من شیرازی هستم، در اصل باصری هستیم ولی همیشه با خان و خوانین قشقایی تماس داشتیم، زنجیران، خانه خبیث سپیدان و و و زیاد می‌رفتیم، سرحد و گرمسیر، چقدر آدمهای خوبی بودند، مهمان نواز، با شخصیت، مودب، با اصل و نسب! اواخر که از ایران زدم بیرون، ابراهیم خان و الله قلی خان کهندلپور زیاد خانه ما میامدند،همیشه هم بزن و برقص بود، چقدر خوش می‌گذاشت یادش بخیر! زنجیران که می‌رفتیم من بچه بودم، فرود و فرهاد خان همیشه آکردن و ویولون میزدند! آخوند آمد همه چیز را به هم ریخت، خاطره خوب زیاد دارم با قشقیی ها!
به الله قلی که فکر می‌کنم بی اختیار به سالهای دور می‌روم که انقلابیون میهن ما یک دنیا فروتنی و فرزانگی بودند و خود را نه طلبکار، بلکه خدمتگزار مردم خویش می‌پنداشتند، انسانهای شریفی که پیشه ای جز مبارزه انقلابی و ضّد بهره‌کشانه نداشتند، تابع تعادل قوای بین‌المللی یا تعادل جناحهای حاکمیت نبودند و برایشان حل مسائل انسان، بخصوص انسان معاصر و مردم دردمند استثمار شده جامعه ایران اهمیت داشت. آنان برای رسیدن به هدف گرد هر وسیله‌ای نمی‌گشتند و نیازی هم به تهمت و افترا نداشتند. اما افسوس...امروز همه چیز «دیگر» شده و چهره آبی عشق را مه گرفته است... الله قلی جهانگیری و واقعه کوه حاجی‌لو www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=229
من یک شاهسون هستم در استان زنجان نه قلط است هرکس می تونست اسم خودرا بنویسد آدم باسواد می گفتند زنگان و اسم خمسه با اوغوز عوض شد در دوران سرجوقها اداره جات دادن دست فارسها لا قل به حساب کتاب برسند اینها جنگ نمی توانند بکنند از آن زمان اسم آ ذربایجانان که آغوزستان و یا اوغوزبویستان بوی به شاخه می گویند حالا اسم اوغوز را شناسنامه می داد می آمد به روستا ها می گفت نه نمیشود آغوز معنی ندارد باید خمسه چون بعضی ها می‌نوشتند خموس باز می گفت نه نمیشود خمسه در غربی به ۵ می گوید ماهم قبول میکردیم ازبس به فارس اعتماد داشتیم و شدیم بیگانه ازحود
ایلم قشقایی جانم فدای قشقایی
کنم عاشقانه جان فدای تو قشقایی
درود برایلم قشقایی.جانم فدای ایلم و وطنم.
جانم فدای قشقایی
دلاوران هر گز نمیمیرند روح دشتی دلاور و مسیح خان بلوردی شاد مسیح و دشتی دلاورانی بودند که هر گز تکرار نشدند
آفرین ودرود برناصرخان
درود درود درود
درود بر استاد لرکی عزیز ارادتمند ص شکارچی
من شیرازی هستم، در اصل باصری هستیم ولی همیشه با خان و خوانین قشقایی تماس داشتیم، زنجیران، خانه خبیث سپیدان و و و زیاد می‌رفتیم، سرحد و گرمسیر، چقدر آدمهای خوبی بودند، مهمان نواز، با شخصیت، مودب، با اصل و نسب! اواخر که از ایران زدم بیرون، ابراهیم خان و الله قلی خان کهندلپور زیاد خانه ما میامدند،همیشه هم بزن و برقص بود، چقدر خوش می‌گذاشت یادش بخیر! زنجیران که می‌رفتیم من بچه بودم، فرود و فرهاد خان همیشه آکردن و ویولون میزدند! آخوند آمد همه چیز را به هم ریخت، خاطره خوب زیاد دارم با قشقیی ها!
من حاظرم جانم را فدای ایلم کنم که پابرجا باشد ولی دریغ
به الله قلی که فکر می‌کنم بی اختیار به سالهای دور می‌روم که انقلابیون میهن ما یک دنیا فروتنی و فرزانگی بودند و خود را نه طلبکار، بلکه خدمتگزار مردم خویش می‌پنداشتند، انسانهای شریفی که پیشه ای جز مبارزه انقلابی و ضّد بهره‌کشانه نداشتند، تابع تعادل قوای بین‌المللی یا تعادل جناحهای حاکمیت نبودند و برایشان حل مسائل انسان، بخصوص انسان معاصر و مردم دردمند استثمار شده جامعه ایران اهمیت داشت. آنان برای رسیدن به هدف گرد هر وسیله‌ای نمی‌گشتند و نیازی هم به تهمت و افترا نداشتند. اما افسوس...امروز همه چیز «دیگر» شده و چهره آبی عشق را مه گرفته است...
الله قلی جهانگیری و واقعه کوه حاجی‌لو
www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=229
درود بر جناب همنشین ____
خسرو خان قشقایی متاسفانه تیرباران شد ( به دار آویخته نشد ) ________
یاشاسین قشقایستان
اگر به مفهوم دولت مدرن ، توسعه ، شهروند ، دولت ملت و .... اعتقاد داشته باشیم ، اسکان و خلع سلاح عشایر کار کاملا درستی بوده.
من یک شاهسون هستم در استان زنجان نه قلط است هرکس می تونست اسم خودرا بنویسد آدم باسواد می گفتند زنگان و اسم خمسه با اوغوز عوض شد در دوران سرجوقها اداره جات دادن دست فارسها لا قل به حساب کتاب برسند اینها جنگ نمی توانند بکنند از آن زمان اسم آ ذربایجانان که آغوزستان و یا اوغوزبویستان بوی به شاخه می گویند حالا اسم اوغوز را شناسنامه می داد می آمد به روستا ها می گفت نه نمیشود آغوز معنی ندارد باید خمسه چون بعضی ها می‌نوشتند خموس باز می گفت نه نمیشود خمسه در غربی به ۵ می گوید ماهم قبول میکردیم ازبس به فارس اعتماد داشتیم و شدیم بیگانه ازحود
قشقایی ائلنه دریا قیاس اد