วีดีโอ

Thnk you🙏

چقدر خوبی تو امیر عباس ،

خیلی عالی. جای خالی چنین گفت‌وگوهایی به‌شدت حس میشد. ممنون از شما و دکتر نجم‌الدین عزیز.

گفتگوی بسیار پرکششی است ... با جواب‌های مشخص اما مهمتر اینکه سرنخ‌های خوبی به مخاطب علاقمند به مقوله‌های هنر می‌دهد و اجازه می‌دهد تا مخاطب دانسته‌های خود را نظم دهد و دیدگاه خاص خود را بسازد ...

میلاد عزیز خسته نباشی❤اپیزود شدیدا خوبی بود و مطمئنم بعدا باز هم میام و دوباره میشنوم

آقا ؛ دین مهمترین نهاد بشری است و اصلا شخصی نیست ؛ حتی رییس جمهور آمریکا با شعار صلیبی جنگ عراق را شروع کرد در ضمن ؛ یک انسان در لحظه تولد دینی و یا غیر دینی متولد می شود و این امر قابل بازگشت و یا تغییر نیست چرا ؟ زیرا دین در اصل نماینده ویژگی اخلاق در انسان است و در ژن انسان متولد می شود مشکل اساسی در جوامع بشری قرون وسطی و ایران کنونی عبارتست از ورود مستقیم مدیران دینی (روحانیون) به منطقه اقتصاد سیاسی یعنی چه؟ اقتصاد سیاسی یعنی توزیع قدرت بین طبقات جامعه ؛ حالا اگر مدیر اقتصاد سیاسی یک فرد دینی باشد فقط معیارهای دینی را برای توزیع قدرت در نظر می گیرد که این امر خطرناک است مثلا من خودم استاد دانشگاه در کانادا و مذهبی هستم اما معیارهای اسلامی ظاهری در من کمرنگ است و این باعث مهاجرت من از ایران شد ؛ زیرا مدیران مذهبی برای من مشکلات متعددی را بوجود آوردند (از منظر اقتصادی) و من قادر به زندگی در ایران نبودم

Drood Be Shafet Ey mard

🔥

فقط ابراهیم گاستان خوب بود بقیه بد بودن؟

همینکه این ویدیو آپلود شده یعنی می ارزه😂

52:49 عجب گفتگوی جذابی مرسی از میزبان 🫶 حتما از صحبت هاتون توی رشد کانالم استفاده میکنم ❤

ممنونم از بحث سودمندتون. امکانش نبود لباس بهتری بپوشید؟!

میزبان ، خودش نیست بیشتر اداس

ضمن تشکر فراوان از شما بابت این گفتگو. من سروش صلواتیان رو پیامبر زمانه خودش میدونم، انسانی بزرگ، توانا، ساعی به معنای واقعی کلمه، آدمی که با تلاش بسیار تونسته درجایی دور امید، عشق، لبخند وهمدلی رو خلق کنه، کاش تاجای ممکن مثل او تکثیر میشد... پرتوان، سلامت وپاینده باشن🌻🌷🌹

به به ❤❤❤

دکتر حرفات متناقضه از اون ور میگی تعداد پزشک زیاده و افزایش ظرفیت خوب نیست . از اون میگی ۳۶ ساعت بیمارستان باید شیفت میدادی و ۱۲ استراحت . خوب وقتی میگی ۳۶ ساعت باید شیفت میدادی بعد میرفتی استراحت یعنی نیروی درمان کمه یعنی باید نیرو اضافه بشه توی آمریکا نیرو دارند که لازم نباشه یکی ۳۶ ساعت مداوم کار کنه از اون طرف هم مرتب میگید نباید ظرفیت اضافه بشه خداییش کدوم حرف رو قبول کنیم؟

درود. امیر عباس رو خیلی وقته دنبال میکنم و امروز ویدیوی شما رو بر اساس شناخت امیر عباس دیدم. باید بگم ویدیو رو تا انتها دیدیم(با همسرم) و قسمت هایی پخش رو متوقف کردیم و راجع به موضوع با هم صحبت کردیم. خواستم بگم ویدیو عالی بود. دو نفرتون داده های زیادی انتقال دادین. و راه های زیادی رو برای پیشرفت در حوزه کاری خودمون در سوشال مدیا و بیزینس پلن آینده‌مون آموختیم. سپاس فراوان🌹🌹

با درود نظرات ایشان قابل تحسین است

محسن حسام مظاهری فوق العاده است یکی از بهترین جامعه شناس هایی هست که در ایران داریم

چقدر لذت بردم از صحبت هاتون

کدام عشق آباد» کابوس يک انقلاب اسلامی شده ... پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۳۰ ژانويه ۲۰۲۰ ماشالله آجودانی ajodani.jpg کدام عشق آباد، جلد اول رمانی است سه جلدی از سيروس سيف، که در خارج از کشور منتشر شده است. در اين رمان، واقعيت و رؤيا در زبانی رمزآميز و کنايی در هم آميخته شده است تا هولناکی کابوس يک انقلاب اسلامی شده را، در متن تاريخ ما - تاريخ تجدد ما - به نمايش بگذارد. در دو دهه اخير، در آميختن ساختار واقعيت با ساختار رؤيا و برهم زدن عمدی نظم و توالی زمان و مکان در داستان ، بجا و نابجا - و بيشتر نابجا - يکی از شگردهای مسلط داستان نويسی معاصر ما شده است. بخش بسيار مهمی از پيچيدگی های تصنعی و نامفهوم بودن دور و دراز داستان ها، در داستان نويسی امروز، از کاربرد نابجا و دل بخواه همين شگرد مسلط مايه می گيرد. اما " کدام عشق آباد " ، به رغم اشتباه های چاپی چشم آزار، يکی از نمونه های موفق و خوب و به يادماندنی داستان نويسی امروز است که جوهر واقعيت يک قرن تاريخ تجدد در ايران و تناقض عميق چنين تجددی را، در ساختار واقعيت داستان، برملا کرده است. بی آنکه شعاری داده شود و يا از ديدگاه خاص سياسی و ايدئولوژيک به واقعيت نگريسته گردد. مکان داستان، يعنی " دولت آباد" ، مجموعه آبادی هائی است به فاصله چند فرسخ، اما جدا از هم، که هنوز به " شهر " تبديل نشده است. " مسافرانی که از سوی کوير می آمدند، دولت آباد را همچون غولی می ديدند که چمباتمه زده است ميان سه کوه و بر شانه ای قلعه "خان سالار" را نگهداشته است و بر شانه ای مسجد " آخوند ملا محمد " را. قلعه و مسجد به وسيله رودخانه ای از هم جدا می شدند..." ( ص 7 ) " دولت آباد " در تصرف دو قدرت مسلط زمان: خان سالار و آخوند ملا محمد است. چنين جائی هم گوشه از جغرافيای ايران است که همه ايران آن زمان، ايران عصر مشروطه را به نمايش می گذارد و هم نمادی است از ساختار سياسی دولت و حکومت با دو قدرت توانمند " شرع " و " عرف ". اشاره هائی که در داستان به اختلاف های ريز و درشت خان سالار و آخوند ملا محمد در عصر شاه شهيد ( ناصرالدين شاه ) می شود، نشان می دهد که فضای داستان، فضای عصر مشروطه و روزگار نهضت تجدد است. فضای سنتی دولت آباد با چنين ساختاری از قدرت، با آمدن غريبه ای راه گم کرده به نام " فرشاد عارف " ، دستخوش دگرگونی می گردد. غريبه آمده است تا در دولت آباد ماندگار شود، موافقت خان را برای ماندن جلب کرده است، جواز ماندنش را آخوند ده بايد صادر کند و می کند. از پس يک هفته، در مسجد، آخوند به منبر می رود، آسمان و ريسمان را بهم می بافد، بحث را به علوم قديم و جديد می کشاند و سر انجام از غريبه ای سخن می گويد که اسمش " فرشاد " است و کنيه اش " عارف " . از جانب پدر نسبش می رسد به " مهاجران " و از جانب مادر به " انصار " و ...... " در پايان همه صلوات فرستادند و همان صلوات، شد جواز ماندن فرشاد عارف در دولت آباد ". اگر پيش تر ها، دولت آباد فقط در تصرف دو قدرت مسلط شرع و عرف ، يعنی آخوند و سالار اداره می شد، اين زمان با آمدن غريبه به دولت آباد، ساختار سنتی قدرت دستخوش تحول می گردد. غريبه با ازدواج کردن با "بانو" دختر خان سالار ( دختری که دل در گرو عشق شيخ علی، پسر آخوند ملا محمد دارد)، سهمی از قدرت را به خود اختصاص می دهد. همين قدرت جديد است که چهره دولت آباد را دگرگون می کند. اين زمان، دولت آباد در تصرف ، سالار و غريبه است. داستان با همه ظرافت ها و پيچ و خم هايش بر اساس چنين طرحی، گسترش می يابد. بانو که به عقد غريبه در آمده است، در همه زندگی مشترکش با غريبه، همچنان دل در گرو عشق شيخ علی دارد و همين عشق بانو به او، مايه استمرار ارتباط غريبه با شيخ علی می شود. اما فرشاد عارف يا غريبه چه کسی است و از کجا آمده است؟ او خود مدعی است که از شهری آمده است به نام " برزخ" و برزخ شهری است مثل شهر "جابلقا"، مثل شهر " جابلسا"، مثل شهر " هور قليا". شهری است پر از عجايب. . . در آنجا نه خورشيد ی هست و نه ماهی و نه ستاره ای. نور آن شهر از سوی " کوه قاف" می آيد. نوری که به آن نور " سرالاسرار " می گويند و. . . (صص 26 و 27 ) فرشاد عارف و عارفی های ديگر، به " سه دنيا" باور داشتند : " دنيای ظاهر، دنيای باطن و دنيايی که بين دنيای ظاهر و باطن در حرکت بود که به آن دنيای برزخ می گفتند. در نظر آنها داستان آفرينش عالم و آدم، داستان همين سه دنيا بود که در ازل يکی بودند و در ابد يکی می شدند". در جای ديگری در داستان که از دنيای " از ما بهتران " سخن به ميان می آيد ، از قول آخوند ملا محمد نقل می شود که از ما بهتران مسلمان و غير مسلمان هم دارند. آنها هم مثل شما، آخوند ملا محمدی دارند. " آنها هم دهی دارند مثل همين ده دولت آباد . . . اصلا اينطور خيال کنيد که آئينه ای را گرفته باشيد جلوی همين دولت آباد يا جلوی همين دنيا. توی آن آئينه دنيای از ما بهتران است . . . تا وقتی توی آئينه هستند به چشم نمی آيند. اما وقتی از آئينه بيرون بيايند ، آنوقت ما آنها را می بينيم. علاجش هم يک بسم الله است. بسم الله که بگوئيد، به اذن خدا دوباره می روند توی آينه. توی دنيای خودشان " ( ص 121) و صدای معترضی می گويد: ". . . اين که می شود همان آينه خيال. همان شهر برزخ. همان شهر هور قليا، همان شهرهايی که فرشاد عارف می گويد" (ص 121 ) پس عالم برزخ همان عالم خيال است. فرشاد عارف هم " دولت آبادی " در عالم خيال خود دارد و می خواهد دولت آباد موجود واقعی را به " دولت آباد ما " يعنی دولت آبادی که در خيال دارد بدل سازد. داستان " کدام عشق آباد " از همين زاويه از واقعيت به رؤيا و تخيل و از رؤيا و تخيل به واقعيت در حرکت است. در سراسر داستان، در زبان و بيانی " مثالی "، دنيای خيال در دنيای واقعيت در هم تنيده می شود. اما در همه اين در هم تنيدن ها، چهره فرشاد عارف و عارفی ها، چه در صورت مثالی و تخيلی اش و چه در شمای واقعی اش ، آشنا و شناختنی است. ادامه دارد...... چاپ و نشر اين رمان را بايد گرامی داشت و خواندنش را به ديگران توصيه کرد. نن

ولله بیشتر از اینکه باعث بشه از پزشکی بدم تازه برعکس بیشتر خوشم اومد

دین به هیچی پاسخ‌نمی دهد!!!!. چه راباید از دین بخواهی قربان؟!!!

بسیار عالی ، مهمان متخصص و محقق ، میزبان حرفه‌ای صمیمی و مسلط ، پایدار باشید .

پسرِ آیت اللهی که تمامِ زندگی اش در خدمتِ پول و پُست بود. نواله خواری که تا آخرِ عمر بر سفره ی نفت نشخوار کرد. یک توده - نفتیِ واقعی.

این مصاحبه اینقدر خوبه اینقدر زیباست که من بارها اونو دیدم و بازم می بینم. این ویدیو جزو ویدیوهای همیشه سبزه. دم شما گرم. بارها در بخش هایی از صحبت های شیرین مهمان برنامه گریه کردم. ولی خوشحالم که این انسان ها هنوز تو جامعه ما هستند. درود بر شما

خداروشکر مجری بازم سوادش خیلی بیشتر از مهمان بود و سخنش دلنشین تر بود گرنه دوساعت چرت و پرتو با این مهمان نمیشد تحمل کرد

💩🤦‍♂️ مغلطه و توجیه های صدمن ی غاز دین متواضع شده؟😂 از وقتی عقل و علم و شعور و فرهنگ بشر رشد کرد و از خرافات و ترس کشید بیرون و خواست انسان رو بهتر و واقعی تر کشف کنه ادیان دیگه نتونستن پاشونو از گلیمشون بیشتر دراز کنن، متواضع شدن 🤣

آقای امیر عباس ، خیلی از مطالب مفیدت لذت بردم..‌ انشاءالله که همیشه همینطور عالی باشی و درود به شرفت که اول کیفیت رو میبینی تا پول و بیزینس ، همین نکته یکی از عاملهای موفق بودن توست ، با همین فرمان به پیش بتاز که لقب بهترین یوتیوبر تو ایران (از نظر من) برازنده ت هست 🤗

گفت‌وگوی بسیار خوبی بود، نگاه آقای مظاهری به دین جالب و راهگشاست. بشخصه اولین بار بود که می دیدم یه فرد دیندار چنین نگاهی به دین داره. فقط متاسفانه من و احتمالا بخش بزرگی از جامعه برخلاف شما در مورد موضوع پایانی ناامیدیم، شاید تنش های فکری و اجتماعی با تغییر نگاه و گفتگو توسط خود مردم قابل حل باشه اما سایر مشکلاتی که زیست نرمال در کشورو به خطر انداختن، بدون تغییر در سیاست های بالادستی قابل حل نیستن. البته متوجهم که توصیتون از این منظر بود که آدمی محکوم به امیده. ممنون از وقتی که گذاشتین.

پاشنه آشیل بحث در آنجایی نهفته که به مجعولی موسوم به «مدرنیته ایرانی» متمسک میشود.

خودد همش چرند میگی آقای مجری😂

این گفتگوی شما یکی از علمی ترین و دقیق ترین گفتگوهاتون بود خیلی خیلی ممنونم از متد و روش و زحمتتون

جالب بود

جالب بود خسته نباشین

هر موجودی که بین این هوا و زمین آفریده شده باشد متعلق به همین هوا و زمین است و فراتر از این هوا و زمین نیست. فرق کره زمین با دیگر سیارات مجاورش در این هست که سایر سیارات فاقد عنصر یگانه‌ای چون هواست و نقش هوا برای موجودات زمینی حکم آفریننده ، چینشگر و جنبانده جنبش تمامی موجودات زمینی و حتی برای موجود انسانی، یاری دهنده در جهت جنبش نیز نقش ایفا میکند و جالب اینکه قاعده های چهارگانه موجود در هوای احاطه شده به دور زمین مانند حکم قاعده های چهارگانه در آسمان هست و چون به هنگام معنای آفزینش زمین توسط آسمان، در نگاه به خود بوده است بنابراین شناخت انسان از این عنصر یگانه چون مانند آسمان، به انسان این قابلیت فهم را القا خواهد کرد که رابطه ستارگان و سیارات یا به طور کلی رابطه مجموعه کهکشانی را در رابطه با آسمان فهم کند و نام این گونه فهم از پدیده هستی به مفهوم و معنای کلمه دین است با وجود این که حال انسان علاقه ای به شناخت این عنصر یگانه داشته باشد یا نداشته باشد مانند سایر موجودات دیگر زمین برای پایدار بودن جنبش سلولهای جسم خود از طریق دم و بازدم به او نیازمند، و در درون آن غوطه‌ورند و بخاطر همین هست که به آن لقب مالک یوم دین به عنوان عنصر حاکم یگانه بر زمین در کتاب محمد قید شده است و لازم به ذکر است که دین مذهب یا مذاهب نیست. چون آن چیزی که شما بزرگوار از دین در ایران تجربه کردید نامش مذهب هست که انسانها مذهب را برای آیین بده بستان خود رواج می‌دهند و اساسنامه یک مذهب می‌تواند در شکل یک قرار داد از تجربیات زیست بشری شکل بگیرد و هم میتواند از قاعده های حاکم در هوا و آسمان که به شکل عنصر یگانه وجود دارند ناشی بشود.

خواستن رنج است 😢😢😢

فرق ادبیات وبلاگ و داستان های مجلات چیه؟ وبلاگ سطحش پایینتره واقعا؟!

چقدر گوش دادن به دکتر فاضلی لذت بخش و آرامش بخشه. ❤

مدیرای فعلی اندازۀ ... هم سر در نمیارن از طراحی محصول و نیازهای واقعی و دغدغه‌های اصلی پیک‌ها. من نمی‌دونم کی اینها را استخدام کرده! اگه طراحی محصول اسنپ فود رو میدادن دست من (من پیکم متاسفانه)، یه چیزی تحویلشون می‌دادم توی ایران نه، توی دنیا تک باشه از جامعیت و زیبایی و کمال. ...اک بر سرتون با این محصول به شدت ضعیف

خداوکیلی اسنپ باید یه طراح محصول باسواد و چارتا کدنویس و دیزاینر خوب استخدام کنه. تیم فعلی به شدت به شدت به شدت بوقن. البته مدیر اصلی، خودش اگه سواد داشت این تیم ضعیف رو جمع نمی‌کرد. أپ اسنپ‌فود یه سرطانه و نمونه کار بدی برای تولیدکننده‌هاشه

jadi dostdashtani

ایشون انسان فوق‌العاده و مسيولیت‌پذیری بودند و از درک درستی نسبت به موقعیت اجتماعی امروزی برخوردار بودند. خیلی تامل برانگیز و عالی بود این گفتگو. ممنون از شما.

جادی آدم بسیار بسیار باهوشی هست و اینکه کاملا خودش هست ترکیب این دوتا بسیار جذاب شده

مصاحبه خیلی شیرینی بود و از میزبان و مهمان بابت وقتی که گذاشته خیلی ممنونم.... فقط اگه اجازه داشته باشم چنتا انتقاد از مجری داشته باشم یکی اینکه خیلی میون حرف مهمان پرید و چند جا بخاطر همین موضوع پریدن وسط حرف ، مهمان نتونست صحبتش رو ادامه بده و کلا موضوع عوض شد!!! انتقاد بعدی اینکه نمیدونم مجری چرا هی اصرار داشت از کلمات انگلیسی استفاده کنه؟؟!؟؟؟!!! همون کلمات اتفاقا معنی خیلی ساده فارسی داره که خیلی خیلی راحت میشد به همون فارسی ادا کرد... اجباری به گفتن اینهمه واژه انگلیسی نبود بخـــــــدا .... لذت یه گفتگو به ساده و صمیمی بودنشه... حالا شما هی try کن 😂 😂

مجری چرا انقد تکون میخوری موقع حرف زدن😅 انگار داری عذاب میکشی😂

اقا ميلاد هنوز تو فاز فينگليش صحبت كردنه😂

شرافت وشریف بودن کنار ادب همیشه جواب میده وایشون این موضع رو دروجودش داره واین ذاتی میباشد❤

سلام ممنونم از شما و دوست داشتم این گفت و گو رو .. یک انتقادی هم دارم نه به نیت تخریب به نیت مخاطبین بیشتر خود پادکست نه لزوما مهمان. استفاده بیش از اندازه و بیشتر از نیاز از کلمات انگلیسی میزبان مثل random person تو ذوق زننده است از نظر من به عنوان شنونده و این نظر رو از چند نفر دیگر هم گرفتم و گفتم اینجا بنویسم .. ممنونم🙏🏻🍁

هر چه بیشتر به خامنه ای گوش میدهم بیشتر متقاعد میشوم که او فاقد محتوای لازم زمانه است. راه او به ترکستان است.