วีดีโอ

عالی بود

لعنت به قومی که این زبان خشن و بدون هارمونی تازی را با زبان شیرین و دلنشین ما آمیختند و ژن های لطیف ما را با ژن های این قوم جنگ طلب آمیختند !!!

❤

Nimah wanted to hear his traditional music from 🇮🇷 Iran. ❤

روحتان شاد نازنین بقول اقای استاد جهاندار واقعا از کلمه سعدی تکان خوردم بس که زنده یاد زیبا خواند یادش گرامی

عجب صدایی.بعد گلپا ایرج به نظرم این قشنگ اجرا می کنه.اینم از شجریان قشنگ تر اجرا می کنه

اهنگ پریسا دریا

بانو پریسا به امید دیدار

بی خود نیست که استاد شهریار میفرماید شمس ما تنها یکی ملای روم افروخته کز تجلی خیره دارد چشم آفاق جهان

افسوس افسوس افسوس که عمر پرازمهر ایشان گذشت

روحت شاد

مرحبا.روحت شاد استاد

اسطوره تکرار ناشدنیآواز موسیقی ایران زمین هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

❤

شاهکاره دیگه تکرار نمیشه

هزاران درود بر روان بزرگ مرد آواز ایران بنظرم مرکب خوانی نوا ،اوج هنر و پختگی و قدرت صدا و بطور کل تکامل یافته ترین شجریان بزرگ است. دم آقای جهاندار گرم که چنین ریزبین و نکته سنج و با ذوق و سلیقه ابراز نظر فرمودند.

روحت شاد🌷🌷🌷

اسطوره بی بدیل موسیقی ایران. روحش شاد و یادش گرامی

تکرار نشدنی بود.روحش قرین رحمت وآرامش باد.

درود بر شرفت دکتر و سپاس از خداوند شعرا

وقتی با تسلط و صدای استاد شریف دکتر سروش می شنوم واقعا به شوق و شور می افتم. سال ها باشی برای ما مرد بزرگ

عالی.

كنت ميتا فاصبحت حيا كنت دمعا فاصبحت ضحكا اتت دولت العشق واصبحت انا دولة خالدة. عيوني شبعى وروحي جسورة قلبي كقلب الاسد لقد اصبحت كوكبا منيرا. قال لي انك لست مجنونا ولا تليق بهذا البيت ذهبت ورجعت مجنونا بالسلاسل مكبلا. قال لي لست سكرانا ولا تنتمي لهذا الجمع ذهبت ورجعت سكرانا اتمايل طربا. قال لي لست قتيلا ولا غارقا في الطرب فسقطت امام محياه قتيلا. قال لي انك حاذق يملؤك الخيال والشك فاصابني الهول وصرت مذهولا. قال لي انك شمعة وقبلة لهذا الجمع لست جمعا ولا شمعا صرت دخانا متناثرا. قال لي انت شيخ وامام وقائد لست شيخا ولا اماما فقد اصبحت لامرك غلاما. قال لي لك اجنحة وريشا لا اعطيك من عندي تحرقت شوقا لما عنده فاسقطت اجنحتي واصبحت منتف الريش. قال لي النعيم الجديد لا تمش ولا تتعب لأني قادم اليك لطفا بك وكرما. قال لي العشق العتيق لا تنتقل من عندنا قلت نعم لا افعل فسكنت واصبحت مقيما. انت عين الشمس وانا ظل الشجر ما ان سطعت على راسي حتى سقطت وصرت مذابا. سطعت انوار الروح بقلبي فانشرح نسج القلب حلة جديدة فصرت لهذه الخرقة كارها. ان روحي لتزهو في الاسحار حاكية كنت عبدا مملوكا صرت سيدا ملكا. ان الاوراق لشاكرة لك شهد الكلمات قائلة ما ان اتيت الي حتى صرت مخلدة. يقول التراب الذليل للسماء شاكرا من نظرتك الي صرت للانوار مستقبلا. يقول الكون شاكرا للملك والملك والملك قد اصبحت بفضلك وكرمك منورا كريما ومعطاء. يقول العارف للحق شاكرا بما استبق ركبت طبقا عن طبق واصبحت كوكبا منيرا. كنت زهرة اصبحت قمرا ثم مجرة كنت يوسفا فاصبحت يوسفا متكثرا. لقد اصبحت قمرا بك فانظر الي والى نفسك في اثر ابتسامتك اصبحت انا بستانا ضاحكا. كن كبساط الريح صامت وكله ألسنة لقد اصبحت بوجه هذا المليك سعيدا بالخير مبشرا. منقول قناة افق

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدمدولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرازهره شیر است مرا زهره تابنده شدم گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ایرفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ایرفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ایپیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکیگول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدیجمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدمگفت که شیخی و سری پیش رو و راهبریشیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهمدر هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشوزانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکنگفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم چشمه خورشید تویی سایه گه بید منمچونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدمتابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلماطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم صورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطربنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم شکر کند کاغذ تو از شکر بی‌حد توکآمد او در بر من با وی ماننده شدم شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خمکز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملککز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبقبر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدمیوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگرکز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبانکز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم.