد و لازمه این سازندگی، خودآگاهی دو طرفه هست (گرفتن آگاهی و منتقل کردن آن) و در این مسیر آگاهی و چرخش آزاد آن، اطلاعات باید درست و دقیق باشند تا بتوان بدرستی عمل (رفتار نیک) آن ساختار جسمی رسید.
احتمالات این درستی عمل در یک میدان کروی در فضا، یک بروی 360 درجه ای است. یعنی ماده (ذرات بنیادی اولیه) برای 359 مرتبه در اشتباه یا تهدید قرار دارد و فقط یکبار امکان درست بودن و فرصت زیبا خلقت کردن هر چیزی را دارد. یعنی ارتباط راه درست و زیبا عمل کردن (کردار نیک) با راه اشتباه و زشت عمل کردن (رفتار زشت) 360 ⁄ 1 میباشد که در آن شماره یک، حقیقت آن ساختار جسمی متصور و متفکر و مقدار 359 واقعیت در میدان عمل اوست و حق (کسیکه یا چیزی که درستکاره و به درستی معنا می بخشد) برای تبدیل کردن تهدیدات ماده (ساختار جسمی خودش) به فرصت، باید خودآگاه یعنی باهوش و متوجه باشد تا بتواند در معادله خلقت زیباسازی 360 ⁄ 1 موفق باشد.
این هوشمندی یا شعور اکتسابی است و فقط در یک ساختار جسمی زنده و نیازمند واقعی و حقیقی و با اراده و متصور مثل آدم و خلاقیتش امکان پذیر میباشد و در اثر کار و تجربه زندگی برای اصلاحات اشتباهات خود بدست میاید تا نیازهایش (واقعی و حقیقی) برطرف شوند.
نتیجه: هر ساختار جسمی زنده و با امکان هوشی و داشتن اراده و خلاقیت، مثل آدم، میتواند در 359 احتمال اشتباه و تهدید برای خود و دیگران باشد و بصورت زشت و مخرب (عقلی) رفتار کند و واقعیت خود و دیگران را بسازد. از طرف دیگر همان نفر میتواند فقط در یک احتمال حقیقی و درست و با هوش و توجه کامل (شعوری) باشد و تهدیدات خود را تبدیل به فرصت برای خود و دیگران کند که در حالت اول من به او شیطان واقعی که در ارتباط با شعور نیست و در دومی به او خدای واقعی میگویم که بخاطر شعورش در ارتباط با حق و حقیقت سازی است.
اگر آدمی یا هر چیزی (هوشمندی، اراده یا شعور) بتواند واقعیت (زشتی) خود و دیگران را برابر حقیقت (درستی) کند و برای خود و دیگران فقط زیبایی خلق کند و مبرا از نیاز شخصی (واقعی) شود و تنها نیازش، اجتماعی (حقیقی) و برای رفع نیازهای دیگران باشد (رابطه رفع نیاز واقعی به نیاز حقیقی یعنی عشق). من نام این عشق (نیاز به نیاز بین دو نفر یا دو چیز) را حق (خدای حقیقی) گذاشته که کارش حقیقت سازی است، یعنی خودش معیار درستی شده و توانسته با خودآگاهی کامل (شعور مطلق) از ساختار جسمی و جان خود رها شده (حل مشگل مرگ ساختار جسمی) و تبدیل به روح یا شعور مطلق بشود و کنترل هر ماده ای (ذرات بنیادی اولیه و بینظمی آنها) را داشته باشد و زندگی روحیش (نه روانی که مربوط به ماده و ساختار جسمی اوست) جاودانه و خودش، زندگی بخش هر ساختار جسمی جاندار و یا غیر جاندار باشد، بدون اینکه خودش ساختار جسمی داشته باشد و نامش، خالق مطلق یا روح مقدس یا حق یا (خدای حقیقی) بدون ساختار جسمی است و نه هر دانشمند مبتکر و هنرمند خلاق با ساختار جسمیش که خودآگاه واقعی (خدای واقعی) هستند و خط خود را از شیطان واقعی خود (عقل) جدا کرده و از طریق شعور جزیی خود در ارتباط با حق و حقیقت سازی می باشند، بدون اینکه خود حق (خدای حقیقی) باشند.
تصوف دو نوع است ترس از خدا وعشق به خدا ترس از خدا به شما وجدان نمیده مراتب بالاتر از وجدان پیشکش
سلام به جناب دکتر ریاضتی و دکتر نوذری .با احترام به آقای نوذری عقیده دارم هر انسانی قدرت فهم هر حرفی رو نداره و گاهی یک عصا را ازکور میگیریم ..منظورم اینه که اعتقاد به یک نیروی برتر از ابتدای آفرینش در انسان بوده ولی آقای نوذری زاییده ذهن میدوندونه ....
سلام .جناب اقای نوذری در امر زیست صاحب دانش و نظر تشریف دارند باید از این دانشمند بزرگ اموخت ولی همه علوم در پیش یک فرد نمیتواند باشد پس پیشنهاد میشود ایشون هم از دانشمند ریاضتی با تجربه و همهجهت نگر نیز بیاموزند
متاسفانه حبیب ریاضتی سخنهای زیبای جناب نوذری راقطع میکند وخودش بالای منبرمیرود ونمیگذارد ایشان صحبت کند،فکرمیکندسطح دانش وسوادش ازدکترنوذری بیشره ،خلاصه که برنامه روخسته کننده کرده وفقط مزه میریزد
شعربوعلی سینا رومیگه خیام 😊😊
من بیسوادم وقتی گوش می دم روحیه می گیرم ویاد میگیرم و لی حیف که همشه قطع میشه
مجری فقط حرف زد اجازه به حسام نوذری نداد
سلام .هر دو را سلامت باش اما دکتر ریاضت جهات را خوب کاوشگریست
سلام دوستان
راستی، می دانید که آخرین برسی و وارسی علمی از اطلاعات کیهانی دال بر این است که نظریه نسبیت اینشتین در باره جهان غلط است.
این خیلی مهم است، زیرا، همه دانش علمی در باره پیدایش جهان دیگر سندیت نخواهند داشت.
E=mc3
@@MehranAkbarinasab
E=MC2
همانقدر دال بر صحت درست بودن نظریه نسبیت اینشتین است که
g=m/W
دال بر درست بودن نظریه نیروی جاذبه نیتون است.
پس چرا اینشتین، علی رغم استفاده علمی از فرمول نیروی جاذبه نیتون، نظریه نیتون را رد می کند؟
آیا می دانید که فرمول نیتون خیلی بیشتر از نظریه اینشتین در شکل گیری مدرنیته نقش داشته و دارد؟
با این حال، همه می دانند که نظریه نیروی جاذبه نیتون غلت است!
@@MehranAkbarinasab
E=MC2
همانقدر دال بر درست بودن نظریه نسبیت اینشتین است که
g=m/w
دال بر درست بودن نظریه نیروی جاذبه نیتون است.
پس چرا اینشتین نظریه نیتون را رد کرد؟
بالاخره مذهب بده یا خوبه
Thanks 👍🌹👍