داستان شبانه - غلامرضا درویشی
داستان شبانه - غلامرضا درویشی
  • 11
  • 4 941

วีดีโอ

مرد پارسا و کوزه روغن :با صدای غلامرضا درویشی
มุมมอง 56ปีที่แล้ว
مرد پارسا و کوزه روغن :با صدای غلامرضا درویشی حکایت های زیبای فارسی همیشه مورد توجه بوده اند. در تاریخ ما این نوع پند ها در قالب داستان بیان شده اند. داستانی شنیدنی از عهد کهن. فقط گوش بسپار... با نی نوازی استاد فرج زاده دف : غلامرضا درویشی
حکایت قورباغه و مار : با صدای غلامرضا درویشی
มุมมอง 68ปีที่แล้ว
حکایت قورباقه و مار با صدای غلامرضا درویشی حکایت های شنیدنی از دوران قدیم. امیدوارم که از شنیدن آن لذت ببرید.
داستان کوتاه موش و بازرگان : با صدای غلامرضا درویشی
มุมมอง 48ปีที่แล้ว
داستان کوتاه موش و بازرگان با صدای غلامرضا درویشی داستانی شنیدنی از عهد کهن. فقط گوش بسپار... با نی نوازی استاد فرج زاده دف : غلامرضا درویشی
آموزش ایجاد صدا در نی (نحوه دمیدن در نی ) : استاد فرج زاده و نی نوازی
มุมมอง 4.1Kปีที่แล้ว
یکی از مواردی که همواره مشکل‌ساز بوده طریقه دمیدن در نی و صدا دهی آن هست. استاد فرج زاده با چند تکنیک ساده این موضوع رو شرح دادن. استاد فرج زاده از دوستان نازنین من هست که افتخار شاگردی ایشون نصیب من شده.. امیدوارم که از فرمایشات استاد بهره کافی رو ببرین. ❤️❤️❤️
حس زیبای خدمت استاد بودن | دف نوازی من به همراه استاد فرج زاده
มุมมอง 135ปีที่แล้ว
استاد فرج زاده از دوستان قدیم هست. نامش رویش هست : دوست قدیمی..... یادگار دوران جوانی که چه سان زود گذشت. قطعه ای زیبا از نی نوازی استاد فرج زاده تقدیم شما باد. چند سال شاگردی استاد کردیم اما زندگی اجازه نداد که پیگیر شویم. همچنان در همان حال و هوا اما گرد پیری همراه من.
داستان کوتاه.. روایت یک احساس تلخ
มุมมอง 31ปีที่แล้ว
داستانی واقعی از آنچه دیده ام. در تمامی رویدادهای زندگی انچه که مهم هست احساس انسان ها هست. چخ بسیار که دیدم و چخ بسیار که ندیم اما تلخی این روایت همچنان در جان و دلم باقی است.
نوری است در قلبم همانند قطره بارانی در ابر...
มุมมอง 85ปีที่แล้ว
نوری است در قلبم همانند قطره بارانی در ابر. اگر چه ناچیز. اما اصیل از جنس خود ابر چه بسا که ببارد روی گلبرگ گلی...
صدای خنده هایت را می‌شنوم دلم لرزان می‌شود..
มุมมอง 101ปีที่แล้ว
وقتی صدای خنده هایت را می‌شنوم، دلم لرزان می‌شود. از خدا میخواهم که عمری دوباره به من دهد میدانی که می‌خواهم چه کنم؟ می‌گویم..... میخواهم آن لحظه ای که برای اولین بار دیدمت، تغییر دهم راهم را عوض کنم و بدون دیدن تو رد شوم آری میخواهم این کار را کنم..... داستان شبانه