Eshghe Mamnoo - Final - 158 - عشق ممنوع - قسمت 158 -قسمت آخر- دوبله فارسى
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 12 ม.ค. 2023
- • Eshghe Mamnoo - Episod... ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
عدنان به خانه آمده و می خواهد با سمر صحبت کند. سمر از ازدواج نهال و مهند ناراحت است و سعی دارد جلوی عدنان ظاهر خود را حفظ کند. عدنان که فرصت مناسبی برای صحبت پیدا کرده، به سمر می گوید می خواهد از او جدا شود. سمر باور ندارد که همه چیز به این سادگی تمام می شود. او موافقت می کند. اما خیلی ناراحت و ناامید است. با اینکه عدنان تنها راه امیدواری و نجات او بود، دیگر این فرصت را هم از دست داده و تنهاتر خواهد شد. عدنان سعی دارد دوستانه از او جدا شود و تمام حق و حقوق او را پرداخت خواهد کرد. از طرفی سمر فکر می کند این فرصت مناسبی است که به دست آمده و می تواند راحت جدا شده و با مهند باشد. مهند از این افکار او نگران است. مهند و نهال در شب قبل از عروسی جداگانه در پارتی های ترتیب داده شده، خوش می گذرانند. حال بشیر بدتر شده و عدنان نگران اوست. داستان دوباره به امروز بر می گردد. روز عروسی و تدارکات جشن. مادمازل در تعقیب عدنان است تا او را در قبرستان ملاقات کند. او به عدنان می گوید که نهال نباید با مهند ازدواج کند. چون او به شما و نهال خیانت می کند. لمیس مدعی است که بشیر از همه چیز خبر دارد. فیروزه بیسان را راهی می کند و خیلی از رفتنشان ناراحت است. نهال در محل عروسی در حال آماده شدن است و مراد به او می گوید سمر با مهند تماس گرفته بود و از او خواسته که به خانه برود. نهال نگران می شود و با سمر تماس می گیرد. سمر تصمیمی گرفته و به فیروزه می گوید که از عمارت دور شود. مراد پیامی که فیروزه به مهند فرستاده را می بیند. فیروزه گفته که سمر می خواهد همه چیز را اعتراف کند. مراد متعجب است و این مساله را به نهال می گوید. مهند سراسیمه به عمارت می رود تا مانع سمر شود. نهال هم به دنبال مهند به خانه می رود. عدنان به عمارت برمی گردد تا از بشیر همه چیز را بپرسد. فیروزه سعی دارد زودتر از عمارت خارج شود. چون می داند فلاکتی در راه است. بشیر همه چیز را به عدنان اعتراف می کند و او از رابطه ی سمر و مهند باخبر می شود. مهند سعی دارد سمر را از اعتراف منصرف کند. او در اتاق سمر است و عدنان به سراغشان می آید. سمر قصد دارد با اسلحه ی عدنان خودکشی کند. او خود را می کشد و همه از ماجراها باخبر می شوند. از طرفی بشیر هم با زندگی خداحافظی کرده و زیر بار عذاب وجدان نابود می شود. عروسی به هم ریخته و تبدیل به عزا می شود. مهند آواره و بی پناه از کارهایش پشیمان است. خانواده ی عدنان و سلیمان به همراه مادمازل زندگی شان را به دور از خیانت ها و دورنگی ها دوباره آغاز می کنند. اما نبود بشیر همیشه سخت خواهد بود. راهی جدید برای مادمازل و عدنان شکل می گیرد و شاید این پایان، شروعی عاشقانه برای آنها باشد ....
خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...
برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : / otvfarsi
Telegram : t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook : www. ...
@Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton - บันเทิง
th-cam.com/video/ThYxzSEquVo/w-d-xo.html ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
inja ham sansor shode ast??
لعنت بر عشق.
نهال هم اشـغالی مثل تو است..خجالت نکش .همه اسغال بدند.جز ثور بد برگشته. ...وتو ترسو برو کمشو.....
این سمر یک فایشه بود با اوجود که احکنان دوست داشت برش خیانت کرد
@@lightwave95885😢
ابن سریال بسیار زیباست ، و غم انگیز ، تنها سریال ترکیه ای است که هر دفعه ببینم بازم برام تازگی داره😢😢
بهترین سکانس وقتیه ک ثمر اول خوشحال میشه از زنگ مهند بعد نا امید عالی بازی کرده اونجارو
بی نهایت غمگین بود 😢 فقط اونایی که عشق ممنوع یا عشق یطرفه رو تجربه کردن ، میتونن درک کنن که چقدر غمگین و زجرآوره .... 😢😢🥺😭😭😭😭💔💔🖤
غم انگیز ترش اونجاست که سمر با ادنان حای خالی پدرشو پر میکرد محبت ندیدشو جبران میکرد و واقعا دوسش داشت ...❤️🩹
عشق یکطرفه داستانش با خیانت به پدر و خوابیدن با نامادری خیلی فرق میکنه
یعنی شما خیانتو تجربه کردی بعد نرسیدی بهش الانم میگی عشق یکطرفه؟
مهمترین نکته این سریال بنظر من این بود که یک ازدواج نامناسب چه پیامدهایی میتونه داشته باشه
موسیقی این سریال بی نطیره تویگار ایشکلی فوق العاده کار کرده مخصوصا موسیقی سکانس اخر قلب ادمو به درد میاره افرین احسنت به شما تویگار عزیز
وااای وااای تا بحال سه دفعه با فاصله زمانی کوتاه این فیلم را تا آخر دیدم وعجیب اینکه از دیدنش سیر نمیشم وبرام تکراری نمیشه.تمام لحظاتش را بااین فیلم زندگی کردم انگار خودم توی اون زندگی بودم.بسبار زیبا وعالی بود
آره واقعامنم
سریاله، فیلم نیست
داستانش واقعی هست دویست سال پیش در کشور ترکیه اتفاق داده اما سرنوشت مهند در رمان چیز دیگریست که اینها تغییرش دادن
@@kamalzokaei2717 درود برشما.میشه لطفا اسم رمان را بگین؟البته اگه ترجمه شده باشه.سرنوشت مهند چی بوده.من خییییلی بازیگر نقش مهندرادوست دارم
من نخوندم یکی از دوستام که ساکن ترکیه هست اینو برام تعریف کرد که تو رمان نوشته هیچ کس سر قبر سمر گل نمیبره جز مهند اونهم گل سرخ . مهند هرگز ازدواج نمیکنه و هر ماه میره سر خاک سمر و از شدت گریه چشماش نابینا میشه هر وقت سر خاک میرفته کسانیکه اونو میشناسن از دور تماشاش میکردن و در تنهایی و فقر و بعد از اینکه کاملا کور میشه در سن پنجاه سالگی از دنیا میره این اتفاق در یکی از روستاها ترکیه افتاده و عدنان در واقع خان اون روستا بوده ظاهرا قبر واقعی اون هم موجوده هنوز و حتی عوامل سریال عشق ممنوع به اون روستا سفر کردند . اگر دقت کنید قسمت اخر سر قبر سمر فقط گل رز قرمز هست و دست مهند هم همین گل هست و فقط اون براش گل میاره ظاهرا در اواخر مهند یک پرستار داشته که انگار همون نهال دختر عدنان بوده اما مهند نمیتونسته اونو ببینه و اون هم کاملا سکوت کرده بوده که مهند اونو نشناسه . من همینارو شنیدم از یک راوی ترک زبان در ترکیه که این رمان خونده بود و داستان واقعیش میدونست . مهند واقعا همیشه سمر میشه و تا اخر عمر هم عاشق سمر میمونه.
برن سات واقعا عالی بازی کرد🌹
صبر مادمازل بالخره نتیجه داد😅
😂😂😂
واقعا تنها سریالی بود که اینقدر غم داشت وآموزنده بود
چرا این سریال انقدر غم داره💔
خیانت غم میاره. قسمت های اولش چقدر خونه شون باصفاست. اما اگر دقت کنید می بینید که تو قسمت های پایانی سریال از در و دیوار خونه غم میباه. خیانت کثیف ترین کار دنیاست.
@@taherehhassani9066 یک بسیار گپت صحیح است. من کردم و دیدم
@@taherehhassani9066 همینطوره خیانت خیلی کثیفه
دلم برای دختره خیلی میسوزه. زندگی غمگین. پول داشت زیبایی سلامت ولی نه دوستی نه سرگرمی نه شغلی. خیلی بیچاره بود.
@@foroom8520همينا باعث افسردگي و مرگش شد😢
همه بازیگران خیلی خوب و حرفه ایی بازی کردن .
بهترین سریال که ده ها بار دیدیم با خانواده ولی سیر نشدیم
اگه حرف جدایی زده نمیشد سمر اینقدر ناامید نمیشد سمر از مهند هم ضربه خورد
عدنان و مادمازل مارموز قاتلش هستند
هیچ عشقی ارزش خودکشی نداره🖤
جز عشق فرزند به مادر❤
سمر دختر خوبی فقط اشتباه عاشق شد دیگه نتونست آدمی مثل مهند و فراموش کنه و بچه اش از دست داد به خاطر بازی های مهند کاش به جای سمر مهند میمیرد
کاربدمصلحت آن است که مطلق نکنیم،سمر ی زن شوهرپاربود.
اکثرا،یه عشق ممنوع داشتن توزندگیشون،ک بادیدن این فیلم داغ دل تازه میشه 😢❤️🩹
ومن وچقدرضربه خوردم اصلا زمین خوردم همچیم روگرفت وحشتناکه
@@irani.h.5656 متاسفم،آرامش سهم دلت همیشه عزیزم
مهند اومد سمرو عاشق خودش کرد زندگیشو نابود کرد بعد میگه زندگی منو نابود نکن تمومش کن
چقدر غمگین و درناک بود 😔😔
چرا ۳ قسمت آخر اینقدر غم داره ثمر چقدر لامصب خوب بازی میکنه تو هر نقشی هست باورش میکنی
همه تو این سریال هم گناه کار بودن هم بی گناه؛ پارادوکس عجیبی داشتن تمام شخصیت ها...
از کلفتهای این خونه متنفرم ۹۰ درصد مصیبتها از اونا بود.
پارادوکس یعنی چه ؟
@@snazar8544 به معنای دوگانگی، ضد و نقیض، وقتی میگم هم گناه کار بودن هم بی گناه همون معنای پارادوکس رو میده! یعنی چیزی که تو یه لحظه ای هم میتونه درست باشه هم نادرست
به جزمهند
فقط فیروزه خانم مثل بمب اتم بود قدرت تخریبش زیاد بود خانواده عدنان به کلی خرد و خمیر کرد
😢اخر فیلم صدای پای سمر بود توخونه... روح سمر تا ابد تو اون خونه خالی میمونه .. صدای خش خش برگهای پژمرده رفتن همه.. این سریال با یه غم تا ابد تو زندگی من گره خورده... هرگز نجات پیدا نمیکنم
این ماجرای روحی که گفتی رو قبول دارم. من در واقعیت برام پیش اومده. تو یه خونه زندگی میکردم جو خونه برام خیلی سنگین بود و یه مسائلی پیش میومد که پاسخی براشون نداشتم. خلاصه یک نفر که در کارش متخصص بود رو از یک شهر دور آوردم اونجا. یک شب موند و فرداش رفت و گفت روح یک زن اینجاست که حدود ۳۵ سالش بوده و مُرده. اول جدی نگرفتم حرفش رو اما بعد یه مدت تحقیق کردم و فهمیدم قبل اینکه ما اون آپارتمان رو بخریم یک خونه حیاتدار بوده و زن صاحبخونه سرطان گرفته بود و مُرده بود اونجا اینو پیرزن طبقه اولمون برای من گفت. سرتو بدرد نمیارم خلاصه ۳ ماه نشد که من خونه رو فروختم و از اونجا رفتیم.
چه خرافاتی، سمر روحش کجا بود یک شیطان خودخواه بود که با مرگش هم خواست زندگی ها رو نابود کنه ،روحی اگر باشه در اعماق جهنم دست وپا میزنه
منم همین طورم انگارمنم جزئی ازین فیلم بودم واقعا غمناک دلم میگیره هروقت نگاش میکنم
@@BetterWorld488 بپا روح نخورت 😂
توهم عقلت کمه دیونه😂
از تنها شخصتی تو این فیلم متنفر بودم از همون اولش این لمیس خانم بود ،چقدر حال بهم زن بود این زن
خخخخخخهههههههه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂خخخخهههههه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂خخخخههههههععههههههه
مهند،،چقدر مصنوعی عشقش با نهال ،،،تابلو که زورکی داماد میشه،،،،عشقش با سمر اتیشیه
به تنها چیزی که در آخر این سریال فکر میکنم اینه که کاش نشون میداد نهال چیقدر پیش لمیز خانم شرمنده اس😂😅 چون تنها کسی که باهاش مونده لمیز خانومه دیگه
ولی از قیافش معلوم بود شرمندس
مگ لمیز خیلی شخصیت عالی بود ن لمیز مثل ی ربات هست بدون احساس ن لبخندی بلده فقط با چشماش خیره میشه ک ادم چندشش میشه چنین ادمی حال بهم زن هست و باعث میشه اطرافیانش ک باهاش هستن افسرده بشن و ادمای خشک و بی عاطفه ای بار بیان
@@Armantaha-wg6ww ولی دل یه مادرو داشت
لمیس هم به ی شکل دیگه خیانت کرداگه بفکرنهال بودزودتربایدحرف میزدنتیجه کارلمیس هم ضربه به نهال شد
وقتی عدنان میگه تو پسرمن بودی انگار که قلبم به درد میاد😢😢
گ
اخ چقد گریه کردم با اخرش مخصوصا اونجا که مهند سر خاک گف مهند فرار میکنه🥲😭
❤
منم منم 😢😢
درین سریال فقط (مادمازل )به عشقش رسید
برای چندمین بار دیدم از قسمت اول تا آخر ودوباره امروز آخرین قسمت یکی از بهترین سریالها ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
تا لحظه اخر بازم امید داشت اما اون بیشرف زنگ زد به سمر که فقط بگه زندگیمو خراب نکن
ای کاش فصل 2 داشت
چرا دوباره دیدمش و دگرگون شدم احساس تهی بودن میکنم قلبم درد میگیره از این همه غم
عدنان حقشه جای پدر طرفه نباید باهاش ازدواج میکرد اونم با وجود محند تو اون خونه
دقیقا
مزخرف نگو
@@marziehmaman968 برو گمشو اشغال مزخرف وجودته
چرا سمر باهاش ازدواج کرد؟
بهترین سریال ترکی که دیدم اینه همشون قشنگ بازی کردن خصوصا سمر و مهند عالی بودید بچه ها ولی اشکمونو در اوردید😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
😂😂😂😂😂
خونه رو خالی دیدم با این فکر که روح سمر اونجا تو اتاق محند میمونه اشکمو در میاره هر دفعه
😭😭
۲۰بار این فیلمو دیدم هربار دیدم جذاب بودو با هربار دیدنش اشک ریختم
اشتباه عدنان این بود که با دختری که جای بچه ش بود ازدواج کرد. این ما آدما باید بیاموزیم که با پول نمیشه عشق واقعی رو خرید
ولی ثمر واقعا عاشق عدنان بود مهند مخش و زد گیر سه پیچ داد
عدنان بیک بخاطر سوراخش باهاش ازدواج کرد
@@_showle5386آره مهند زندگی سمر رو بهم ریخت بعد با بی رحمی تمام ولش کرد
قضاوت کار ما نیست
فقط یه نتیجه کلی میشه از این فیلم گرفت که اینطور عشقا ممنوعه 👍
يعني با هر بار ديدنش قلبم درد مياد💔😢
منم
چیزی به نام عشق ممنون وجودنداره چیزی که ممنوع تنهاهوسی هست که تهش تباهی عشق هرگزتباهی نداره حتی اگر2نفربهم نرسن،احساس مهندبه نهال ی دلسوزی بوددرست مثل احساسی که نهال به بشیرداشت
مراد هم تو این قسمتهای آخر شده مثله جمیله فضول و خبرچین 😂
آخه همه شون همه جا زیر دست وپا هستن و همه شون همه جا بلند بلند حرف میزنن و همه کار میکنن
کاش خیلی وقت پیش سمر مثل دندان لق مهند رو مینداخت دور .هر چند اون اشغال خودشم عاشق سمر بود ولی بزدل وترسو بود .وحاشیه امنیت رو ترجیح داد
سمر خودش منشأ تمام نابودی این خونه و خانواده بود شوهر به اون خوبی و باشخصیت داشت لیاقت نداشت
مهند هم تقصیری نداشت بالاخره مرد بود و از راه بدر شده بود
سمر شوهر داشت قضیش فرق میکرد مهند مجرد و بی بند بار بود .. این سمر بود که نباید اجازه میداد مهند وارد زندگیش بشه @mliza783
@@farideh9254واقعا خاک تو سرت
برای هوس باهاس بود همونجور که با خواهرشم یه مدت دوست بود اما خواهرش گذاشتش کنار این سمر نتونست بذاردش کنار
@@farideh9254فریده خانوم شما خودت ی خانومی از شما بعیده ک میگی مهند چونمرده میتونه هر کاری بکنه شوهر خوب و با شخصیت داشت ولی ۳۰-۲۰ سال از خودش بزرگتر بود سمر و مادرش به فنا داد مهند و جملات شما ک میگید مرده دیگه اشکالش چیه تقصیری نداشته با زن شوهر دار ک زن عموش بوده خوابیده شما درست میگی چون مرده لاشی و هرزه نمیتونه باشه فقط خانوما خرابن
خیلی،دردناکه که عدنان میگه تو مثل پسرم بودی
نهال از بچگی فقط میخاست توی لباس عروسی خودش و ببینه و بزرگ بشه 😂😂
خبر مرگش با عروسیش کاش نهال مرده بود جای سمر
دقیقاا کاش نشون میداد نهال اصلا خوب نمیشه ... عدنان هم که از شهر رفت... فقط مادمازل و مراد تو این خونواده ادم میشن
@@fateme3758وا چه گناهی نهال داشته عجبا اون سمر که هنش میخواست لب مهند ببوسه هم خواب مهند باشه گناه نداشت نهال که عاشق بود عشقش پاک معصوم بود گناه دار شد به مرگش هم راضی هستید عجیبه
من از زمانی که یادم میاد این سریال رو تا الان چندین دفعه دیدم و هیچ وقت نظرم عوض نشد
باید زن باشی تا بفهمی این وسط همه بیگناه بودن همشون
سمر کسی بود که پدرش رو از دست داد توی اوج جوانی و خیانت مادر به یه تکیه گاه محکم نیاز داشت توی عدنان دید و واقعا بابت آرامش وجود عدنان حس کرد که عشق رو پیدا کرده ولی بعدش متوجه شد که عدنان فقط حس پدرانه است براش ولی مهند یعنی عشق ...میگم باید زن باشی تا بفهمی
مهند پسر بی پدر و مادری که با بی قیدی بزرگ شد و تموم مدت دنبال هوس بود ولی عاشق زن عموی خودش شد دختری که خواهر دوست دخترش بود
نهال بچه لوس خانواده با ظربه روحی بدی که تو بچگی از مرگ مادر خورد و مهند رو به چشم عشق میدید
لمیس خانومی که تا دقیقه آخر واقعا خانومی کرد
و عدنانی که بعد از زنش توی چشم های ثمر اون آرامش رو پیدا کرد
میگم تو این سریال همه حق داشتن آی کاش میشد درست تموم بشه ولی همه حیف بودن
Dorost tamoom shod,,,,,shah,kar bood in srial,,,,,this serial is like a THERAPY for everybody to watch,,,,,it has a lot of things to say and the complexity of LIFE.
هیچ توجیهی برای کارهای بد مهند وجود نداره مقصر بدبختی های همه هوس بازیهای اون بود
دمت گرم همينطوره
چ عجب ی نفر این سریالو همه جانبه نگاه کرد..آدم از کامنتا متوجهه سطحه قضاوت مردم توی زندگیه واقعی میشه!خیلی کم پیش میاد از زاویه ی سمر و تروماهایی که تجربه کرده کسی به سریال نگاه کنه..ی قسمتیو توی تحلیلت جا گذاشتی اونم اینکه سمر از کودکی با مادرش سرِ عشقی که به پدرش داشت رقابت میکرد.پدرشم دقیقا پیرتربود از مادرش و رابطشون شبیهه عدنان و سمر بوده!!و جالبه پدر سمر عاشق زنش فیروزه بوده و بیشترین توجه رو به اون داشته و بعد از اولویته بعدی دختراش بودن که این رقابت ایجاد کرده بوده برای سمر..درضمن فیروزه آنچنان که باید حس مادری نداشته بیشتر اهل مهمونیو قرتی بازیو..چون مادر چنین ارتباطی رو تجربه کرده بوده با ی پیرتر از خودش نمیخواست دخترشم چنین سرنوشتی پیدا کنه..و سمر هم از سر رقابت با مادر و هم به هوای بدست آوردنه مهر پدری که دراثر خیانت مادرش فوت کرد این بار نمیخواست این پدره عاریه ای ینی عدنان رو از دست بده و ی جورایی با عشق ازدواج کرد ولی عشقه پدر دختری نه عشقه رمانتیک!
فیروزه هم اونقد نا امنی های مالی تروماهای مالی توی کودکیش تجربه کرده بود که توی جوونیش با لوندیو دلبری مخ ی پیرمرد ثروتمند رو زده بود تا باهاش ازدواج کنه!!و اینو دختراش نمیتونستن درک کنن که مادرشون برای بقای خودش از اول جوونی، صرف نقشه کشیدن شده..چون احتمالا فقر و کمبود سنگینی رو تجربه کرده توی کودکی..عدنان هم احتمالا ی چیزی ورای جوونی توی سمر دیده بود که عاشقش شد.چون سمر اوایل سریال به خاطر حس پدر دختری و خاطراتی که از پدرو مادرش و سواستفاده های مالیه مادرش باعث شده از توقعه مالی داشتن از عدنان تنفر داشته باشه.و اصلا بابته این مساله نقش بازی نمیکرد و خب این خلوصه خاصی به حسو رفتارش میداد که درکنار زیباییو جوونیش جذب کننده بود.ولی عدنان به هرحال باید فکرشو میکرد که ی دختره همه چی تمومه جوون رو با دوتا بچه توی سن پیری داره میاره خونه ش!اندازه ی دو سه برابره سنِ عقلِ سمر، این پیرمرد جای تامل کردنو شتاب زده تصمیم نگرفتن داشت.و کلی گزینه ی هم سنوسالِ پخته و زیبا دوروبرش برای ازدواج داشت
اشک های مهند فقط بخاطر از دست دادن اونکشتی و ماشین و ویلا هستش😂
ODLIČNI GLUMCI ❤, PRELIJEPA GLAZBA 💙, ZA SVAKU POHVALU 💚, NASTAVITE TAKO💜, MOŽDA NASTAVAK SERIJE 💞
ادم حالش بد میشه وقتی ثمر به عدنان میگه عزیزم و از اون طرف با یه نفر دیگه هم رابطه داره،چقدر یه ادم میتونه ناجور و مزخرف باشه
عدنان رو مثل پدرش دوست داشت
واقعاً عادم هرز همین میشه از پشت بهت خنجر میزنه😢😢😢😢
اخی چقدر این ویلا خالیش غم انگیز چه داستانای توش بود
علاوه بر اینکه بازیگرای خوبی داره دوبلورایی هم که کار کردن فوق العادن واقعا
تنها سریالی ک دفعه 6 بار هس نگا میکنم
ای وای چقد من گربه کردم برای سمر 😢
ولی مهند اخر نامردها بود اوایل سمر نمیخواست عدنان رو ازدست بده مهند دست بردار نبود تا دید نهال رو بهش دادن طمع مال و منال و هوس عشق جدید زد زیر همه عشقو دوست داشتن
همیشه مردها به زن ها آسیب میزنن ادنان به خاطر گردن کلف بودنش به خودش اجازه داد با دختر کمسن ازدواج کنه عشق با پول بخره مهند افتاد دنبال ثمر مخش زد عاشق کرد بعدم راحت ولش کرد در صورتی که میتونست با ثمر طلاق بگیره ازدواج کن برن
اصلا مهند عشق حالیش نبود فقط دنبال هوسبازی و پول بود
میدونی این مدل زندگیا انقدر کثیف و اشتباهه ک هیچکسی و نمیشه بیشتر از اون یکی متهم کرد
کودکی سمر ک با خیانتهای مادرش و مرگ پدرش سپری شد و کودکی مهند ک عقده ی نبود والدین و داشت و حتی صبور بودن بیش از حد عدنان همه و همه باعث شد تا انقدر بد همه چی تموم بشه
مرد باید مردونگی داشته باشه و وقتی سنش میره بالا و بچه داره نباید بخاطر هوس بره و زن جوان بگیره.و اینکه بودن مهند توی اون خونه خودش نقش اتیش و پنبه رو داشت.انقدر همه چی در ظاهر ساده ولی در اصل پیچیده اس ک وقتی اون اتفاق اصلیه میوفته نمیدونی کیو مقصر کنی
نه علاقه ی عدنان و سمر عشق بود نه علاقه ی مهند و سمر..هر دو یک هوس بود ک خب هوسبازی تاوان داره
تنها عشقه واقعی در این فیلم عشقه نهال ب مهند و عشقه بشیر ب نهال بود.ولی خب هیچکدوم نشد ک بشه
واقعا ادمیزاد گاهی خودشم نمیدونه چی از این زندگیه کوفتی میخواد.
وقتی پول هست،شهرت هست،بریز و بپاش هست ولی عشق نیس
وقتی عشقی مثل عشقه بشیر ب نهال هست خب پول و شهرت نیست
همه چی با هم نمیشه...این قانون طبیعته
درستش اینه ک ادما هوس و بزارن کنار و وقتی انتخاب میکنن پاش وایسن..نه اینکه هم خدارو بخوان،هم خرما رو
😂😂😂😂😂خخخخ.فیلم ترکیه تو خود جامعه الان ایران در حال تکراره😂😂😂جدی نگیر
عشق سمر یک عشق کثیف وپر از حسادت و بخل ودور از انسانیت بود یک عشق واقعی نبود
میخواستی زن جوان همسن دخترک نگیری که یه پسر جوان تو خونه بود
همه گناه کار و بی گناه بودن 😢
الانم این سریال درحال پخشه ۱۴۰۲/۵/۳۰، ساعت ۱۲ ظهر شبکه ، جم روبیکس خیلی دوسش دارم حس میکنم باهم ی خانوادا هستیم 😊 😊😊😊
بهترین سریال ترکی که بارها ارزش دیدن دارد از فیلم نامه تا موسیقی جذاب آن وبازی های در خور توجه ،،
عالی بود همیشه این سریال برای من اموزنده بوده هست
ممنونم از عوامل فیلم
خسته نباشید 🙏🌷❤️
ثمر بیچاره انقد تنها بود اینطوری شد هیچکس راه و نشونش نداد مامانش هم که فقط فکر خودش بود
دلم برای روزای شلوغ این خونه تنگ میشه
واقعا برعکس فیلمهای دیگه ترکیه ای خیلی جالب بود و هرقسمتش هیجان داشت و حتی آخرشم غیرقابل حدس بود 😊
مادمازل به ارزوش رسید حالا بره جلو بشینه حالشو ببره
واقعاً بهترين سريالى بود كه ديدم…
آموزنده تر از این سریال ندیدم عالی بود عالی
مادمازل نکبت دقیقه نود دهنش باز کرد نه به خاطر نهال به خاطر خودش ثمر که مرد ولی بیچاره نهال چه شوکی شد
فقط اونجایی ک مهند گفت برای تو گریه نمیکنم :) ب سمری گفت که بخاطرش خودشو کشت....
اونجایی که بهش گفت دوست دارم دیگه خیلی دیر بود واسه گفتنش :)) بعضی وقتا خیلی زود دیر میشه..بهترین سریالی بود که دیدم.بارها و بارها این سریال پخش شد و من هربار تا اخر دیدمش.واقعا عالی بود.عالی و تکرار نشدنی
نتیجه اینه ک نباید مرد مسن بازنجوون ازدواج کنه بعدشم ی پسر جوون بیاره خونش
دقیقا
نتیجه این که خیانت به هیچ وجه به هیچ وجه توجیح نداره
امیدوارم هیچ وقت تو زندگیت تجربه نکنی
به دریا رفته میداند مصیبت طوفان را
ربطی نداره
اگه ههمون باور کنیم انسانیم
و مثل بیمار روانی برخورد نکنیم
دنیا جایی برای زندگی برا همه انسان ها میشه.
۴۰ سال م شده
عشقی پیدا نکردم
ناراحت نیستم
خوشحال م نیستم
یک مرد متاهل ۶۰ ساله
دروغ گفت و زمان م رو گرفت
یک مرد با بیماری روانی جنسی.
موقعیت هام و گرفت
گذشت
در ذهن م درگذشته خاک ش کردم.
چه ربطی داره الان ما بامردی ۲۰ سال
بزرگ تره ازدواج کردیم باید خیانت کنیم چرت پرت میگیا
بررسی کامل کنی موضوع فقط این نیس
This is the best Serial of all time....ever elements in this serial is fantastic,,,from the story,,,directing,,acting,,,music,,costume design,,,,all are balanced and well done.,,This serial and story is a kind of Therapy for anybody watch it..
😢دم نففر۴۴پ
@user-xf5xu8bd7b well,maloome dar reshtehe shimi dars khoondi,,,jaleb bood daghatet,,,,jadval delkhif chiye?? LOL educate me please,,
بسیارزیبا بود این سریال به معنای واقعی وصف شدنی نیست ❤😔🥺👌
بهترين سريال كه ٢٠ بار ديدم باز هم ميبينم
تو خیلی وقت اضافه داری انصافا 😂
?جه بيكارى
خدایی به اینا میگن بازیگر ❤❤
من بعد از سالها که تعریف این سریالو شنیده بودم قسمت اخرو دیدم،چه دیونه خونه ای بوده ها
جای چرت و پرت گفتن از اول بشین ببین..پر از درس عبرته
@@simanouri9262 شمایی که انقدر چرت و پرت میگی چطور میتونی راهنمایی درستی بکنی ؟شما که با این لحن ادمارو میزنی چطور میتونی انتخاب درستی داشته باشی
بارها و بارها این فیلم دیدم ولی برام تکراری نمیشه..چقد گریه کردم....وقتی سمر مامانشو بوس کرد گفت سمر داره میره😢😢😢😢یا اونجایی که محند داره فرار میکنه آتیش گرفتم
بدترین تاوان برای مهند هم سمر رو از دست داد و هم ثروت و حمایت عموش و نهال و تا آخر با بی آبرویی زندگی کنه ،خیلی غم انگیز بود😢😢
حقش بود این کمترین تاوان بود مهند هم باید می مرد
من خیلی خوشحال شدم مهند باید تاوان پس میداد
بهترین سریال ترکی ..صد بار دیدمش
are vali khili sansor kardand,
منم همینطور
جانمن خوبی
کجای این سریال خوب بود چه گریه ای داشت برو سریال عروس استانبول را ببین حداقل ازش کلی چیز یاد میگیری
با اینه که خیلی سانسور داره ولی عاااالیه و خیلی درد آور بخصوص صحنه آخر که ادنان با نهال حرف میزنه احساس درد شدید تو قلبم دارم😢😢😢😢😢😢😢😢😢
بهترین سریالی که تا حالا ساخته شده 💔💔💔💔
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود ❤
راستی ، صداقت و پاکی همیشه پیروز است اگرچه با رنج ❤
وقتی عدنان ولمیز بانهال ومراد هر۴تایی نشستندتوماشین چقدر عالی بود کاش ازاول عدنان به جای ثمر وظاهر فریباش شخصیت و خوبی های لمیز ودیده بود این همه دردکشید چون خوشبختی تومشتش بود اماندید
نهال چه بابای خوبی داره
خیلی دلم سوخت گفت بابا کی حالمون خوب میشه واقعا نهال عدنان گناه داشتن
این سریال، بسیارپربیننده خیلی عالی و عبرت آموز بود یکی از بهترین سریالهابود👌
به نظر. من برن سات بهترین هنرپیشه زن ترکیه هست نقشهایی که به عهده میگیره به شکل بسیار پرفشنال بازی میکنه 😍😍
واینگونه مرالمس کردی،ماننددانه های برف که موهایم رالمس کند.مثل دانه های برف به دلم افتادی یخ زدگی من زمانی نبود که به قلبم افتادی بلکه زمانی بود که دردلم آب شدی.
برای اولین بارکه این فیلمودیدم خیلی گریه کردم واقعا فیلم زیبایی بود.ازنظرمن سمرنبایدخودشومیکشت چون وقتی دیگه عدنان همه چیزومیفهمید دیگه مهند نمیتونست بانهال ازدواج کنه وسمرم طلاق داده میشد.
هربارکه این فیلمومیبینم برام تازگی داره.بهترین سریال عمرم
و من برای دومین بار که این سریال را میبینم آرزو میکنم پایانش آنگونه نباشد که بوده. پایانی شاد و خوب برای فیلم آرزو داشتم
این فیلم یک داستان واقعی هست در واقعیت سمر مشکل روانی و افسردگی شدید داشت برا همین برای هر جمله مهمد یک دلیل میاورد که باور کنه ترکش نمیکنه و واقعا در آخر خودکشی کرد ،
@@negar1818 آره اگ ب جزئیات فیلم دقت کنی خیلی دقیقو درست شده همه چیز.حتی وسایل روی میزاشون.خیلی حرفه ای کار شده.اونم واس دوران خودش اصن بی سابقس
@@hassin2881 خاک بر سر پیرمرد احمق زندگی همه را عدنان خراب کرد
ثمرفقط میخواست محند با دل و پای خودش بیاد طرفش نه از مجبوری بخاطره همین با اینکه فهمید لو رفتن بازم خودشو کشت😢
برد اصلی رو مادمازل کرد 😂
وااااای چه پایان دردناکی. چه غم انگیز بود
چقدر حیف ثمر بود بخاطر مهند هول زندگیشو بعدم جونشو از دست داد
هرکسی تاوان انتخابهاشوداد توی این سریال سمرقربانی مادرش بود،بخاطرلجبازی بامادرهوس بازش بامردی ازدواج کردکه اونوجایگزین پدرش بکن
حقش بود چون از قدیم گفت مادرو ببین دخترو بگیر باید دارش میزند ولی حیف اسلام فقط اسمش هست قانون الهی😢😢
عدنان فهمید مقصر مهند بود بعد ثمر😢 چقدر غمگین بود دلم ب حال تک تکشون سوخت و گریه کردم درس عبرت برای ما و بقیه خیانت نکنیم
این اولین بار بود کە این سریال تماشا کردم و مطمئنم اگە صد بار دیگم تکرارش کنم بازم نمیتونم #بسمر_بگم_عاشق یا #دلم_براش_بسوزە
سمر شخصیت خیلی خوخواە و خودشفتە و مغرور داشت از اول سریال تا اخر همە چیز سر رقابت بە بقیە انجام داد وقتی سریال شروع شد وارد رقابت بە مادرش شدە بود چون عدنان تنها مرد تو میدان بود و اون بە دست اورد بعد کە مهند دید دوبارە وارد رقابت بە دخترای اطراف مهند شد و فکر کرد اونم میتونە بە دست بیارە چون خودش از همە بهتر میدونست.
در مرد احساساتش اصلا بخودش رو راست نبود چ برسە بە این کە بینندە درکش کنە و بهش حق بدە . خیلی اسان وارد زندگی عدنان شد و از اول سریالم تا اخر مدام تکرار کرد کە '' عدنان دوست دارە'' از ی طرف دیگم '' عاشق مهند بود''
کلا تنها چیز سمر دمبالش بود این کە همە اونو بخوان هر مرد تو میدان است اونو دوست داشتە باشە تنها خواستەش این بود کە برندە باشە از همە '' بهتر باشە ''
حتی اون کە این رابطە رو شروع کرد سمر بود. بە همون متن مزخرف کە برای بیسان نویشتە شدە بود چشمش مهند گرفت و شروع کرد توجە مهند جلب کنە حتی از ی قسمت مهند تو کافە بە سمر گفت میدونم چی از من میخوای من نیت دخترارو خوب حس میکنم حتی اگە مهند اول اونو نمی بوسید قطعا اون قدم اول بر میداشت و خودش مینداخت بغل مهند.
خیلی اسان شروع کرد بە دروغ گفتن و حیلە گری و بازی کردن بە عدنان و نهال عزیت کردن همە اطرافیانش برای رسیدن بە خواستەش دست بە هر کاری زد بدون هیچ حد و مرزی اخرشم خود کوشی کرد چون باختن قبول نداشت نمیخواست قبول کنە انتخاب اول همە نیست حتی برای ی بارم از کثافت کارش پشیمون نشود
@I I حقیقت این کە بە عدنان رو راست نبود، عدنان بە عنوان ی زن اونو دوستداشت. سمرم در نبود مهند عدنان بە عنوان شوهر میخواست اگە فقط حس پدی و حمایت و محبت پدرونە نسبت بهش میداشت نمیتونست بهاش ازدواج کنە و از دلبری براش لذت ببرە
دقیقا درست و کامل گفتید و اینکه با خودکشی خودش میخواست زندگی بقیه رو نابود کنه که کرد
@@faribamahdian2272 🙏🏻🤍
خودکشی کرد که زندگی بقیع رو خراب کنه تا ابد و سایه مردنشو هرگز از زندگیشون نره و سیاه باشه همه دقایقشون.این یک نوع شخصیت هست در روانشناسی که حتی با مرگش به طریق خاص زندگی ها رو نابود کنه .
مشخصه اصلا درست سریال رو ندیدی..😒👎🏻
زندگی روزمره آدمهای دنیا .
نمیدونم چرا با این سریال خیلی حی نزدیکی میکنم. فکر میکنم منم تو اون خونه داشتم باهاشون زندگی میکردم
صمیمیت بین خدمتکارا، حس زندگی و خوشحالی طبقه بالا، اتاق نهال و مراد که پنجرش رو به دریا بود. خلاصه از همه اینا انگار خاطره دارم
این حس بیانگر کیفیت این سریاله
انقدر خوبه بیننده خودشو بین بازیگرا حس میکنه
هر لحظش براش قابل لمس میشه
شادی، غم، هیجان
من این سریالو چندین دهه قبل دیده بودم. چه روزهای قشنگی بود. همه دور هم همش از لباسای سمر . فیروزه حرف میزدیم
ای روزگار
چقدر سر این سریال غصه خوردم، اون شور و نشاطی که خانواده عدنان قبل از اومدن سمر داشت، از بین رفت و حیف شد، 😢 انگار خودم باهاشون زندگی کردم، از بس براشون اشک ریختم، آخ یادش بخیر سالها پیشنهاد 😢😢
بسیار یک سریالی درد ناک و غمگین بود قلبی همه شکسته داستانی جالبی بود کسایی که هبل هستین از سریال تجربه کسب کنید 😢😢. و
در آخر خیانت کارا به رسایی عملی خود رسی😊
سریال های ترکی همینن
سریال آموزندهای بود و دوبلرهای بسیار خوبتر
خیلی سانسور داشت قسمتهای خاکسپاری بشیر و آخرین تصاویر از فیروزه خانم و جدا شدن تحسین حذف شده بود.
واقعا. تحسین فیروزه رو ول کرد؟کجا اوریجینال و ببینیم ؟
مهند با ته ریش خیلی جذاب تره❤
خیلی سخته برای یه مرد همه میدونن که زنش بهش خیانت میکنه ولی خودش آخرین نفری هست که می فهمه خیانت دیده لنت به این عشقای پوچ خالی
نباید با دختر ۲۵ ساله هم سن مهند ازدواج کنه بچه هاشو به خاطر هوسش داغون کرد ثمر زندگیشون به گند کشید نابودشون کرد
نباید با دختر ۲۵ ساله هم سن مهند ازدواج کنه بچه هاشو به خاطر هوسش داغون کرد ثمر زندگیشون به گند کشید نابودشون کرد
چقد گریه کردم سر این قسمت خیلی غم انگیزه
@II-wx4kvسمر چرا باهاش ازدواج کرد؟ غیر از اینکه پولکی بود
بهترین سریال بود آخرش غم انگیز تموم شد❤❤❤
بهتراست چیزی نگوییم وسکوت برگزینیم......هرکدام ازماها تماشاکننده این سریال می توانیم جای تک تک بازیگران این ماجرا بوده باشیم....یادراینده قرار بگیریم....من خودم جای یکی ازانها بوده ام......
چقدر سریال خوبی بود یادش بخیر
سلام من اولین بار بود فال شمارا گوش میکردم فوق العاده بود:راستش اولش فکر میکردم حرفهای تکراری میخواهید بگید:اما حرفهای زدید که همش حقیقت داشت:هزاران لایک 👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌💪👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️👏👏👏👏👏👏👏👏
اگر عدنان حرف طلاق و نمیزد سمر آروم به زندگی باهاش برمیگشت و فراموش میکرد ولی وقتی دید ن تنها امیدی ب مهند نیست بلکه زندگی با عدنان رو هم دیگه نخواهد داشت حس کرد ب آخر خط رسیده
ای کاش خودشو ضعیف نمیدونست و فقط کمی دوام میاورد و باور میکرد ک اگر مهند و عدنان هم نباشن بازم میشه زندگی کرد
❤واقعا انگار همه دست به یکی کردن نابودش کنن
اخه سمر حامله هم بود
@@india-pi3xo خودش خودش نابود کرد ، چرا از یک عمل زشت و ناهنجار حمایت میکنید ؟.
شاهنامه آخرش قشنگه👍
@@marziehmaman968 وقتی تو شرایط مشابه قرار نگرفتی و هیچ درکی از اون شرایط نداری سکوت کن و قضاوت نکن . ممکنه همین قضاوتت باعث بشه خودت هم دچار این شرایط بشی