วีดีโอ

کیرخرتوکون جدابادپدرت که پدرنیست حرام لقمه ست وسینه مامانشوگازگرفته

❤❤❤کردنی.رابایدکرد

احسنت ، دو عنصر توهم و خودشیفتگی کنار انسان حرکت می‌کند، هر چه از این دو عنصر فاصله بگیری و با احساس رضایتمندی خویش ارتباط برقرار کنی ، درد و رنج زندگی آسان‌تر خواهد بود . با احترام روانکاو ❤ با تشکر از راوی ❤

همش «با این حال» با این حال» ... حال شنونده خراب میشه..... بدلیل این همه‌تکرار مکررات متن داستان نابود میشه چون فصاحتی پر کلامتون نیست. ...

❤❤❤🎉🎉🎉

ننگ بر شما با این داستان و برنامه زشتتون..خجالت بکشید...سوژه قحطیه

مردها باید بدونن که هیچوقت ب مونث جماعت اعتماد کامل نداشته باشن تا بهتر گنترلشون کنیم

😮😮

سلام لطفا اصل مطلب بگو از حاشیه پردازی لطفا خودداری کنید متشکرم اگر مادرت وظیفه شناس بود به بابات خیانت نمیکرد

براستی کون بابات هم

خالت هم کردی

اکبر اکبر اکبر

خاک برسرت

بابا این چیه خیلی داستان بی خودیه واقعي نیست

یعنی اینقدر به کاری که انجام میدی بی مسئولیتی واهمیت نداره برات که وقت نمیذاری حداقل یکبار متن داستانو بخونی که این طور همه کارت رو خراب نکنی؟؟

فقط نوشته رو خوندم حالم بد شد

خدایا توبه تف به ای داستانای الکی

😢😢😢😢😢😢😢جز تاسف چی میشه گفت

اینها همه دروغه حتی حیوانات اینکارها را نمی‌کند انسان ها که اشرف مخلو قات اند اینها برنامه می‌سازند جهت گمراه کردن انسانهای خوب،

بیان شما جذاب نیس

❤❤❤❤

آنقدر دروغه از کجا یاد کیرفتی

شماک ماشالا ب گفته خودتون تنهاجنس برتر بودی وواسه همین بخودت این اجازه رومیدادی ک زشترین وقبیحترین کارارو انجام بدی، متاسفانه اونقدربهت توجه زیادی شده بود ک دیگه حس میکردی میتونی هرکاری روبکنی، حتما خیلی از شاهکاراتو سانسورکردی، امافکرنکن باغلطی ک توکردی میتونی بدون ذره ای تاوان، واسه خودت زندگی بکنی، شک نکن درگوشه ای اززندگیت، دردشو باتمام وجودحس میکنی، شک نکن. یاحــــــــق.

این خزولات اسمش پس شده داستان

میتونستید‌به‌گردن‌نگیرید‌چک مال‌باباتون‌بود‌یا.دنبال‌قاتل‌بگردین‌‌ازطریق‌پلیس‌جنایی‌معلومه‌خالی‌بندی‌بخاطر‌پول‌در‌آوردن‌خودتون

❤❤❤

واقعا این اینهااگرواقیط نداراگرنوذبلا باشدهم اصلان افشاگریش داستان سرایش درست نیست

صدای گوینده داستان جوری بم هستش که انگار نیم کیلو شیره و تریاک کشیده

سلام من ارتباط اینجوری نداشتم یه ارتباط داشتم جوونیمو پاش گذاشتم علائم ازدواج کرد منم موندم مجرد ۴۴ سال سن دیگه کار از کار گذشته دختر یه دونه پسر داره تو شهرمون زندگی می‌کنه بعضی موقع‌ها یه تصمیماتی می‌گیرم ولی بد پشیمون میشم میگم اگر خودم نمی‌خواستم که نمیشد ولی دوران خوبی بود خیلی خوش گذشت من الان منم دیگه قید ازدواج زدم بازنشستم شدم شرکت نفت هستم می‌بینمش بعضی موقع‌ها خیلی هم زیباست هنوز دلم می‌خواد یه جورایی عشق اوله فراموش شدنی نیست

اولین کامنتتتتتت خدایاااااا شکرررررت باورررررررم نمیشه اول شدم برای همتون این لحظه قشنگو آرزومندم واقعا وصف ناپذیره بهترین لحظه عمرمه ❤😎🙋💞🫶🌟🎺🥳🥇👑😇🌹🎉❤

سلام راوی محترم داستان خانم بزگوار ببخشید ظاهرا سن تون بالاست اجازه بدین یه راوی دیگر مثل آوا خانم بانوی بزرگوار و دوست داشتنی که صدای قشنگ قشنگ وجذابی داره داستان ها دو روایت کنند لطفا به پیشنهادم فکر کنید ممنون میشم اگه به پیشنهادم جواب مثبت بدین 🎉

داستانت تکراری عزیز

🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮

عالی گوفتی موق باشی خانم

عالی گوفتی موق باشی خانم

😂❤❤❤❤

خدایی گند زدین با این گوینده هاتون همش توپق توپق غلط غلط جمع کنید بابا هی انجمن انجمن

این الان گوینده ست؟ چقدر توپق حداقل یکی رو بذارین تسلط داشته باشه هرداستانی باصدای این خانم بوده همش توپق غلط املائی اینا نه لایک داره نه چیز دیگه ای کلا رشته کلام و داستان از دست شنونده در میره

اصلا خوب نبود من چیزی متوجه نشدم🤝🥲

اول داستان حمید پیرمحمد بود سبحان هم نوه محمد الان حمید شد داداش سبحان هم ‌شد بچه داداشش

ممنونم بخاطر انرژی مثبت بخاطر موفق باشید.مرسی🎉

لطفا بی ادبی و وقاحت و بی فرهنگی را مد نکنید ، خجالت بکشید مگر خانواده ندارید که بخاطر کمی پول و فالوور اینکارها را میکنید ؟ شماها کرم‌های آَشغالدونی های جامعه هستید . متاسفم واقعا

فیلم هندی بود و چرت

من ۳۸ ساله دو دختر داشتم اولی شوهر و رفت المان با شوهرش پدرم فوت تصادف و مادرم 50 ساله محلول خانه نشین بود دختر دوم ۱۷ ساله خوشگل صدها دیوانه بودند براش هر چه خواستگار میامد قبول نمیکرد هه پسران خوش تیپ ‌و پولدار مجبورش کردم عروسی خوب شوهر خوب شب عروس بردند و صبح. ساعت ۷ امد منزل گفتم چه خبر چرا گریه کرد گفتم بگو بخدا ناراحت نمیشوم نق نق گفت شوهرم گفت تو باکره نیستی و خون نداشتی گفتم بگو گفت د مدرسه با یک پسر دوست شدم گفت زنم میشوید و یه روز رفتم منزلش هیچ کس نبوذ و من را ‌پاره کرد گفتم برو روی تخت تا بدانم درست میگویی رفت رو تخت گفتم لخت بشو گریه لخت شد با خدا بدن نور خدا کس دو عدد خرما نگاه لب کس باز کردم گفتم ها شوهرت درست گفته رفتم اشپز خونه شاتور اوردم گفتم گردنت قطع میکنم گریه و التماس بوسید کس لیسه زدم لب قشنگ خوردم واروش کردم سوراخ کونش لیسه و خوردم کس سفید بگو برف گذاشتم دم کس نفر داخل مور من بزرگ وازلین اوردم زدم سر کیرم ودم خروسک گذاشتم توش زور زدم رفت داخل گریه گفت یواش درد میکند یواش یواش اره زدم زدم اب داخل بوسیدم گفتم ناراحت نباش زن خودم هستی گفت قزبونت شوم سوراخ کون بگو گل بهشت حالا یکسال است که شب و روز میکنم براش خیلی خوشحال است صداش میزنم همیر عزیزم او هم میکه بله عشقم همسزم چرا بکشم ریدم تو اسلام شب شام میخوریم میگه امشب بایذ تا صبح کیزت تو کسم باشد میگم چشم همسر عزیزم مادرم محلول هم هر هفته براش میکنم هم کونش و کس مادر عزیزم ❤❤❤❤❤❤

آبروشون بردی باید سر پوشی میکردی و سرکار آبرومندانه میرفتی نه رسوایی که بوق و کرنا کردی

عجب زنی بودی دوتا مرد و نابود کردی بدون زحمت

خوشم میاد از شما فاطی خانم❤❤❤

چقده زر

بارکد هیچ وقت به منزل نمیرسه

تو چه صدایی دلنشینی داری دستانت را زیادطولانی نکردی مثل راوی خیلی خسته کنند هست افرین خیلی عالی بود اره چرا که نه مراد ❤