اگر قسمت more را بزنید در توضیحات یا همان description این ویدئو تعداد زیادی ویدئوی دیگر در همین کانال یوتوبی معرفی شده که مجموع زمانشان از مدت یک فیلم بلند سینمایی، بیشتر است
ارادتمندم. در مکالمات خصوصی همیشه میگویم این رعایت کپیرایت در نقل قول با ذکر نام و غیره، مثل یک مرض است! یعنی انگیزهام از این کار، رعایت اخلاق یا قانون یا شعار دادن نیست. به طور شخصی از ذکر نام مرجع، لذت میبرم
عالی بود. جناب پوریا ی برنامه هم راجع به فیلم "بمانی" مهرجویی کار کنین. چون گفتین فیلم" دختر دایی گمشده" مهجور هست، به نظرم شاید مهجور ترین فیلم مهرجویی بمانی باشه. خودم فقط ی بار دیدم تو ی اکران تو سینما عصر جدید. یادمه خیلی محدود اکران شد
قاعدهاش این است که آدم به خواستهی مخاطبان دقیقش عمل کند. ولی راستش فرق این دو فیلم، آن است که «دختردایی گمشده» مهجور اما بیبدیل، چندلایه، هم بسیار جدی و هم بس شوخ و در نهایت از بهترین «دنیا»هاییست که مهرجویی فقید خلق کرده؛ اما برای بنده، «بمانی» جز همین سکانس بس محبوبم که در ویدئوی «مهرجویی دیوانهی دیوانهی دیوانه» آوردم، عنصر دندانگیری ندارد و فیلمیست با تاریخ مصرف مشخص و تمامشده. آن ویدئوی «مهرجویی دیوانه» را دیدهاید؟ منبع اصلی تمام این ویدئوهاست
بازی شکیبایی واقعا پر شور و درخشان بود. یاد اون بازیش با رامبد جوان اقتادم البته اونجا دکلمه میکرد ولی با بغض و شور خاصی بازی کرد.ترانه ترکی میخوند اونجا هم خیلی با جون و دل میخوند ❤😢
استاد در خصوص به کار گیری درست از تم موسیقی یا سروده های محلیدر فیلم های استاد مهرجویی، من شیفته اون نجوای جمعی جنوبی در باشو غریبه ای کوچک استاد بیضایی هستم هنگامی که باشو سوار بر کامیون دزدکی داره از محلکه جنگ میگریزه، ممکنه لطف کنین و بگین اون نجوا یا سروده چه اسمی داره و مربوط به کدام ایل یا طایفه جنوبه؟ سپاسگذار میشم.
از روزی که این کامنت را گذاشتید پیگیریها و جستجوها کردم تا جواب درستی بدهم. در نهایت دقیقترین اشارهای که یافتم در مقالهی آقای سعید کاشفی منتقد موسیقی و به طور مشخص موسیقی فیلم بود در پروندهی فیلم «باشو» در ماهنامهی فیلم شماره ۸۷ منتشرشده در دی ۱۳۶۸. در مقالهای درباره ی بلند صدای فیلم اشاره کردهاند که این «یک قطعهی همسرایی زنان عزادار جنوبی» است که طبعاً چیزی به دانستههای شما و بنده اضافه نمیکند. در ادامه، مینویسد که «در صحنهی کوبیدن دست روی سینه و پاها صدای همان همسرایی که در اول فیلم شنیدهایم میآید» و ... الی آخر
موسیقی متن و تیتراژ اجاره نشینها از باخ نیست , اثر هندل است بنام Ombra Mai Fu که قطعا در انتخاب ان حسین سرشار هم نظر داشته, احتمالا منظور مهرجویی شباهت درخت مورد نظر در داستان خشایار شاه بوده و سایه ان درخت و آسایش حاصل از ان را به نوعی به آسایش نهایی ساکنین خانه بعد از تمام ان ماجراها تشبیه کرده البته نه مهرجویی نه چشم آذر و نه سرشار زنده هستند که کمک کنند به توضیح !
منظور؟!! هم در این ویدئو و هم به طور کلی در رویکرد نئوفرمالیستی نقد، بسیار تلاش صورت گرفته که فیلمساز را از دغدغهی دم دستی "منظور داشتن" نجات بدهیم و دامان نقد هنری و ادبی را از این نوع نگاه پاک کنیم و برهانیم. شما دوباره از "منظور" آن هم دربارهی تفسیرناپذیرترین و معناگریزترین قالب آفرینش هنری یعنی موسیقی (آن هم در ابعاد کلاسیک و در فرم بدون کلام) حرف میزنید؟!!
عالی عالی عالی عالی عالی . چقدر گریه کردم 😢❤
what a professional!!!!
عالی عالی عالی❤
لطفا بیشتر از آثار آقای مهرجویی صحبت کنید.
اگر قسمت
more
را بزنید در توضیحات یا همان
description
این ویدئو تعداد زیادی ویدئوی دیگر در همین کانال یوتوبی معرفی شده که مجموع زمانشان از مدت یک فیلم بلند سینمایی، بیشتر است
بسیار هالی ❤
خیلی خیلی خوب بود😢
تو این ویدئو هم خیلی درست و به جا به مولفان آثار موسیقی با جزئیات اشاره کردین حتی اشاره به علت و تاریخ مرگ ایرج بسطامی. خیلی کارتون درسته قربان
ارادتمندم. در مکالمات خصوصی همیشه میگویم این رعایت کپیرایت در نقل قول با ذکر نام و غیره، مثل یک مرض است! یعنی انگیزهام از این کار، رعایت اخلاق یا قانون یا شعار دادن نیست. به طور شخصی از ذکر نام مرجع، لذت میبرم
@@amirpouriafilmcritic ما هم لذت میبریم. مخلصیم
عالی بود. جناب پوریا ی برنامه هم راجع به فیلم "بمانی" مهرجویی کار کنین. چون گفتین فیلم" دختر دایی گمشده" مهجور هست، به نظرم شاید مهجور ترین فیلم مهرجویی بمانی باشه. خودم فقط ی بار دیدم تو ی اکران تو سینما عصر جدید. یادمه خیلی محدود اکران شد
قاعدهاش این است که آدم به خواستهی مخاطبان دقیقش عمل کند. ولی راستش فرق این دو فیلم، آن است که «دختردایی گمشده» مهجور اما بیبدیل، چندلایه، هم بسیار جدی و هم بس شوخ و در نهایت از بهترین «دنیا»هاییست که مهرجویی فقید خلق کرده؛ اما برای بنده، «بمانی» جز همین سکانس بس محبوبم که در ویدئوی «مهرجویی دیوانهی دیوانهی دیوانه» آوردم، عنصر دندانگیری ندارد و فیلمیست با تاریخ مصرف مشخص و تمامشده.
آن ویدئوی «مهرجویی دیوانه» را دیدهاید؟ منبع اصلی تمام این ویدئوهاست
@@amirpouriafilmcritic اون ویدئو رو هم باید حتما ببینم چون مفصل هست باید سر فرصت و دقیق نگاه کنم . حتما میبینم
بازی شکیبایی واقعا پر شور و درخشان بود. یاد اون بازیش با رامبد جوان اقتادم البته اونجا دکلمه میکرد ولی با بغض و شور خاصی بازی کرد.ترانه ترکی میخوند اونجا هم خیلی با جون و دل میخوند ❤😢
همین طور بود به واقع. ویدئویی دربارهی بازیهایش برای مهرجویی کار کردهام که در مناسبتی، تقدیم خواهد شد
اواز خوانی در فیلم هالو
آواز «پروردمت به ناز که بنشینمت به پای»(شعری از شهریار) با صدای رضا رویگری که هم در «هالو» و هم در «هامون» به کار میرود
استاد در خصوص به کار گیری درست از تم موسیقی یا سروده های محلیدر فیلم های استاد مهرجویی، من شیفته اون نجوای جمعی جنوبی در باشو غریبه ای کوچک استاد بیضایی هستم هنگامی که باشو سوار بر کامیون دزدکی داره از محلکه جنگ میگریزه، ممکنه لطف کنین و بگین اون نجوا یا سروده چه اسمی داره و مربوط به کدام ایل یا طایفه جنوبه؟ سپاسگذار میشم.
از روزی که این کامنت را گذاشتید پیگیریها و جستجوها کردم تا جواب درستی بدهم. در نهایت دقیقترین اشارهای که یافتم در مقالهی آقای سعید کاشفی منتقد موسیقی و به طور مشخص موسیقی فیلم بود در پروندهی فیلم «باشو» در ماهنامهی فیلم شماره ۸۷ منتشرشده در دی ۱۳۶۸. در مقالهای درباره ی بلند صدای فیلم اشاره کردهاند که این «یک قطعهی همسرایی زنان عزادار جنوبی» است که طبعاً چیزی به دانستههای شما و بنده اضافه نمیکند. در ادامه، مینویسد که «در صحنهی کوبیدن دست روی سینه و پاها صدای همان همسرایی که در اول فیلم شنیدهایم میآید» و ... الی آخر
@@amirpouriafilmcritic سپاس بیکران از لطف و بزرگواریتون
موسیقی متن و تیتراژ اجاره نشینها از باخ نیست , اثر هندل است بنام Ombra Mai Fu
که قطعا در انتخاب ان حسین سرشار هم نظر داشته, احتمالا منظور مهرجویی شباهت درخت مورد نظر در داستان خشایار شاه بوده و سایه ان درخت و آسایش حاصل از ان را به نوعی به آسایش نهایی ساکنین خانه بعد از تمام ان ماجراها تشبیه کرده
البته نه مهرجویی نه چشم آذر و نه سرشار زنده هستند که کمک کنند به توضیح !
منظور؟!! هم در این ویدئو و هم به طور کلی در رویکرد نئوفرمالیستی نقد، بسیار تلاش صورت گرفته که فیلمساز را از دغدغهی دم دستی "منظور داشتن" نجات بدهیم و دامان نقد هنری و ادبی را از این نوع نگاه پاک کنیم و برهانیم. شما دوباره از "منظور" آن هم دربارهی تفسیرناپذیرترین و معناگریزترین قالب آفرینش هنری یعنی موسیقی (آن هم در ابعاد کلاسیک و در فرم بدون کلام) حرف میزنید؟!!