سلام شاهین جان. همون اوایل قسمت ایموند وقتی رفت توو اتاقش دید اون سکه ها نیست و فقط یکی افتاده زمین. اونجا سکه رو اورد جلو چش دیگش و چ شات قشنگی شد، اونجا فهمید قاتلها اول سراغ اون اومدن
11:22 میدونی ایموند چه جوری فهمید توی سکانسی که ایموند برگشت اتاقش توی قسمت قبلی ایموند و کریستین روی اون میز یه مقدار سکه گذاشته بودن و همون قسمت قاتلا اونارو برداشتن بعدش توی این قسمت وقتی رفت توی اتاق دید که سکه ها نیست و یکیش هم افتاده زیر میز یعنی اینکه یکی اومده و اون جارو برای پیدا کردن اون گشته و میدونه که اونا دنبالشن به خاطر مرگ لوک به خاطر همین اینو گفت
اینجا 11:18 براتون مبهم بود جوابش همون اوایل اپیزود هست که ایموند یکی از سکه های طلایی که تو قسمت قبل به همراه کریستن کول برای طراحی حمله روی نقشه استفاده میکردن رو زیر میز اتاقش پیدا کرد ولی مابقی سکه ها نبودن. واسه همین متوجه شد که هدف اول ترور خودش بوده و اونا اول به اتاق اون اومده بودند.
11:30 قسمت قبلی بلاد و چیز اول میرن اتاق ایموند وقتی می بینند نیست چندتا یکه روی میز اتاقش و برمیدارند ایموند اول این اپیزود تو اتاقش می بینه سکه های میز به هم ریخته است و می فهمه قاتل ها هدف اصلیشون اون بوده
یه موردی که باید در نظر بگیریم در انتخاب آدما در جایگاهی که هستن در فصل اول برای انتخاب کرستین کول اگه یادمون باشه رینیرا در انتخابش نه اصل و نصب رو نه شرایط مورد قبول رو که استاندارد های زمانش بوده رو نادیده گرفت و عواقبشم داره نشون میده که چطور یه آدم کوچیک به یه پست حساس میرسه و اینطور عقده و کینه هاشو رو میکنه و در نهایت تمام ضربشو به هر دو طرف ماجرا میزنه
تحلیل عالی بود خسته نباشید. فقط یه نکته فنی رو بگم. لطفا موقع تدوین، ویدوهای سریال رو روی کیفیت بالاترش بزار. الان احساس میکنم رو کیفیت 480 هست. چون رزولوشن تصویر یوتیوب رو روی 1080 هم که میزارم بازم تصاویر بی کیفیته. ممنون.
سلام یه سوال برام پیش اومده تو مراسم تشییع جنازه ای که توی تریلر بهمون نشون دادن ، یع شورش اتفاق میفته و هلینا و آلیسنت پیاده فرار میکنن میرن ، من فک میکردم اون شات مال همین مراسم هست ولی اینجا چیزی نشون ندادن حتی اون فرار کردن آلیسنت اینارو هم خودت توی همین کلیپ توی ثانیه 0:40 گذاشتی پس اون مراسم تشییع جنازه توی تریلر مال کی بود ؟؟؟
شاهین جان دوباره این سریال اومد و نشستم پای تحلیلهای خیلی خوبت. ممنونم ازت. فقط یه سوال قضیه روایت ماشروم چیه؟ مگه نویسنده مارتین نیست پس ماشروم این وسط چی روایت میکنه که گاهی معتقدیم به واقعیت نزدیک تره؟
ارادت ♥️🍻 نویسنده مارتین هست ولی این کتاب و اتفاقاتش مثل روایت تاریخی گفته میشه ، اونایی که داستان تعریف کردن و نگاه هرکدوم به یه اتفاق مهم باهم دیگ فرق داره ، اون کسایی که تاریخ جمع کردن روایت های مختلف میگن ، در اصل همش ذهن مارتین ولی روایت تاریخ محور داره
سلام ديالوگ كاملا درست بود و مشكلي نداشت اگه شما دقت كني ايموند وقتي مياد تو اتاق خودش ميبينه كه اونجا در مخفي داشته و باز شده و ازونجا اومدن ازينجا بود كه فهميد كه براي ايموند اومدن حتي يه وسيله هم پيدا كرد كه جا مونده بود
@@motivationshort630 گفت ايموند از كجا فهميد كه اومدن اونو بكشن و نشون ندادن ايموند چجور فهميده . در صورتي كه اينجور نبود اول اينكه راه مخفي به اتاق ايموند باز شده بود و وقتي خون و پنير سكه هاي روي نقشه در اتاق ايموند رو جمع كردن يكيش افتاد زير ميز كه ايموندم فهميد .ازين دو اتفاق فهميد اينا مستقيم وارد اتاق خودش شدن ميتونستن مستقيم وارد اتاق بچه ها يا هلينا شن كه اينكارو نكردن . رفيق بيننده ي اين سريال بزرگساله كودك كه نيست بيان همه چيزو بصورت بابا اب داد ياد بدن با يه اشاره و صحنه هايي موضوع رو به بيننده ميفهمونن. بيننده بايد با دقت سريال رو ببينه زمان اجازه نميده همه چيزو طولاني كنن . اين قسمت هم از نظر فني يكي از بهترين قسمت هاي كل سريال بود با جزئيات بالا و شخصيت پردازي بي نظير.
درود و خسته نباشی شاهین جان. فقط جهت یاد آوری احتمالا یه جاهاییو از دست دادی. اگان قبل اینکه بیاد زندانی رو بکشه طرف خودش لو داد ک منو فرستادن ایموند رو بکشم پس این ازین.. دوم اینکه ایموند یه صحنه رفت تو اتاق خودش سکههایی ک گذاشته بودن رو نقشه طرح ریزی جنگ رو میکردن دید همشونو برداشتن و فقط یکی زیر میز بود.. پس ایموند ازونجا فهمید قصد کشتنشو داشتن.. بازم خسته نباشی
ایموند تو اتاق شورا نرفت ، با لاریس حرف نزد کلا فقط اولش تو قصر بود بعدش نبود از کجا فهمید دیمون گفته بیان سراغش ! اگه اون فهمید چرا به اگان نگفت که هدف من بودم🤔
@@motivationshort630 اصن تو قسمت اگان و ایموند باهم صحبتی نکردن بعدشم قسمت اول رفتن اول یه اتاق گشتن دیدن خالیه همونجا یه سکه از جیب بلاد افتاد بعد ایموند بعد از قتل رسیدن به ماجرا دید در اتاقش بازه.شک کردن رفت یکم گشت سکه رو پیدا کرد لزوما نفهمیده که دیمون بوده فقد میدونسته هدف اون بوده.تنها کسیم که اینکارا ازش برمیاد دیمونه
واسه پیشرفتت میگم، سعی کن حرف زدنت رو اصلاح کنی، یه چیزی رو بخوای بگی کلی طولشو میدی مثلا میگی، «چیزی که این صحنه میخواد به ما بگه اینطوریه که میگه» و این کلش اضافه اس
به این نمیگن کلی طول دادن ، وقتی داری زنده حرف میزنی همین میشه اونایی که میبنی پشت هم میگن یه متن دارن جلوی دوربینم نیستن تند تند میگن میرن جلو اخرشم معلوم نیست چی گفتن اصلا
اون جایی که ایموند یه سکه رو از زیر میز برداشت فهمید که اومدن تا اونو بکشن قسمت قبل هم نشون دادن که اون دوتا سکه ها رو از روی میز برداشتن
سلام شاهین جان. همون اوایل قسمت ایموند وقتی رفت توو اتاقش دید اون سکه ها نیست و فقط یکی افتاده زمین. اونجا سکه رو اورد جلو چش دیگش و چ شات قشنگی شد، اونجا فهمید قاتلها اول سراغ اون اومدن
11:22
میدونی ایموند چه جوری فهمید
توی سکانسی که ایموند برگشت اتاقش توی قسمت قبلی ایموند و کریستین روی اون میز یه مقدار سکه گذاشته بودن و همون قسمت قاتلا اونارو برداشتن
بعدش توی این قسمت وقتی رفت توی اتاق دید که سکه ها نیست و یکیش هم افتاده زیر میز یعنی اینکه یکی اومده و اون جارو برای پیدا کردن اون گشته
و میدونه که اونا دنبالشن به خاطر مرگ لوک به خاطر همین اینو گفت
اینجا 11:18 براتون مبهم بود جوابش همون اوایل اپیزود هست که ایموند یکی از سکه های طلایی که تو قسمت قبل به همراه کریستن کول برای طراحی حمله روی نقشه استفاده میکردن رو زیر میز اتاقش پیدا کرد ولی مابقی سکه ها نبودن. واسه همین متوجه شد که هدف اول ترور خودش بوده و اونا اول به اتاق اون اومده بودند.
11:30
قسمت قبلی بلاد و چیز اول میرن اتاق ایموند وقتی می بینند نیست چندتا یکه روی میز اتاقش و برمیدارند
ایموند اول این اپیزود تو اتاقش می بینه سکه های میز به هم ریخته است و می فهمه قاتل ها هدف اصلیشون اون بوده
پوریا جان منظورم اسم شخص دیمون بودش تو ویدیو بررسی تریلر قسمت ۳ توضیح دادم ♥️🍻
درود شاهین عزیز
مثل همیشه عالی
ممنون و خسته نباشی بابت ویدو خوبت
به امید پیشرفت روز افزون برای تو و همه مردم عزیز ایرنمون❤❤❤🎉
چه اتاق خاطر انگیزی😂
چ اپیزودی بود قشنگ یاد فصل اول و دوم گیم آو ترونز افتادم
یه موردی که باید در نظر بگیریم در انتخاب آدما در جایگاهی که هستن در فصل اول برای انتخاب کرستین کول اگه یادمون باشه رینیرا در انتخابش نه اصل و نصب رو نه شرایط مورد قبول رو که استاندارد های زمانش بوده رو نادیده گرفت و عواقبشم داره نشون میده که چطور یه آدم کوچیک به یه پست حساس میرسه و اینطور عقده و کینه هاشو رو میکنه و در نهایت تمام ضربشو به هر دو طرف ماجرا میزنه
عالی بود ممنون
gut🎉
تحلیل عالی بود خسته نباشید. فقط یه نکته فنی رو بگم. لطفا موقع تدوین، ویدوهای سریال رو روی کیفیت بالاترش بزار. الان احساس میکنم رو کیفیت 480 هست. چون رزولوشن تصویر یوتیوب رو روی 1080 هم که میزارم بازم تصاویر بی کیفیته. ممنون.
با مقدمه چینی فصل اول و این دو قسمت به نظرم این فصل قراره شاهد سکانسایی در حد اوج سریال گات باشیم.
امیدوارم
دمت گرم آقا شاهین❤❤
ٱو پسر این چه قسمتی بود همش عالی و شوک برانگیز 😮 عالی ❤
عالی بود مثل همیشه ❤
بررسی پر جزئیاتی بود ❤
درود بشما آقا شاهین🌹خسته نباشی.
سلام
یه سوال برام پیش اومده
تو مراسم تشییع جنازه ای که توی تریلر بهمون نشون دادن ، یع شورش اتفاق میفته و هلینا و آلیسنت پیاده فرار میکنن میرن ،
من فک میکردم اون شات مال همین مراسم هست ولی اینجا چیزی نشون ندادن
حتی اون فرار کردن آلیسنت اینارو هم خودت توی همین کلیپ توی ثانیه 0:40 گذاشتی
پس اون مراسم تشییع جنازه توی تریلر مال کی بود ؟؟؟
عالی بود دمت گرم ❤❤❤
دوستت دارم برادر لبو بده بیاد 😅😅😅
🏳️🌈🏳️🌈🏳️🌈
عااااااااالی هستی تو شاهین❤
ارادت ♥️🍻
داداش ایموند ار سکه های که ار اتاقش دزدیده بودند و یکد دونشو زبر میز دید فهمید قاتلا اول اتاق اون اومدن بعد رفتن بچه رو کشتن
شاهین جان دوباره این سریال اومد و نشستم پای تحلیلهای خیلی خوبت. ممنونم ازت. فقط یه سوال قضیه روایت ماشروم چیه؟ مگه نویسنده مارتین نیست پس ماشروم این وسط چی روایت میکنه که گاهی معتقدیم به واقعیت نزدیک تره؟
ارادت ♥️🍻 نویسنده مارتین هست ولی این کتاب و اتفاقاتش مثل روایت تاریخی گفته میشه ، اونایی که داستان تعریف کردن و نگاه هرکدوم به یه اتفاق مهم باهم دیگ فرق داره ، اون کسایی که تاریخ جمع کردن روایت های مختلف میگن ، در اصل همش ذهن مارتین ولی روایت تاریخ محور داره
سلام ديالوگ كاملا درست بود و مشكلي نداشت اگه شما دقت كني ايموند وقتي مياد تو اتاق خودش ميبينه كه اونجا در مخفي داشته و باز شده و ازونجا اومدن ازينجا بود كه فهميد كه براي ايموند اومدن حتي يه وسيله هم پيدا كرد كه جا مونده بود
مگه گفتش دیالوگ غلط بود؟! گفت میتونست بهتر گفته بشه ...
واقعا لازمه بعضی چیزا درست گفته بشه این صحنه ها مثل اینکه کات زیاد خورده
@@motivationshort630 گفت ايموند از كجا فهميد كه اومدن اونو بكشن و نشون ندادن ايموند چجور فهميده . در صورتي كه اينجور نبود اول اينكه راه مخفي به اتاق ايموند باز شده بود و وقتي خون و پنير سكه هاي روي نقشه در اتاق ايموند رو جمع كردن يكيش افتاد زير ميز كه ايموندم فهميد .ازين دو اتفاق فهميد اينا مستقيم وارد اتاق خودش شدن ميتونستن مستقيم وارد اتاق بچه ها يا هلينا شن كه اينكارو نكردن . رفيق بيننده ي اين سريال بزرگساله كودك كه نيست بيان همه چيزو بصورت بابا اب داد ياد بدن با يه اشاره و صحنه هايي موضوع رو به بيننده ميفهمونن. بيننده بايد با دقت سريال رو ببينه زمان اجازه نميده همه چيزو طولاني كنن . اين قسمت هم از نظر فني يكي از بهترين قسمت هاي كل سريال بود با جزئيات بالا و شخصيت پردازي بي نظير.
wow
wow خوب یا بد؟😬
چیشد؟🤔
اون. دختر شنل قرمزه که تو دموی مربوط به قسمت دو دیدیم همین دختره بود که پیش رینیرا بود🤔
درود و خسته نباشی شاهین جان. فقط جهت یاد آوری احتمالا یه جاهاییو از دست دادی. اگان قبل اینکه بیاد زندانی رو بکشه طرف خودش لو داد ک منو فرستادن ایموند رو بکشم پس این ازین.. دوم اینکه ایموند یه صحنه رفت تو اتاق خودش سکههایی ک گذاشته بودن رو نقشه طرح ریزی جنگ رو میکردن دید همشونو برداشتن و فقط یکی زیر میز بود.. پس ایموند ازونجا فهمید قصد کشتنشو داشتن.. بازم خسته نباشی
ولی گفت دیمون منو فرستاد بکشم نه گفت امدم ایموند بکشم
hod ❤❤
❤️🔥
از کجا میتونم سریال نکاه کنم
❤❤
درباره تنش بین رنیرا و الفرد بروم هم یه اشاره میکردی
توضیح که اسپویل داره که نمیشه گفت
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
ایموند اونجا ک سکه زیر میز تو اتاق خودش پیدا کرد فهمید هدف اصلی خودش بوده چون قبلش ک با کول داشت صحبت میکرد سکه ها رو نقشه بودن
❤
ای کاش درباره اون دختری که هیو همر ازش مراقبت میکرد هم توضیح میدادی
نمیدونم چرا ولی بازیگر نقش کریستین کول اون حسی که باید و به آدم نمیده
لاریس فوت فیتیش داره از بی پایی هلاک میشه 😅😂
😂😂
اخر این قسمت یه اشاره به دیرون میشه، اما درباره بازیگرش چیزی نگفتن، احتمال داره فصل سوم وارد سریال بشه، ایکاش نتلز هم از داستان حذف نکنن
۱۰بار تا حالا درباره پسر آلیسنت گفته دیگ تکراریه
احتمالا چون نتلز و حذف کردن دیمون با الیس ریوز بریزه رو هم😂
میشه انقدر نگی فروپاشی سبزها فروپاشی سبزها انگار آدم دیوانه در جناح سیاه وجود نداره
داداش فقط یه سریاله
ایموند وقتی فهمید اومدن سراغش که سکه رو تو اتاقش دید از جیب بلاد افتاد بود
ایموند تو اتاق شورا نرفت ، با لاریس حرف نزد کلا فقط اولش تو قصر بود بعدش نبود از کجا فهمید دیمون گفته بیان سراغش !
اگه اون فهمید چرا به اگان نگفت که هدف من بودم🤔
@@motivationshort630 چیه بگه اون کلا نمیگه
بعدم دیگه معلوم بود وقتی وارد شد سکه ها نبودن نقشه تکون خورده بود متوجه شد
@@motivationshort630 اصن تو قسمت اگان و ایموند باهم صحبتی نکردن
بعدشم قسمت اول رفتن اول یه اتاق گشتن دیدن خالیه همونجا یه سکه از جیب بلاد افتاد بعد ایموند بعد از قتل رسیدن به ماجرا دید در اتاقش بازه.شک کردن رفت یکم گشت سکه رو پیدا کرد لزوما نفهمیده که دیمون بوده فقد میدونسته هدف اون بوده.تنها کسیم که اینکارا ازش برمیاد دیمونه
@@motivationshort630 بعدشم وقتی بچه ی طرف مرده دیگه کسی براش مهم نیس هدف کی بوده مهم خونه که ریخته شده
این قسمت حذفیات داشته بنظرم ! یجاهایش مشکل داره
دیمون بد خفنه واقعا اگه دیمون و مت اسمیت نبودن نصف جذابیت سریال کم میشد
با اینگه میگی نمیخوام اسپویل کنم ولی اسپویل میونیا تا حدودی
واسه پیشرفتت میگم، سعی کن حرف زدنت رو اصلاح کنی، یه چیزی رو بخوای بگی کلی طولشو میدی
مثلا میگی، «چیزی که این صحنه میخواد به ما بگه اینطوریه که میگه» و این کلش اضافه اس
به این نمیگن کلی طول دادن ، وقتی داری زنده حرف میزنی همین میشه
اونایی که میبنی پشت هم میگن یه متن دارن جلوی دوربینم نیستن تند تند میگن میرن جلو اخرشم معلوم نیست چی گفتن اصلا
چقدر. تو احمقی
عالی بود ممنون