- 23
- 74 699
BaranaArt
เข้าร่วมเมื่อ 13 เม.ย. 2016
Scheherazade String Quartet - Roudaki Hall
The audio and video album “Shahrzad Quartet” was released with the leadership and composition by Shahrdad Rohani and directed by Omid Hashemlou in the music market.
They performed pieces from this album at Teharan's Roudaki Hall at 26th of May 2014.
Location: Teharan's Roudaki Hall
Date: 26 - May - 2014
They performed pieces from this album at Teharan's Roudaki Hall at 26th of May 2014.
Location: Teharan's Roudaki Hall
Date: 26 - May - 2014
มุมมอง: 662
วีดีโอ
Iran Man Concert - Los Angeles, California
มุมมอง 1975 ปีที่แล้ว
Homayoun Shajarian and Sohrab Pournazeri - Los Angeles, California - MICROSFT THEATER Homayoun Shajarian is one of the foremost classical Persian singersof his generation, and superb instrumentalist. He will now visit Microsoft Theater in Los Angeles with the “Irane Man” (My Iran) Tour.
Homayoun Shajarian & Sohrab Pournazeri at Nowruz Celebration in Orange County
มุมมอง 3595 ปีที่แล้ว
On March 24th, 2019 Farhang Foundation and the prestigious Pacific Symphony under the direction of maestro Carl St. Clair welcomed the magnificent Homayoun Shajarian, Sohrab Pournazeri and maestro Shardad Rohani to Orange County for an unforgettable and moving concert performance in celebration of Nowruz.
Tar Solo By Tahmoures Pournazeri
มุมมอง 1325 ปีที่แล้ว
Tar Solo By Tahmoures Pournazeri, Vancouver, Canada Iran Canada Tour Spring 2018
Damahi Band Performance at Barana Music Festival
มุมมอง 1085 ปีที่แล้ว
Damahi Band performed at the Barana Music Festival which brought together a number of prominent Iranian and international artists to perform together.
The Kamkars Performance at Barana Music Festival
มุมมอง 1255 ปีที่แล้ว
The Kamkars performed at the Barana Music Festival which brought together a number of prominent Iranian and international artists to perform together.
Loris Tjeknavorian Performance at Barana Music Festival
มุมมอง 925 ปีที่แล้ว
Loris Tjeknavorian performed at the Barana Music Festival in Bisotun which brought together a number of prominent Iranian and international artists to perform in the historical Bisotun complex near the Iranian city of Kermanshah.
Kaykhosro Pournazeri Whirl of Divinity
มุมมอง 3645 ปีที่แล้ว
Kaykhosro Pournazeri’s latest album “Whirl of Divinity” was unveiled at Tehran’s Niavaran Cultural Center on January 16, 2019 with a number of esteemed guests in attendance, including renowned vocalist Shahram Nazeri.
رونمایی آلبوم «سوی دیگر» از کوارتت شهرزاد
มุมมอง 1425 ปีที่แล้ว
دومین آلبوم مستقل کوارتت شهرزاد با نام «سوی دیگر» با آهنگسازی «هوشیار خیام» و تهیهکنندگی موسسهی فرهنگی- هنری «بارانا» با حضور هنرمندانی چون حسین علیزاده، محمدرضا درویشی، جاوید مجلسی، بردیا کیارس، داود جعفری، آرش گوران و ... منتشر و رونمایی شد.
فراخوان ملی حمایت از استعدادهای درخشان موسیقی
มุมมอง 876 ปีที่แล้ว
نخستین دوره فراخوان ملی حمایت از استعدادهای درخشان موسیقی بهمنظور کشف نوازندگان، خوانندگان و آهنگسازان، توسط آکادمی موسیقی پورناظری برگزار خواهد شد. داوطلبان این آزمون میتوانند از تاریخ 9 تا 20 آبان 97 در سایت www.pournazeriacademy.com ثبتنام کنند.
Sohrab Pournazeri - Tedx Tehran
มุมมอง 2666 ปีที่แล้ว
TEDx: Iranian musician, Sohrab Pournazeri who can’t remember life before music or imagine life without it, discusses the value of a work of art and how can we preserve this value. To open his talk, Sohrab treats us to a haunting, intimate Tanbour improvisation which is rarely heard outside of traditional eastern performances.
C Project by Homayoun Shajarian & Sohrab Pournazeri
มุมมอง 4K7 ปีที่แล้ว
A project by Homayoun Shajarian & Sohrab Pournazeri August, September 2017 Sa'adabad Palace This project, originally performed in Tehran’s historical Saadabad Palace Complex in the summer of 2017, aims at reviving the “wisdom” and old traditions of the Shahnameh (‘The Book of Kings’) for the young generation and familiarizing the audience with the roots of ancient Iranian culture and literature...
C Project by Homayoun Shajarian & Sohrab Pournazeri
มุมมอง 1.3K7 ปีที่แล้ว
A project by Homayoun Shajarian & Sohrab Pournazeri August, September 2017 Sa'adabad Palace This project, originally performed in Tehran’s historical Saadabad Palace Complex in the summer of 2017, aims at reviving the “wisdom” and old traditions of the Shahnameh (‘The Book of Kings’) for the young generation and familiarizing the audience with the roots of ancient Iranian culture and literature...
Barana Music Festival - Niavaran Festival
มุมมอง 1738 ปีที่แล้ว
Barana Music Festival - Niavaran Festival
Barana Music Festival - Niavaran Palace
มุมมอง 2018 ปีที่แล้ว
Barana Music Festival - Niavaran Palace
نخستین حضور سهراب پورناظری در تلویزیون ایران
มุมมอง 54K8 ปีที่แล้ว
نخستین حضور سهراب پورناظری در تلویزیون ایران
Kaykhosro Pournazeri and Aeen Meshkatian - Whirl of Divinity
มุมมอง 2208 ปีที่แล้ว
Kaykhosro Pournazeri and Aeen Meshkatian - Whirl of Divinity
❤به به از این همه وقار ادب متانت سواد و اصالت خانوادگی سهراب خان بمونی برای موزیک و هنر این خاک
به به لذت بردم چه نکات ظریفی ❤👌
منظورشون شهدای ایرانی که گسیل شدند برای دفاع از سوریه!!!!!
ایشان که ادعای این را دارند که موسیقی ردیفی در آذربایجان دزدی می باشد، یک سری به جمهوری آذربایجان بزند متوجه می شود که هیچ استادی در ایران نه در تار زدن، نه در کمانچه زدن نه در خوانندگی به گرد پای هنرمندان ترک نمی رسند که هیچ حتی به اندازه کودکان هنرمند هفت و هشت ساله ترک هم نمی توانند عرض اندام بکنند. با تکنیک نوازندکی ایشان را در آذربایجان به مدرسه موسیقی هم اسم نویسی نمی کنند. انسان باید حد خودش را بداند. بگذریم که هم موسیقی ردیفی در آذربایجان و هم موسیقی ردیفی قاجار مربوط به ترکان است و اگر دزدی وجود داشته باشد این دزدی را امثال این بچه های متوهم انجام داده اند.
معلوم است که ایشان از نامهای چنگیز و تیمور که به کودکان داده می شود خیلی ناراحت اند. در صورتی که در تاریخ فلات ایران هرگز چنین تفکری وجود نداشت و همه اهالی فلات ایران و مناطق همسایه به کودکان خود با افتخار نامهای چنگیز و تیمور را می دادند. در پائین شعری از حافظ شیرازی نقل می کنیم که نشانگر این است که شخصیتی بزرگی مثل حافظ برخلاف این بچه بی سواد بوده است. «برشکن کاکل ترکانه که در طالع توست، بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی.» کل غزل مزبور حافظ شیرازی: احمد الله علی معدلة السلطان، احمد شیخ اویس حسن ایلخانی. خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد، آن که میزیبد اگر جان جهانش خوانی. دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد، مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی. ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند، دولت احمدی و معجزه سبحانی. جلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا، چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی. برشکن کاکل ترکانه که در طالع توست، بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی. گرچه دوریم به یاد تو قدح میگیریم، بعد منزل نبود در سفر روحانی. از گل پارسیم غنچه عیشی نشکفت، حبذا دجله بغداد و می ریحانی. سر عاشق که نه خاک در معشوق بود، کی خلاصش بود از محنت سرگردانی. ای نسیم سحری خاک در یار بیار، که کند حافظ از او دیده دل نورانی.
موسیقی دوره ساسانی که هیچ نمونه ای از آن نداریم ولی بر حسب منابع تاریخی ادامه موسیقی گوکتورکها و خزرها و … بودند. تاریخ ساسانی با شروع حاکمیت فیروز سپس قباد، انوشیروان، هرمزد ترکزاد، خسرو پرویز، شیرویه، پوراندخت و آذرمی دخت و … هر نسل بیشتر و بیشتر ترک می شدند و علت ضدیت ساسانیان با دین زرتشتی و زرتشتیان هم همین بود. برخلاف ساسانی ها که نمونه های موسیقی در دست نیست، در مورد گوکتورکها و ترکهای اویغور قدیمی خیلی متون نت داریم که این اواخر همه اینها کاملا نت نویسی مدرن شدند. جالب است که آثار موسیقی دوره گوکتورک و اویغور بیشتر در مایه های راست و بیات اصفهان (بیات شیراز) است. و جالبتر اینکه مقام راست مقامی بوده است که بیشتر در حضور پادشاهان ترک اجرا می شد. حتی در دوره سلجوقیان به این مقام «مقام آرسلان» گفته می شده و پادشاهان ترک صبح را با مقام راست که مقامی نیک بین و انرژی زا است شروع می کردند. در موسیقی به اصطلاح اصیل ایرانی که در اصل موسیقی درباری قاجاریان ترک بود بخاطر بی ارتباطی با شاهان قاجار مقام راست و تصنیفها و ملودیهای مربوط به آن به «نسل فارسی ساز» مقامهای ترکی انتقال پیدا نکرده است. حتی شجریان و لطفی از نبودن تصنیف راست برای اجرای خود در مضیقه بودند. در صورتیکه در ترکهای ایران، قفقاز، ترکیه و دیگر کشورها و مناطق ترک هزاران تصنیف، ترانه خلقی و رقص و ملودی راست داریم. آری این موسیقی سنتی که الان با دزدی از ترکان به فارسی اجرا می شود در اصل موسیقی ترک است. و قدیمیترین اجراهای موجود از این موسیقی به زبان ترکی است. مثلا میرزا محمد خان و ابوالحسن خان اقبال السلطنه و غیره خیلی اجراهای ترکی داشته اند. حتی ابوالحسن خان در یکی از اجراهایش در تفلیس تصنیف حماسی «من بیر تورکم (من یک ترکم)» را اجرا کرده بود. و جالبتر این است که اکثریت تصنیفهای به اصطلاح فارسی که از دوره قاجار مانده اصل ترکی اش هم موجود است که بنده همه آنها را جمع کرده ام. این یعنی فرهنگ و موسیقی دزدی! و در این دوره یک شخصی که دارای انحرافات اخلاقی و بچه باز و مفعول بود به عنوان شاعر ملی از طرف بیگانگان تبلیغ میشد. آیا یک مفعول مخصوصا یک بچه باز می تواند شخصیت ملی باشد. این شخص کسی جز عارف قزوینی نبود. و کلیه آثاری که بنام او دزدیده شده اند اصل ترکیشان هم به عنوان ترانه های خلقی ترک موجود است. در ضمن اولین شخصی که در تاریخ اسلام به عنوان موسیقی شناس می شناسیم ابن سریج ترک بود. پدر او از سپاهیان ارتش ساسانی و ترک بوده، مادرش هم از ترکان خراسان بوده. و این خانواده قبل از اسلام در عربستان ساکن شده بودند و بیشتر به کار شمشیر سازی مشغول بودند.
اگر از شما سوال بکنم که هخامنشی، اشکانیان و ساسانیان چه ربطی به فارس زبانها دارد لابد دهان به اعتراض باز می کنید. چونکه هر چه به خوردتان داده اند قبول کرده اید! بلی جالب است از لحاظ علمی، تاریخی و زبانی هیچ کدام از اینها پروتوتیپهای فارس زبانهای کنونی نیستند. اصلا مگر زادگاه زبان فارسی کنونی ایران است؟ اگر کمی مطالعه داشتید می فهمیدید که زادگاه زبان فارسی منطقه ماوراالنهر است نه ایران!!! در ساختار دولتی هخامنشیان اثری از فارسهای کنونی نیست. در صورتیکه ترکها هم در ساختار دولتی و هم به کل در اردوی هخامنشی حرف اول را می زدند. اشکانیان هم بیشتر از اینکه ایرانی باشند ترکستانی اند و هیبریدی از اقوام آلتایی و ایرانی اند. ۷-دوره ساسانی هم ترکها در ساختار دولتی و اردوی این دولت عنصری دومینانت بودند. حتی در این دوره هنوز زبان فارسی ماوراالنهری متولد نشده بود. در صورتیکه از قباد گرفته و بعد انوشیروان، هرمزد ترکزاد، خسرو پرویز، شیرویه، آذرمیدخت، پوراندخت و غیره از طرف مادری ترک بودند. -«بهرام گور … اندر حربگاه ترکی گفتی.» منبع اش پایین نوشته شده است. ابو سعید عبدالحی بن ضحاک ابن محمود گردیزی، تاریخ گردیزی، به تصحیح و تحشیه و تعلیق: عبدالحی حبیبی، ناشر: دنیای کتاب، نوبت چاپ: اول، تهران، ۱۳۶۳، صفحه: ۷۷. * معلوم نیست چرا بهرام گور به جای فارسی (فارسی مورد بحث کنونی) با منسوبین اردوی ساسانی به ترکی صحبت می کرده است!؟ شاید از ترکها و کودتای احتمالی آنها می هراسیده است! البته بهرام گور (۴۳۸-۴۲۱) برای فارسی صحبت کردن با اردو می بایستی تا دوره سامانی (۹۹۹-۸۱۹) صبر می کرد که زبان فارسی کنونی متولد بشود. یعنی صبری حدود ۴ قرن!!! صبری که صبر ایوب را از خاطره ها می توانست پاک کند. غافل از اینکه دوره سامانی نیز زبان اردو ترکی بوده و دوباره بهرام گور ما می بایستی تا قرن بیستم منتظر سیاست زبانی انگلیسیها در فلات ایران باشد که بتواند به این زبان سخنی گفته باشد.
وقتی سواد نداری دهنت رو ببند،ترک کجا بود؟ترک های مهاجر با مهاجرت اغوز ها ده ها سال بعد از اسلام وارد فلات ایران شدند و به روم شرقی رفتند و با زور شمشیر زبان مسخرشون رو رواج دادند،نژاد اذری ها به گواه علم ژنتیک و به گواه تاریخ مستند ارتباطی به قوم چشم بادمی و زرد پوست نداره
بنده از ایرانشهریان انتظار سواد و معرفت ندارم. این گروه محصول استعمار غرب و به خصوص انگلیس در دو سده متاخر هستند. و نطفه این توهم و بی سوادی محض در هندوستان بسته شده بود. این نطفه کثیف را هم زرتشتیان گجراتی هند که جاسوس انگلیس بودند به ایران آوردند. یکی از این جاسوسهای خبره که پدر ایرانشهریان و نژادپرستی ایرانی به شمار می آید هاتریا بود. شبکه اطلاعاتی و شبکه بازرگانی زرتشتیان هندی گجراتی که بریتانیا به عنوان نماینده خود در هند آنها را حاضر کرده بود، نقش اساسی در شکل گیری ایران مدرن فارس محور داشت. ایرانی که هویت دومینانت ترکی آن می بایستی انکار شود. بالا هم اشاره کردم از جمله مقامات ارشد اطلاعات زرتشتیان هندی بریتانیایی که در این دوره به ایران آمدند، به ویژه باید به نام مانکجی لیمجی هاتریا (1890-1813) اشاره کرد. هاتریا در سال 1854 به عنوان سفیر و مبلغ به ایران اعزام شد. قبل از آمدن وی به ایران، دولت انگلیس در چهار نامه مشخصاً به مقامات خود در بوشهر، تهران، استانبول و بغداد دستور داد تا با هاتریا همکاری کنند. فعالیت های 36 ساله هاتریا را ایران به اختصار مواردی بودند که در پایین نوشته ام: ۱-گزارش وضعیت زرتشتیان ایران ۲-آموزش، سازماندهی و حمایت از زرتشتیان ایران ۳-لغو جزیه برای زرتشتیان ۴-جمعآوری و انتشار منابع زرتشتی (کتابهای ساختگی) ۵-تفسیر مجدد (یا بهتر است بگوییم تطهیر و جعل) دین زرتشتی بر اساس ارزشهای مدرن بشری؛ در دین زرتشتی ازدواجها محارم، یعنی مادر، خواهر و دختر جز «کردار نیک» قلمداد شده است. همچنین غسل با ادرار گاو (که بر اساس دین زرتشتی انواع مختلفی دارد.) ۶-انتشار نام و هویت جعلی زرتشتی و پارسی; ۷-ایجاد درک ایرانی باستانی از تاریخ که افرادی مثل شما قربانیان آن هستید. ۸-ایجاد فهم فارسی-شیعی که در خدمت هویت به اططلاح پارسی است است که باب میل انگلیسیها بود. ۹-حمایت از اصلاح طلبان اسلامی که در خدمت غرب بودند. مثل جمال الدین اسدآبادی و غیره که جاسوس انگلیس بودند. ۱۰-جمع آوری اطلاعات سری در مورد جغرافیای ایران و دولت قاجار. ۱۱-گسترش احساسات ضد اسلامی ۱۲-و به طور غیرمستقیم ترویج افکار ضد ترکی؛ ۱۳-ایجاد، حمایت و تقویت فراماسونری در ایران. ۱۳-ایجاد، حمایت و تقویت بابیت، بهائیت و برخی فرقه های دیگر در ایران. ۱۴-ایجاد هویتهای محلی جعلی و به ویژه ایجاد هویت کردی و غیره. جالب این است که اولین نسل نژادپرستی فارسی که در ایران شروع به کار کردند عبارت از سه نفر بودند و این سه نفر اولترا بی سواد ساده لوح همگی محصول هاتریا جاسوس بود که همه این خزعبلاتی که شما بسیار به آنها علاقه مندید را به اینها دیکته می کرد و در شکل گیری افکار آنها نقش اساسی داشت. ۱-میرزا آقاخان کرمانی (1897-1854) ۲-جلال الدین میرزا (1872-1827) که از شاهزادگان فریب خورده قاجار بود. ۳-میرزا فتحعلی آخوندزاده (1878-1812) این سه ساده لوح اولترا بی سواد به عنوان اولین بنیانگذاران ناسیونالیسم ایرانی مطرح می شوند. در حالیکه بنیانگذار اصلی ناسیونالیسم ایرانی-فارسی کسی جز هاتریای جاسوس نبود و همه این کارها جز اهدافی بود که استعمار انگلیسی از او خواسته بود. شما هم محصول این جریانید. جریانی که مربوط به داخل ایران نیست و ریشه در افکار و اهداف ضد ترک و ضد ایرانی انگلیسیها داشت.
و در مورد فردوسی و شاهنامه اش! شهنامه نویسی البته که فقط مخصوص به فردوسی نیست. بلی قبل از فردوسی و بعد از فردوسی نیز شاهنامه نویسی رایج بوده است. مثلا شاهنامه ایلخانی، شاهنامه طهماسبی، شاهنامه های عثمانی و بسیاری از شاهنامه های دیگر اصلا ربطی به شاهنامه فردوسی ندارند. ولی شاهنامه فردوسی کلا یک مسئله دیگری است که باید جداگانه توضیح داده شود. منابع هم دوره فردوسی مثل «علی نامه» ربیع و همچنین «کتاب النقص» عبدالجلیل رازی قزوینی او را جاسوس حلقه به گوش کرامیان از بازماندگان بنی امیه نوشته اند. آنها با حمایت مالی به فردوسی وظیفه جلوگیری از رواج مذهب و طریقتهای شیعه در خراسان را محول کرده بودند. با این تابلو فردوسی نوکر اعراب کرامی بوده و ناسیونالیست خواندن او افسانه ای است که در دوره پهلوی بنا به اهداف سیاسی و فرهنگی تبلیغ می شد. بدین خاطر متون تازه ای جعل شد که ملک الشعرای بهار، مجتبی مینوی و دیگر محققین نیز به این متنها اعتراض کرده اند. حتی مزار فردوسی هم هدیه جعلی شرقشناسان غربی به پهلویها بود. و همین انگلیسیها در هندوستان اساس این جعلیات را پایه ریزی کرده بودند. همچنانکه اکثریت شاعران، ادیبان و مورخین دوره های مختلف تاریخ فلات ایران فردوسی را نکوهش حتی مسخره کرده اند. مثل عارف بزرگ عطار نیشابوری، انوری، فرخی سیستانی، مغزی نیشابوری، عبید زاکانی، فقیه مشهور مذکر کرکانی، احمد بن حسن میمندی، سراینده یوسف و زلیخا، محمد شبانکارهای، شاعر آشوب هندی و غیره شاهنامه فردوسی از لحاظ ادبی هم اثری بسیار پیش و پا افتاده می باشد. همچنانکه ادوارد براون شاهنامه را تهی از زیبایی و ذوق هنری و دارای وزن و تشبیه های یکنواخت می داند و به نظر ایشان «شاهنامه حتی یک لحظه توان برابری با معلقات عربی را ندارد.» در خاتمه هجو عبید زاکانی از فردوسی و قهرمان داستانش رستم را می آوریم . این هجویه در اثر “اخلاق الاشراف” زاکانی موجود می باشد. «در تواريخ آمده است كه رستم زال آن همه ناموس و شوكت از كون دادن يافت. چنان كه گفته بود: تهمتن چو بگشاد شلوار بند، به زانو درآمد يل ارجمند. عمودى برآورد هومان چو دود، بدان سان كه پيران-ش فرموده بود. چنان در زه كون رستم سپوخت، كه از زخم آن كون رستم بسوخت.» اخلاق الاشراف عبید زاکانی آری ایرانشهری ملغمه ای از بی سوادی، لومپنیزم، حقه بازی، شارلاتانیزم و جاسوسی بیگانگان به این سرزمین است.
۱۰-بعضیها آنقدر بی سوادند که کتاب «مناقب العارفین» شمسالدین احمد افلاکی را متعلق به خود مولانا می دانند. در این کتاب حکایتی نقل شده است که بسیار برای سوءاستفاد بی سوادان مساعد است ولی وقتی توضیحات لازمه را بدهیم همه چیز مشخص می شود. این حکایت چنین است. «حکایت مشهور است که روزی حضرت شیخ صلاحالدین جهت عمارت باغ خود مَشّاقان ترکی به مزدوری گرفته بود. حضرت مولانا فرمود که افندی در وقت عمارتی که باشد مَشّاقان رومی باید گرفتن و در وقت خراب کردن چیزی، مزدوران ترک؛ چه عمارت عالم مخصوص است به رومیان و خرابی جهان مقصور است به ترکان؛ و حق - سبحانه و تعالی - چون ایجاد عالم ملک فرمود ... گروه ترکان آفرید تا بی محابا و شفقت هر عمارتی که دیدند خراب کردند و منهدم گردانیدند، و هنوز میکنند و همچنان یوماًبیوم تا قیامت خراب خواهند کردن و عاقبه الامر خرابی شهر قونیه هم در دست ظلمهی ترکان بیرحم خواهد بود.» توضیحات لازمه الف-این اثر از مولانا نیست. البته در اینجا مقصد از ترکان، ترکان کوچرو و بالاخص ترکان کوچروی طرفدار جریان اخیون است. طریقت مولوی بیشتر در بین ترکان شهری و طریقت اخیون بیشتر در بین ترکان کوچرو رواج داشت و این دو طریقت و طرز زندگی با هم به شدت در رقابت بودند. شمس الدین احمد افلاکی هم در اینجا ممثل ترکان شهری است که به آنها در آن زمان روم هم می گفتند. کما اینکه لقب مولانا نیز رومی بوده است. رومی در این متون و در این دوره در معنای ترکان شهری آناتولیایی بکار برده می شود. ب-به خاطر زندگی کوچنشینی، ترکان کوچرو در کارهای کشاورزی و کاشت زیاد سررشته نداشتند ولی در برداشت محصول می شد از آنها استفاده کرد. در ترکی به برداشت محصول کشاورزی «بوستان بوزماق» و یا «بوستان بوزومو» هم گفته می شود. کسانیکه از این اصطلاحات کشاورزی بی خبرند از روی معنای تحت اللفظی «خراب کردن بستان» راه به بیراهه رفته و معنایی کاملا بی ربط با این متن را استنتاج کرده اند. ۳-آنچنان که معلوم است خود افلاکی نیز از این اصطلاح بی خبر بوده و آنرا به صورتی کاملا بی ربط تأویل کرده است. کاملا مشخص است که در استنتاج غلط افلاکی، رقابت ترکان شهری و ترکان کوچرو بسیار موثر بوده است. وگرنه با توجه به اشعار بیشمار مولانا که در آنها کلمه ترک در معنای مثبت بکار برده شده است، نمی توان انتظار داشت که مولوی در اینجا قصد تحقیر ترکها را داشته است. همچنین از نظر مولوی عاقبت هر کاری با «بوستان بوزومو»ی ترکها تکمیل خواهد شد. یعنی به نظر او برداشت محصول و رسیدن به هدف به صورت ازلی و ابدی همیشه متعلق به ترکها بوده و بعد از این هم چنین خواهد بود. ۴-همچنانکه می دانید در رقابت بین مولویون و اخیون، رقبای اخیون طریقت مولوی بیشتر از تورکان کوچرو تشکیل شده بودند و مولوی در اشعار خود این رقبای سرسخت را با نام «غز»، «غزان»، ترک غز»، «غزان ترک» خطاب می کند و رهبر آنها یعنی «اخی ائورن» را با لقب «جوحا/جوحی» تحقیر و به سخره می گیرد. در بعضی از ابیات به این رقبای سرسخت بواسطه وزن شعری تنها با نام «ترک» هم خطاب کرده است که با توجه به متن این حقیقت را می توان کاملا مشخص کرد. مثلا در بیت زیر: روح با علمست و با عقلست یار، روح را با تازی و ترکی چه کار! با تقدیم احترام دکتر بابک جوانشیر
در منابع وقتی «ترک و تاجیک» را یکجا بکار می برند ترک در معنای صاحب و ارباب، «تاجیک» و «تات» هم در معنای نوکر، خدمتکار و خدمتگذار بکار برده می شود. ۷-در معنای مجازی اشعار مولانا کلمه «ترک» بیشتر در معنای مثبت و مترادف با زیبا روی ، عالم، عادل، روشن ضمیر، آزاد، بزرگ مرد و دانا است. در مقابل «هندو» و «تاجیک» بیشتر معنای مجازی بردگی، تاریکی، سیاهی، الکن، گنگ، گیج، نامفهوم، نامانوس، کسی که تورکی و یا زبان نمیداند می باشد. یعنی اگر جمع بندی بکنیم به صورت کلی معنای «تات» و «تاجیک» منفی می باشد. مثلا مولوی چنین می فرماید. «یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی، ترکی کن و چستی کن، نی نرمی و تاجیکی!» در اینجا «ترک» صفت مثبت ولی «تاجیک» در معنای تنبل و زبون بکار برده شده است. در میان ترکان ایران و جهان همه جا کلمه های «تات» و «تاجیک» برای تحقیر و استهزا بکار برده می شوند. مثلا شاهسونهای ترک چنین ضرب المثلی دارند. «چئویر تات’ی، وور تات’ی!» یعنی «تات را بچرخان و بزنش. اون نمی تونه از خودش دفاع بکنه!» ایل ترک قشقایی و همچنین ترکان جنوب ایران چنین ضرب المثلی دارند: «تورک’و آت، تات’ی ات ییخار.» یعنی «ترک از اسب می افتد زمین و می میرد ولی تات یا تاجیک در رختخوابش از چاغی و ترس می میرد.» کافی است به ترکان جنوب ایران با لفظ تاجیک خطاب بکنید. ببینید چطور عصبانی می شوند. پیرمرد تنومند و چهار شانه ای از ایل ترک قشقایی به من تعریف می کرد از تاجیکستان یک محقق شاهنامه آمده بود. مرا و هیکل مرا که دید به من گفت: «شبیه رستم دستانی. شما حتما تاجیکید!» پیرمرد از شنیدن این جمله برآشفته شده و یک سیلی محکم دم گوش این شخص می زنه و بهش میگه که «تاجیک پدرته بی ناموس!» شاعر معروف «ماذون» که از ترکان جنوب ایران و از ایل ترک قشقایی می باشد، کلمه «تاجیک» را بر حسب فرهنگ رایج در میان ترکان در معنای منفی بکار برده است. مثلا در دو بیت زیر: «بیر مدتدیر دوکوهک’ده قالمیشام، بیر طرفه چیخاردایدی سئل منی. زرد و ضعیف تاجیک صفت اولموشام، قورخورام کی یوووتمایا ائل منی!» ترجمه فارسی: «یک مدتی است که در روستای دوکوهک ساکن شده ام (گیر افتاده ام)، ای کاش سیلی می آمد و مرا از اینجا بیرون می کشید و می رهانید. زرد و ضعیف و تاجیک صفت شده ام، می ترسم که ایل دوباره مرا قبول نکند! ۸-مولوی خدا را به ترک تشبیه کرده و «آب و گل»، انسان خاکی، را به عبادت او دعوت میکند: «صدقو من لیس یرجو خیرکم، لا تضلوا لا تصدوا غیرکم. پارسی گوییم هین تازی بهل، هندوی آن ترک باش ای آب و گل.» ----- «ترک فلک گاو را بر گردون ببست، کرد ندا در جهان کی به سفر میرود.» یعنی، خداوند بروج را آفرید. ----- «جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد، ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او!» ----- مولوی در جای دیگر، ترک را مظهر فداکاری و جانبازی و هندوها را نماد رخوت و لالایی معرفی نموده، میگوید: «به ترک ترک اولیتر سیهرویان هندو را، که ترکان راست جانبازی و هندو راست لالایی!» مولوی پیامبر عشق را هم ترک میداند و میگوید: «دهان عشق میخندد که نامش ترک گفتم من، خود این او میدمد در ما که ما ناییم و او نایی.» مولوی عقل و معنا را تورک و سفسطه را هندو میخواند: «رها کن حرف هندو را، ببین ترکان معنی را، من آن ترکم که هندو را نمیدانم نمیدانم.» مولوی روشنایی و زیبایی را ترک و ظلمت و شب را هندو میداند: «ترکی کند آن صبوح و گوید، با هندوی شب به خشم سن سن! ترکیت به از خراج بلغار هر سن سن تو هزار رهزن!» و یا زیبایی چشمان را به ترک تشبیه میکند: «پیش آن چشمهای ترکانه، بندهای و کمینه هندویی. ۹-شعری از مولوی است که در آن به ظاهر مولوی خود را به ترکی ندانی می زند. ولی این شعر در اصل به نوعی برداشت و اقتباس این مفهوم از یک قصیده سوزنی سمرقندی است. قسمتهایی از این قصیده را در پایین می نویسم. «مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک، وز من به قبله سرمکش ای قبله یمک! ای ترک ماه چهره چه باشد اگر شبی، آیی به حجرهٍ من و گویی قنق گرک! گلروی ترکی و من اگر ترک نیستم، دانم همینقدر که به ترکی ست گل چچک. از چشمم ار بر آن چچک تو چکد سرشگ، ترکی مکن به کشتن من برمکش بچک.» سوزنی سمرقندی (۱۱۷۳-۱۱۰۰) دیوان حکیم سوزنی سمرقندی، تصحیح ناصرالدین شاه حسینی, انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۳۸. توجه بفرمائید بیت زیر از سوزنی سمرقندی است: «گلروی ترکی و من اگر ترک نیستم، دانم همینقدر که به ترکی ست گل چچک.» و بیت زیر از مولوی است و در حقیقت اقتباسی از بیت بالایی سوزنی سمرقندی است. «تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم، دانم من این قدر که به ترکی است آب سو.» البته این مفهوم از طرف دیگر شعرا هم اقتباس شده است.
فکر می کنم دلیلی که بعضیها را گمراه کرده است، استفاده از تعابیری همچون «دولت ایران»، «پادشاه ایران» در منابع تاریخی دول ترک است. باید بدانیم که «ایران» مورد استفاده در این منابع در معنای ملت-دولت معاصر ایران نبوده و صرفا در معنای فلات ایران بکار برده شده است. یعنی دول ترکی که بر فلات ایران حاکمند و بر این جغرافیا حکومت می کنند. مثلا ما در منابع تاریخی تعبیر «سلاجقه روم» را داریم که اینجا هم لغت «روم» نه در معنای یونانی بلکه در معنای جغرافیای آناطولی بکار برده شده است. مثلا منابع وقتی تعبیر «مولانای رومی» را بکار می برند این در معنای یونانی بودن مولانا نیست و صرفا در معنای جغرافیای آناتولی بکار برده شده است که مولوی در آنجا زندگی می کند. ۴-مولوی اهل بلخ (در افغانستان امروزی) است. در آن زمان جمعیت، زبان و فرهنگ ترکی در بلخ غالب بود. اکثر شرقشناسان زادگاه دین زرتشت را مربوط به منطقه بلخ می دانند ولی در آن دوره دین زرتشتی خیلی وقت بود که از آنجا رخت بربسته بود و می توان به صراحت گفت که اکثر قریب به اتفاق شاعران و مولفان متون دری زبان به دین زرتشتی نظر مثبتی ندارند. مثلا بیت زیر از مولوی است. از ذوق آتش دل وز سوزش خوش دل، آتش پرست گشتم اما نیم مجوسی! ۵-در ضمن مولوی به زبان ملی خودش یعنی ترکی هم شعر سروده است و بسیار جالب است که اشعار ترکی مولوی از لحاظ لینگویستیک دارای قدیمیترین خوصیات ترکی نوشتاری اوغوزی می باشد و در تاریخ زبان ترکی و شاخه اوغوزی آن به این لهجه «ترکی اوغوزی قدیم و یا ترکی سلجوقی» گفته می شود. سوال اینجاست چرا مولوی (۱۲۷۳-۱۲۰۷) اشعار ترکی خود را به لهجه ای نوشته است که با لهجه رایج در آناتولی قدری متفاوت است. در صورتیکه پسرش سلطان ولد (۱۳۱۲-۱۲۲۶) بواسطه اینکه در آناتولی متولد شده است اشعار ترکی (در دیوان، ابتدا نامه، رباب نامه) خود را به لهجه ترکی رایج در آناتولی می سراید. بسیار مشخص است که مولوی ترکی را در آناتولی یاد نگرفته است و ترکی زبان مادری او بوده است. قابل ذکر است که لهجه ترکی رایج در خراسان ایران از بسیاری لحاظ با لهجه ترکی بلخی مولوی مطابق است. همچنانکه می دانید بلخ یکی از مراکز مهم خراسان قدیم بوده است. کسانی که متخصص علم تورکولوژی (مثلا مرحوم گرهارد دورفر و ….) هستند کاملا با اشعار ترکی مولوی آشنا هستند. بفرمایید یک ملمع فارسی-تورکی و یک شعر ترکی از مولانای ترک: دانی که من به عالم، یالنیز سنی سئورمن، چون در برم نیایی اندر فکت اؤلرمن. من یار با وفایم، بر من جفا قیلیرسن، گر تو مرا نخواهی، من خود سنی تیلرمن. رویی چو ماه داری، من شاد دل از آنم، زان شکر لبانت بیر اؤپگینه تیلرمن. تو همچو شیر مستی، قاتی قانیم ایچرسن، من چون سگان کویت، دنبال تو گزرمن. فرمای غمزهات را، تا خون من نریزد، ورنه سنین الیندن من یارغویا باریرمن. هر دم به خشم گویی، بارغیل منیم قاتیمدان، من روی سخت کرده، نزدیک تو دورورمن. روزی نشست خواهم یالقیز سنین قاتیندا، هم سن چاخیر ایچرسن، هم من قوپوز چالرمن. آن شب که خفته باشی مست و خراب شاها، نوشین لبت به دندان قاتی قایی تورتورمن. روزی که من نبینم آن روی همچو ماهت، جانا نشان کویت از هر کسی سورورمن. ماهی چو شمس تبریز غیبت نمود و گفتند، از دیگری مپرسید من سؤیله دیم: آرارمن. ---- گئچگيلن اوغلان، هی بيزه گلگيل، داغدان داغا هی گزه گل گيل. آی گیبی سنسن، گون گیبی سنسن، بی مزه گلمه، بامزه گل گيل. گئچگيلن اوغلان، اوتاغا گلگيل، يول بولامازسان، داغ داغا گل گيل. اول چیچگی کیم یازیدا بولدون، کیمسه یه وئرمه حسام’ه وئرگیل! البته شعرهای ترکی مولوی زیاد هست ولی میسر نیست که کل شعرهای ترکی مولوی را اینجا بنویسیم. ۶-در مورد کاربرد کلمه «تات» و «تاجیک» در متون ادبی نیز پاره ای توضیحات باید بدهیم. تورکها کلمات «تات» و «تاجیک» را برای تحقیر دیگرای ها بکار می برند. نصرالله فلسفی هم در تحقیقاتش اذعان می کند که در دوره صفوی، ترکان صفوی غیر ترکان را با گفتن کلمات «تات» و «تاجیک» به شدت تحقیر می کردند. مثلا در متنی به تعبیر «تاجیک و عضو زبون» بر می خوریم. به این مورد بسیار مهم اروپاییهایی که در دوره صفوی به ایران آمده بودند هم اشاره کرده اند. اصلا قبول اصطلاحهای تحقیری «تات» و «تاجیک» توسط غیر ترکان نشانده فرومایگی، زیر دستی و انفعال آنها بوده است. یعنی کلمات تحقیری ترکها تبدیل با نام ملی یک گروه قومی شده است. مثلا محمود کاشغری شعری فولکلوریک را نقل کرده که معنای دری آن چنین است. «بتهای تات ها را شکستیم و بر روی بتهای شکسته آنها ریدیم!» ملاحظه بفرمایید تات دوباره در معنای زبون و پست بکار برده شده است. در منابع تاریخی هیچگاه کلمه «تات» و «تاجیک» در معنای مثبت و نیکو بکار برده نشده است.
البته که مولوی ترک بوده است. کسانی که سواد کافی (سواد ترکی و دری) برای خواندن آثار مولوی را ندارند حکم بر غیر ترک بودن او می کنند. لازم است در این مورد توضیحاتی داده شود. ۱-برای خوانش صحیح آثار فارسی زبان که در حقیقت محصول ثانوی و فرعی پاتروناژ دربار دول ترک هست، فقط دری بلد بودن کافی نیست. باید و ضروری است که علاوه بر عربی تاریخ و مراحل مختلف زبان ترکی را هم بخوبی فراگرفت. اکثر کتابهای تاریخی و دیوانهایی که به دری نوشته و یا سروده شده اند مملو از کلمات، اصطلاحات، ضرب المثلها، موتیوها و نمادهای ترکی (مثلا موتیو یغما و …) است. متاسفانه بعضیها تخصص کافی در مورد تاریخ، فرهنگ، زبان و تمدن ترک را ندارند و بدین خاطر کلیه متنهای تنقیدی ای که چاپ کرده اند مملو از غلطهای فاحش است. چاپهای آثار مولوی نیز از این امر مستثنا نیست. بدین خاطر کلیه متون دری زبان پاتروناژ ترک می بایستی دوباره چاپ شوند و غلطهای چاپی و اشتباه های خوانشی آنها اصلاح شوند. از جمله تحقیقات ارزشمند در مورد کلمات ترکی و مغولی موجود در دری می توان به کتابهای زیر اشاره کرد. Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. I, Wiesbaden, 1963. Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. II, Wiesbaden, 1965. Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. III, Wiesbaden, 1967. Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. IV, Wiesbaden, 1974. این لغتنامه ۴ جلد است. لغات تورکی و مغولی موجود در زبان دری را شامل است. ۳ جلد اول در مورد لغات ترکی و جلد چهارم هم در مورد لغات مغولی موجود در زبان دری است. ------- Gerhard Doerfer, Türkische Lehnwöter im Tadschikischen, F. Steiner, Wiesbaden, 1967. این هم در مورد لغات ترکی موجود در تاجیکی است. گرهارد دورفر (Gerhard Doerfer) در این کتاب خود در مورد زبان دری یا تاجیکی چنین می نویسد. «تاجیکی (فارسی/دری) زبانی در شرف ترکی شدن است.» ۲-مولانا البته که از لحاظ قومی ترک است و به ترک بودن خود هم می بالد و از تاجیکها خوشش نمی آید و برای تخفیف و تحقیر آنها از کلمات «تاجیک» و «هندی» استفاده می کند. البته کلمه هندی را در معنای کولی و پیش و پا افتاده بکار می برد و بارها هم در آثارش به این موضوع اشاره کرده است. «بیگانه مگیرید مرا زین کویم، در کوی شما خانهٔ خود میجویم. دشمن نیم ارچند که دشمن رویم، اصلم ترکست اگرچه هندی گویم.» --- یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی، ترکی کن و چستی کن، نی نرمی و تاجیکی! --- ترکی همه ترکی کند تاجیک تاجیکی کند، من ساعتی ترکی شوم یک لحظه تاجیکی شوم. --- «رها کن حرف هندو را ببین ترکان معنی را، من آن ترکم که هندو را نمیدانم نمیدانم.» --- «ترک تویی، ز هندوان چهرهی ترک کم طلب، زان که نداد هند را صورت ترک تانگری!» ۳-در تاریخ کشوری بنام ایران وجود ندارد و مولوی هم ایرانی نیست. کسانی که این ادعا را می کنند مفهوم ملت-دولت فارس محور مدرن را هنوز متوجه نشده اند. مفهوم ملت-دولت مربوط به قرون معاصر است و کسانیکه دنبال مفهوم ملت-دولت ایران فارس محور در تاریخ می گردند به روش آنالوژی عوامفرییانه متوسل شده اند که روشی کاملا غیر علمی می باشد. مفهوم مدرن «شهروندی» را در منابع تاریخی گشتن بی سوادی مفرط است. ما در تاریخ مفهوم «شهروندی تاریخی» را نداریم. کسانیکه مولوی را ایرانی تبلیغ می کنند باید بدانند که در دوران تاریخی انسانها دارای شناسنامه ایرانی نبودند. ایران در منابع تاریخی صرفا همانند آناتولی نام یک فلات است و بواسطه اینکه همیشه ترکها در این فلات حرف اول را زده اند منابع تاریخی فلات ایران را سرزمین ترکها قلمداد کرده اند. یکی از این منابع و شاید مهمترین آنها کتاب «المقدمه» ابن خلدون است که ایران را اینگونه تعریف می کند: «و فی الكتب ان ارض ايران هي ارض الترك» یعنی “و در کتب [آنچنانکه نگاشته شده است] ایران، سرزمین ترکان است.» بواسطه اینکه ابن خلدون موسس علم سوسیولوژی و فلسفه تاریخ است نمی توان به سادگی این تفسیر حقیقی او از ایران را رد کرد. در قرون معاصر با مداخله انگلیسیها و نفوذ آنها اول در هندوستان و سپس در ایران تفسیری ساختگی از ایران ابداع شد. در این راستا مفاهیم جدیدی همچون «تمدن ایرانی»، «فرهنگ ایرانی»، «ایران فرهنگی»، «زبان ایرانی»، «هنر ایرانی»، «معماری ایرانی» و غیره که فقط در حول محور و هویت غیر مشخص فارس می چرخیدند ابداع شدند. از همه مهمتر این است که این مفاهیم هرگز در منابع تاریخی منطقه ما و حتی اروپا قبل از قرن ۱۹ بکار برده نشده اند.
این بچه نونور یکی از متوهمترین و اولترا بی سوادان اسکیزوفرن مشهور و پارانویاک است. ببینیم سواد داره جواب بوده؟ (۱) ۱-ایران در منابع تاریخی صرفا همانند آناتولی نام یک فلات است و بواسطه اینکه همیشه ترکها در این فلات حرف اول را زده اند منابع تاریخی فلات ایران را سرزمین ترکها قلمداد کرده اند. یکی از این منابع و شاید مهمترین آنها کتاب «المقدمه» ابن خلدون است که ایران را اینگونه تعریف می کند: «و فی الكتب ان ارض ايران هي ارض الترك» یعنی “و در کتب [آنچنانکه نگاشته شده است] ایران، سرزمین ترکان است.» بواسطه اینکه ابن خلدون موسس علم سوسیولوژی و فلسفه تاریخ است نمی توان به سادگی این تفسیر حقیقی او از ایران را رد کرد. ۲-با مداخله انگلیسیها و نفوذ آنها اول در هندوستان و سپس در ایران تفسیری ساختگی از ایران ابداع شد. در این راستا مفاهیمی جدیدی همچون «تمدن ایرانی»، «فرهنگ ایرانی»، «ایران فرهنگی»، «زبان ایرانی»، هنر ایرانی»، «معماری ایرانی» و غیره که فقط در حول محور و هویت غیر مشخص فارس می چرخیدند ابداع شدند. از همه مهمتر این است که این مفاهیم هرگز در منابع تاریخی منطقه ما و حتی اروپا قبل از قرن ۱۹ بکار برده نشده اند. ۳-جالب اینست که در تاریخ معاصر انگلیسیها اول گجراتیهای هندی ای که در استخدام خودشان بود را برای اعمال و اهداف سیاسی خود در ایران آینده «پارسیان هند» نام نهادند. در صورتیکه نام اینها هیچگاه پارسی نبوده و حتی زرتشتی هم نبودند و با ایران هم هیچ ارتباطی نداشتند. ولی استعمار انگلیس اهداف شومی داشت که می بایستی آنرا تعقیب می کرد. بدین خاطر و برای دادن مشروعیت تاریخی و ساختگی، انگلیسیها نام گجراتیان مزبور را که با حقه بازی به ظاهر زرتشتی اشان کرده بودند را «پارسی» گذاشتند. ۴-برای اولین بار هم در ایران مفهوم غیر مشخص فارس صرفا در مقابل مفهوم کاملا مشخص ترک در آثار راولینسون انگلیسی در اواسط قرن ۱۹ بکار برده شده است. با توطئه کشته شدن امیر کبیر ترک گرا و بعدا ناصرالدین شاه قاجار آنتی انگلیس، دولت بریتانیا با جایگزینی مزدور خود آقاخان نوری در صدراعظمی دولت ترک قاجار در حقیقت دولتی پنهان در داخل دولت قاجار تاسیس نمود و از این به بعد انگلیسیها یواش یواش مفهوم نامشخص فارس را به مفهومی فراگیر، هویتی، قومی و زبانی ارتقا دادند. ۵-یکی از شگردهای استعمار انگلیس بر علیه ترکها و ایران ایجاد مفهوم استعماری «آذری» در اوایل قرن ۱۹ بود که بر اساس این تئوری استعماری ترکان منطقه آذربایجان ترک نبوده و در اصل آذری هایی بودند که بر اثر ظلمها و فشارهای وارد شده از طرف ترکان زبانشان عوض شده است می باشد. روی دیگر این سکه بکار بردن تعبیر استعماری «ترک زبان» برای ترکان می باشد. در صورتیکه کل جملات و اشعار کوچک باقی مانده از زبانهای مختلف ایرانی که هر کدام زبانی جداگانه از زبانهای دیگر بوده است را اگر جمع کنیم با شرح و تفسیلشان به زور یک نوشته ۱۰ صفحه ای بوجود می آید. یعنی آنگونه که به دروغ تبلیغ شده است این زبان متصور آذری زبانی هوموژن و فراگیر نبوده و از زبانهای مختلفی که قابل فهم به همدیگر نیستند تشکیل شده است. بگذریم از اینکه کلمات «آذری» و یا «آذربی» که در منابع تاریخی به ندرت به کار برده شده اند مفهومی بسیار نامشخص و بیشتر زبانی در سطح یک طریقت بی اهمیت و نامشخص (به احتمال زیاد یک طریقت بسیار بی اهمیت زرتشتی) به کار برده شده است. منابعی که از این طریقت نامبرده اند حتی جمله ای از این زبان طریقتی را برای نمونه هم نشان نداده اند. از اینجا هم می شود چنین استنباط کرد که این زبان به احتمال بسیار قوی زبانی آیینی (مثل زبان تک نمونه اوستایی) و نه سیویل و یا قومی بوده است. ۶-انگلیسیها در ورای این تعبیر نامشخص «آذری» بسیار واضح است که برای به دنبال ساختن هویتهای تاریخی برای مشروعیت زرتشتیان بودند و با این مفهوم ایالت ولیعهدنشین ترکان قاجار را هم نشانه گرفته و هم با زیرکی چنین نمایاندند که ترکها فقط در آذربایجان زندگی می کنند. با این سیاست ترکان پایتخت و ایالت ولیعهدنشین آذربایجان را رو در روی هم قرار داده، در این میان به تراشیدن هویت جعلی فارس دست یازیدند.
❤سهراب عزیزم ❤
درود فراوان بهنرمند ارزنده کشورمون که انسانی شریف وروشن بین ووطنپرست که افتخار ایران وایرانیست.
درود بر سهراب خان پورناظری
اولا تشکر از سهراب عزیز ، اما این حضور چند نکته منفی داشت و قابل هضم نبود ، ایدئولوژی موسیقی عبارت جدیدی بود که تا بحال نشنیده بودم ، باز کردن پای ایدئولوژی در موسیقی نتیجه اش را دیده و میبینیم ، امیدوارم دیگر تکرار نشود چون موسیقی مرز ندارد
جناب پور ناظری ،نظرات سیاسی شما در ابتدای برنامه حقیقتا قابل تقدیر میباشد. بسیار شیوا سخن میرانید و با معلومات هستید ،آفرین ، ولی در نگاه به موسیقی ایرانی و جهانی شدن آن به هر قیمتی ،بسیار صادقانه عرض میکنم که به بیراهه میروید ، البته شما در نواختن ساز موسیقی استاد هستید ولی شما و برادر گرامی در آهنگساازی ظعیف میباشید با احترام خدمتتون عرض میکنم لطفا عصبانی نشوید گوش شنونده ها را به موسیقی ضعیف بعنوان نوآوری عادت ندهید . با آرزوی تندرستی
تا به حال برای هنرت ارزش قایل بودم ولی با جمله ای که گفتی مرز ایران را تا سوریه بردی ، فهمیدم که مثل ارزشی ها ی ساندیس خور فکر می کنی …
از کی تا به حال مرزهای ایران به سوریه رسیده ؟ چرا به همه اعتبارتون به خاطر ترس و توهمات سیاسی گند می زنید ..؟
یاحق🌹. خیلی بد است که قبل از مردن ، برای حالِ بد حالِ این دنیا ، هیچ کاری نکرده باشی .......🌱💚🤩💚🌱 شاه کلامی که اگر قطره ای هر یک از ما قبل از رفتنمان به آن سوی دیگرِ هستی 🌻🌄🌻 از خود سوال کنیم که برای بهبود حال این دنیا چه کاری از دستمان ساخته است؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! حتما" میتوانستیم آن بهشت گمشده بشر را همینجا در کنارمان ایجاد کنیم و یک دنیای در صلح وصفا وصمیمیّت برای همه بسازیم ....... 💚🌱🕊💚🌱🕊🌹🕊🌱💚🕊🌱💚 عالیه ، عالیه که شما برای آگاهی دادن به فرزندان این کره خاکی از حضرت فردوسی بزرگ💚🌹💚 کمک میگیرید ....... خسته نباشید وخدای قادر وتوانا یار و یاورتان ، مشتاق دیدن این پروژه هستم ، راستی استاد تهمورس🌾🌻🌾 در این پروژه شرکت دارند؟؟؟امیدوارم لطف کنند وبا نبوغ وخلاقیّتی که دارند ، هنر خود را برای لذّت بردن واستفاده ما نشان دهند.......🎼😍🎼 این همه ما هستیم که با بالهای زیبای این سی مرغ میتوانیم پرواز کنیم و دنیای بهتری بسازیم ، انشاالله ....... 🤲😇🤲🏾 سپاسگزارم ....... 🌴🌷🎼🙏🏻💚🌞💚🙏🏾🎼🌷🌴
یاحق🌹. بادرود وسپاس خدمت اسناد سهراب پور ناظری🌾🌻🌾 ، به به 🦋💚 ، سپاسگزارم ....... میدونید وقتی شما را دیدم که اینگونه مجنون وار مینوازید ، یاد حسین بن منصور حلاج افتادم ، فکر میکنم اوهم سَره دار حال شما را داشت ومیخواست هر چه زودتر به سمت چیزی که به آن یقین دارد پرواز کند ، شما هم فکر کنم هفت آسمان را چرخیدید و برگشتید ....... خیلی ازتون ممنونم ، راستش امروز از صبح که بلند شدم لابلای کارهای روزانه خیلی حرص وجوش خوردم وبعد از ظهر هم برای کاری که میخواهم انجام دهم یک قرار کاری داشتم ، خلاصه اعصابم خُورد بود وتنها چیزی که آرومم کرد چندین و چند بار به ساز زدن شما گوش دادم وآروم شدم وتوانستم تمرکز کنم تا بیرون بییایم ، این موسیقی درمانی که میگویند همین است وروی من از هر چیزی بیشتر اثر دارد ، سپاسگزارم ، قلبم آرام شد ....... 🌴🌷🎼🙏🏻🎵💚🕊💚🎶🙏🏾🎼🌷🌴
یاحق🌹. استاد بزرگ و گرانقدر وعزیزمان💚🌹💚، فقط یک جمله میتونم بگم : الهی به حق علی 🌹 قربونتون بشم ....... سایتون بر سره همه ما مستدام باد ....... زدرد نکته سنجی هر که آگاه است میداند ، که معنی در دل اوّل خون شود وآنگه هنر گردد ....... خدایا 🌴🌾🌻🤲😇🙏🏻💚😍💚🙏🏾🤩🤲🏾🌻🌾🌴
این پسره را یه کمی پاکنش کنی میشه عباس جفرسون
سهران عزيز برات از ته دل آرزوى سلامتى و شادى دارم 💐💐💐💐💐
ustad cox isterdim ki Bakiya gelesiniz.
شیخ جفا پیشه کرد خانه چو ویرانه ای ...رشته تسبیح شد پاره ز دیوانه ای ....جوجه هنرمند ملا ها دشمن فرهنگ ایران ..و دشمن فردوسی .و موسیقی عارفانه ایرانی هستند ...🔥
آقا بچه هنر مند. مرز های ایران در سوریه نیست ...نیم میلیون کشته در سوریه .. و انسان های بیگناه را این چنین ناجوان مردانه نادیده گرفتن ..را و روش شجریان نبود ....و از نظر مردم ایران مردود است 🔥
استاد عزیز🙏🏻♥️
سهرابِ پورناظری، کاش ایران دست تو بود!❤️
عالی
آفرین به سهراب پور ناظری از شما سپاسگذاری میکنم ،، درود فراوان به همگی وطن پرستان واقعی ایران بزرگ ،،
😍
درود بر سهراب ناظری وطن پرست عز❤
thank you Sohrab Pournzeri, thousands thanks to you and your dear brother who are doing valuable service for Persian culture, by your outstanding music. you truly are a treasure.
اقای پورناظری با تمام احترامی که براتون قائلم ولی باید بهتون بگم تمام حرفاتون ضد و نقیض دارند،آغا موسیقیه غربی رو رد میکنی ولی تو بعضی از آلبوم هات از گیتار بیس،الکترو گیتار،درامس و ... استفاده میکنید،من خودم یه کوردم یه کورد گریلا و ضد هرگونه ایدئولوژی نژادپرستانه،جنسیت گرایی،پوزیتویسم و دولت گرایی هستم،شما که دم از قومیت و ملیت میزنید حتما باید بدونید که هر قوم و ملت و عشیره و اتنیک و ... همه انسان هستند و یکسان و برابرند،تنها و تنها از فرهنگهای جداگانه ای هستند که همین امر باعث فرق بین آنها میشود،چرا با زبان مادریتون حرف نمیزنید؟شما که دم از ادب و هنر میزنید اصلا از هنر و ادبیات کوردستان خبر دارید،مقامات یاری رو میدونید؟شما از لاوک، بیت و حیران،سیاوچمانه،چمری و ...،تمام مناطق کوردستان رو میشناسید؟احمد خانی،باباتاهر عریان،نالی،وفایی،مەلایێ جزیری و غیره و غیره رو میشناسید؟شما تا حالا شاهنامه ی کوردی رو خوندید؟از وضعیت ستمدیده ی کوردستان،بلوچستان،خوزستان و ... خبر دارید؟کولبرها را میشناسید؟شما از تاریخ مزوپوتامیا خبر دارید؟شما از ادیان میترایی،ایزدی و ... خوانشی دارید؟ و هزاران پرسش دیگر... بسیاری از حرفاتون رو قبول دارم و اندکی انتقاد،من خودم یه نوازنده ی کوردم و مثل شما نمیگم ساز من یه ساز میهنی است،من میگم ساز من(نرمه نای،سرنا،بالابان،مه ی ) یه ساز مزوپوتامیایی است و ...حرف زیاده واسه گفتن گەرچی تووشی ڕەنجەڕۆیی و حەسرەت و دەردم ئەمن قەت لەدەس ئەو چەرخە سپڵە نابەزم مەردم ئەمن،کوردم ئەمن ....
با تمام احترام که به ما دارم بهار است که حرفهای خود را در مرزهای نژادی و .... محدود نکنيد. یه زمانی خیلی جاها یونانی ها بودند و این دلیل نمیشود که بگویم ایران همان یونان است. کز دیو دد ملولم و انسانم آرزوست.
👏🏻👏🏻👌🏻
چقدر نظرم نسبت به سهراب عالی که بود، متعالی شد
احسنت به این ادب و فن بیان کیف کردم
با درود من لازم میدانم به اطلاع ایشان برسانم ، مرز های ایران در سوریه با هیچ خطری مواجه نیست ، و اگر دولت جنایت کار اسرائیل را خطری برای ایران می بینند ، اشتباه میکنند . اسرائیل با ایجاد خطر برای ایران ، روزگارش سیاه است و این را خود دولت نا مردان اسرائیل میدانند.
بابا اینقدر که در المان من موسیقی سنتی ایرونی نشنیدم خفه شدم بسیر از زحمات شما سپاسگزارم . المان
ای درود بر شرفت چقدر تو بزرگ و پر بار و عزیزی👏👏👏👏👏
اولین بار هست این مصاحبه رو میبینم، شاهکاره افتخار وطنمان هستید آقای پور ناظری واژه ای پیدا نمیکنم احساسم رو بیان کنم 🇮🇷❤️
اقای پورناظر ازسرمایهای سرزمین من است زنده باشی ودوستوندارم
Listening to them talk is calming. Like listening to any language not understood, the way of talking can be like a musical response. Plenty of pathos.
Love you brother!🙏🏽 💗🌷💗🙏🏽
تو بهتر میزنی بستان بزن بیشرف تو و مافیای هنری اینقدر پول دارین که اجازه ب کسی نمیدین ....آقای چرا رفتی شما با تلویزیون جمهوری اسهالی مصاحبه میکنی همه میتونن جمع کن بابا با این فیس زشتت
اره عزیزم شما پاپ هم نیستی .متاسفانه مجری بیسواد نمیتونه تورو ب چالش بکشونه ...سلطان پاپ مایکل جکسون بوده توپاپ تولید میکنی ؟؟؟؟؟جازو وبلوز و راک و پاپ و رپ ... متالیکا انواعی از موسیقی غربی است ....شما با سازایرانی مطربی میکنید فقط چون موسیقی تو در مسیر ردیف نیست ......شما دختربازی عزیزم مث همایون شجریان و دیگران ..شماها مث شهناز و علیزاده نبودین که ردیف رو بدست آیندگان برسونید چون منش این کارو نداشتین